#شب_ششم #قاسم_ابن_الحسن ع #سبک_خوش_اومدی_تو_از_سفر_بابا دلم دوباره داغ ماتم شد کباب شد شکستهٔ غم شد آب شد و گریهٔ نم نم شد عجب عزایی است(۲) اشک شد و زدیده شد جاری آه شد و ناله شد و زاری نوحه شدودمه عزاداری عجب عزایی است (۲) نور شدو غیرت مهتاب شد شعله شدو شمع شد و آب شد عروسی دختر ارباب شد بگو مبارک (۲) سرو حرم شاخهٔ شمشاد کو ماه ترین حْسن خداداد کو خواهرمن قاسم داماد کو بگو مبارک (۲) چه محفل انسی شده برپا نجمه نشسته کنار لیلا علی علی ذکرلب آنها بگو مبارک (۲) دلم برا کشته شدن تنگه حجلهٔ من تو میدونه جنگه نقل و نبات سر من سنگه عمو حسین جان (۲) شیر جمل بیاکه شیرت رفت برای جانبازی سفیرت رفت حکم تو بودش که دلیرت رفت بابا حسن جان (۲) نعرهٔ یا علی کشید قاسم امون دشمن و برید قاسم لشگر واز هم می پاشید قاسم چه دست و بازو(۲) یه لشگر افتاد رو سر قاسم شلوغ شدش درو بر قاسم نیزه زدن بر جگر قاسم چه محشری شد(۲) چه کربلا چه نینوائی شد عمو بیا وقت جدایی شد یتیم مجتبی فدایی شد چه محشری شد (۲) برس به داد من عموجانم به زیر سم اسب عدوانم شکسته دنده ها و دندانم نما حلالم (۲)

#شب_ششم #قاسم_ابن_الحسن ع #سبک_عصمت_کبریا_نقش_زمین_شد گل بریزید آل هاشم گشته دامادی قاسم لاله و شمع و آیینه آرید بزم شادی شده خون ببارید تسلیت تسلیت ای حسن جان زینب و کلثوم و لیلا آل حيدر آل زهرا آرزوی عروسی ندارید بزم شادی شده خون بیارید تسلیت تسلیت ای حسن جان عود ما قلب کباب است چشم بارانی گلاب است لاله بر پای قاسم گذارید بزم شادی شده خون ببارید تسلیت تسلیت ای حسن جان نو عروس مضطرم کو عکس روی مادرم کو دست او را به قاسم سپارید بزم شادی شده خون ببارید تسلیت تسلیت ای حسن جان این دعای مستجاب است پیکر قاسم خضاب است سنگها چون تگرگ بهارید بزم شادی شده خون بیارید تسلیت تسلیت ای حسن جان راز در دل مانده حل شد برملا احلی عسل شد این گلی را که با پا فشارید بزم شادی شده خون ببارید تسلیت تسلیت ای حسن جان فاطمه در شور و شین است شاهد اشک حسین است غصه های حسین بی شمارید بزم شادی شده خون ببارید تسلیت تسلیت ای حسن جان مجتبی حاجت روا شد جسم قاسم طوطیا شد نیزه ها آفت لاله زارید بزم شادی شده خون ببارید تسلیت تسلیت ای حسن جان

#شب_ششم #قاسم_ابن_الحسن ع #سبک_عازم_به_میدان_ماه_حسن_شد عازم به میدان، ماه حسن شد (۲) با دست زینب، ،، قَدَّش كفن شد قرآن به روی دست خود مادر گرفته (۲) عمو برادرزاده را در بر گرفته آه و واویلا آه و واویلا (۲) آه و واویلا، آه و واویلا (۲) جنگیدن من، ضرب المثل شد (۲) جسمم شبيه ، موم عسل شد عمو به دیدارم بیا تا نیمه جانم (۲ ) سُمّ فرس سوزانده مغز استخوانم آه و واویلا، آه و واویلا (۲ ) آه و واویلا آه و واویلا (۲)

#شب_ششم #قاسم_ابن_الحسن ع #سبک_ببینید_ببینید #حاج_علی_انسانی عمو زود بیا که مرا نمانده طاقت برای آخرین بار تو را کنم زیارت عموجان عموجان به زیر دست صیاد زنم بال جو بسمل ببین گیسوی من را بود به چنگ قاتل عمو جان.... رسد بوی مدینه بیا که حسن اینجاست بیا به قتلگاهم که بابای من اینجاست عموجان عمو ببین که گشتم شبیه علی اکبر سرم شکسته از سنگ تنم جو لاله پرپر

#شب_ششم #قاسم_ابن_الحسن ع #سبک_همه_جا_کربلا #مرحوم_دلجو ای همه هستیم ای عموی غریب کشته‌ی صبروکین‌ ای‌تو شیب‌الخضیب یادگار حسن هستم ای نورعین قاسمم قاسمم یاحبیبی حسین آه و واویلتا آه واویلتا بند دوم◾️ اذن میدان بده تا کنم جان فدا چون علی اکبرت در صف کربلا پیش مادر اگر گریه‌ها کرده‌ام دست خط پدر نزدت آورده‌ام آه‌ و واویلتا آه واویلتا بند سوم◾️ ای عمو پیکرم پاره پاره شده ماه بزم حسن چون ستاره شده کام من با عسل تا که شیرین شده صورت از خون سر بین که رنگین شده آه و واویلتا آه و واویلتا

#شب_ششم #قاسم_ابن_الحسن ع #سبک_همه_جا_کربلا #مرحوم_دلجو بر سر عمامه و بر تنت یک کفن تو عزیز منی ای یتیم حسن قاسمم قاسمم چون علی پاره ی جگرم بوده ای تو هم ای نازنین پسرم بوده ای قاسمم قاسمم دیدنی گشته است ای گل لاله رو گریه های تو و گریه های عمو قاسمم قاسمم دیدنی تر شده صورتت در نقاب پای خود را گذار روی چشم رکاب قاسمم قاسمم

#شب_هفتم #حضرت_علی_اصغر ع #سبک_زائرین_آماده_باشید #حاج_صادق_آهنگران فارحموا هذا الرضیع یا قوم کافَر بی قرار از تشنه کامی گشته اصغر تشنه اصغر 3 قطره ی آبی بر این لب ها رسانید رحمی ای قوم و بر این کودک نمایید تشنه اصغر اصغرم را تشنگی افسرده کرده غنچه ی نشکفته ام پژمرده کرده

#شب_هفتم #حضرت_علی_اصغر ع #سبک_اول_فدایی #مرحوم_حاج_اکبر_ناظم یا اهل کوفه طفلم بی گناه است لبهای او به تشنگی گواه است گرفته آتش ، بر دست بابا العطش العطش فی کرببلا کربلا بازارو من گل فروشم پژمرده غنچه ای دارم به دوشم مانند ماهی ، کند تلظی العطش العطش فی کرببلا ای حرمله رحمی طفلم صغیر است تیر سه شعبه ات ، همچون شمشیر است شده از جفا ، سر از تن جدا العطش العطش فی کرببلا

#شب_هفتم #حضرت_علی_اصغر ع #سبک_سنتی #مرحوم_حاج_اکبر_ناظم یاد چو از آب و عطش می کنم گریهٔ به اصغرو لبش می کنم گل باغ رباب نه دیده رنگ آب الهی یارب(۲) غنچهٔ لبها ز عطش گشته چاک رقیه غش کرده فتاده به خاک گرفته خواهرش روی دامن سرش الهی یارب (۲) عطش شده اخگر جان همه برس به داد زینبت فاطمه ببین چشم ترش غم شده یاورش الهی یارب (۲) ساقی تشنه گان کجائی عمو سکینه با مرگ شده روبرو گرفته در برش قماط اصغرش الهی یارب (۲) آب ولایت و علی ساقی است سوز عطش تا به ابد باقی است می رود به کیوان نوای علی جان الهی یارب (۲) عمو چرا وعدهٔ تو دیرشد یکشبه مادر علی پیر شد مادر بیقرار مانده چشم انتظار الهی یارب (۲)

#شب_هفتم #حضرت_علی_اصغر ع #سبک_سنتی #مرحوم_حاج_اکبر_ناظم امشب به آل الله قحط آب است قلب سکینه از عطش کباب است گریان بر اصغر دیده ی رباب است فریاد فریاد زین همه بیداد عباس شمع محفل مدینه شرمنده از ششماهه و سکینه رباب کوبد دست غم به سینه فریاد فریاد زین همه بیداد خشکیده کام طفل شیرخواره غش کرده در میان گاهواره زینب کند بر چهره اش نظاره فریاد فریاد زین همه بیداد

#شب_هفتم #حضرت_علی_اصغر ع #سبک_سنتی #مرحوم_حاج_اکبر_ناظم لالهٔ باغ ساقی کوثرم شافع محشر علی اصغرم به فُلک کربلا من شدم ناخدا خداگواهی (۲) حسین بود پشت وپناه همه منم پناه پسر فاطمه چون زخون گلو میشوم یار او خدا گواهی (۲) آب برای غربتم آب شد عطش کبابِ جسمِ بیتاب شد نوای مادرم اصغرم اصغرم خدا گواهی (۲) گرچه علی٬ ولی علی مذهبم علی علی بُد حرکات لبم بود هستیِ آب ولای بوتراب خدا گواهی (۲) دفتر کربلا به آخر رسید تیر به دادِ دل حنجر رسید گل حق چیده شد لبش پاشیده شد خدا گواهی(۲) پاره لبم از هدف تیرشد تیر نگویید که شمشیر شد قلب خون رباب زداغم شد کباب خدا گواهی (۲)

#شب_هفتم #حضرت_علی_اصغر ع #سبک_شب_جانبازی_مجاهدان #مرحوم_حاج_اکبر_ناظم آسمان گریه کن به ناله های رباب پر شده در فضا زمزمه آب آب خم شده از عطش یاس شش ماهه اش وا حسیناه جام ها خالی و سوز عطش باقی است بر سما ناله ی یا ایها الساقی است گل لب خورده چاک سینه ها روی .خاک وا حسیناه یک طرف تیر و زخم کاری حرمله یک طرف گوش و حلق پاره و ولوله سوز آه حسین اخگر عالمین وا حسیناه طاير قدس باغ دین شکسته پرش خون چکد از گلوی نزک اصغرش چه کند مادرش گر ببیند سرش وا حسیناه این جزای کسی که یا علی گفته است در ازل بر ولایتش بلی گفته است آنکه نامش علیست غربتش منجلیست وا حسیناه آتش تشنگی گرفته راه گلو می رود بر سما ناله ادرک عمو جان و جسم کباب ناله آب آب وا حسیناه