#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام_مدح
#غزل
#استاد_سید_رضا_موید
مردم دهند نسبت رویت بر آفتاب
اما ز بخت خود نکند باور آفتاب...
در ذات تو صفات نبی منعکس شدهست
گیری چنانکه آینهای را در آفتاب
از چار سو به مرقد ششگوشهات سلام،
میگوید از افق چو برآرد سر، آفتاب
گر بهرهای ز بوسۀ بر تربتت نداشت
هرگز نبود این همه روشنگر آفتاب...
ماهی در آسمان کمال و شرف ولی
ماهی که نور میرسد از او بر آفتاب...
وقت وداع چون که حسینت به بر گرفت
دیدند ماه را کِشد اندر بر آفتاب
آتش به جان برآید و خونین کند غروب
هر صبح و شب ز داغ تو پا تا سر آفتاب...
شعر ولادت امام زمان عج
سبک مفتون
استاد سازگار
آفرینش از گل نرگس گلستان است امشب
آسمان دریا ولی دریای غفران است امشب
سامره سرسبزتر از باغ رضوان است امشب
گام گامش بوسه گاه خور و غلمان است امشب
گوش جانم این شنفته جبرئیل وحی گفته
قوموا ای دلهای خفته لاله نرگس شکفته
قبله کن بیت الحسن را تا ببینی ذوالمنن را
گوش شو تا بشنوی مدّاحی روح الامین را
چشم شو تا بنگری آئینه حق الیقین را
سرو بستان تمام لاله های باغ دین را
طفل دلبند عروس رحمة للعالمین را
پای تا سر داور است این یا مگر پیغمبرست این
حیدر است این، حیدر است این، یا حسین دیگر است این
یا که نرگس در بغل بگرفته چون زهرا حسن را
هستی از نور خدا شد نائره با یاد مهدی
لحظهها دارند صدها خاطره با یاد مهدی
لاله افشانده بتول طاهره با یاد مهدی
کعبه میگردد بدور سامره با یاد مهدی
شاهد مقصود آمد، جودبخش جود آمد
حجت معبود آمد، مهدی موعود آمد
انجمن انجم شده جوئید ماه انجمن را
بوی گل در بوستان میآید از پیغام نرگس
زنده گردیدند خونین لالهها از نام نرگس
حُلّههای نور پوشاندند بر اندام نرگس
نور مهدی میرود بر آسمان از بام نرگس
آسمانها چون ستاره، گرد آن دارالزّیاره
زائر آن ماه پاره، تا مگر با یک اشاره
غرق در موج نگاه خود کند چرخ کهن را
تا گل روی حسن را داد با حُسنش طراوت
لب گشود و کرد چون جدّش علی قرآن تلاوت
محو او شد مست او شد هم ملاحت هم حلاوت
لاله را گفت قضاوت کن قضاوت کن قضاوت
سرو دیدی گل فشاند؟ گل سخن بر لب براند؟
نسترن هستی ستاند؟ یاسمن قرآن بخواند
من به چشم خویش دیدم گرم قرآن یاسمن را
آمد آن شیریان که عالم را ببر گرفته شورش
عیسی از گردون سلام آورده و موسی ز طورش
یافته داود عکس خال او را در زبورش
انبیا آماده ایثار جان روز ظهورش
داغداران بیقرارش بی قراران داغدارش
رهسپاران خاکسارش، خاکساران رهسپارش
میکند دارالسرور خلق این بیت الحزن را
ای هزاران آفرین بر حُسن از حُسن آفرینت
ای زده گلبوسه وجه الله اعظم بر جبینت
ای به گرد شمع رخ پروانه جبرئیل امینت
کعبه عمری چشم در راه صدای دل نشینت
پر گشا و دلبری کن، رخ نما روشنگری کن
سر بر آر و سروری کن، داوری کن داوری کن
داوری کن تا بر آری ریشه نخل فتن را
رخ نما ای یوسف گم گشتهی کنعان کعبه
جلوه کن ای آفتاب حُسن از دامان کعبه
بازآ تا بازگردانی به پیکر جان کعبه
سر برآور تا به سرآید غم هجران کعبه
ای خدا پیدا ز ذاتت ای ملک محو صفاتت
ای همه حجّاج ماتت کعبه مشتاق صلاتت
بر سر پانه که تقدیم تو سازم جان و تن را
آفتاب عالم آرایی نمیدانم کجایی
دور از مائی و با مائی نمیدانم کجایی
در دل جمعی و تنهایی نمیدانم کجایی
پیش من با من هم آوایی نمیدانم کجایی
تو امام عالمینی، جان جانی عین عینی
سامره یا کاظمین، زائر قبر حسینی
کعبه را گردم به شوقت یا مزار بوالحسن را
ای خزان دین بهار از فیض چشم اشکبارت
ای بسان لالهها دلهای خونین داغدارت
ای معطّر آفرینش یاد گلهائی بهارت
مصلح عالم بیا ای عالمی چشم انتظارت
وارث ملک نبوّت سرو بستان مروّت
مشعل بزم اخّوت گوهر بحر فتوّت
کی شود عدل تو گیرد هم زمین را هم زمن را
تا بکی از لالههای باغ خون عطر تو بویم؟
تا بکی با اشک هجران گرد غم از رخ بشویم؟
تا بکی در اشک خود گم گردم و روی تو جویم؟
تا بکی نادیده وصف روی زیبای تو گویم؟
ای بخاک جان فدایی، از تو زیبد مقتدایی
تا بکی اشک جدایی؟ بت زند لاف خدایی
کن برون از آستین یکباره دست بت شکن را
چشم شیعه پر بود از اشک گوهر بار تا کی؟
آه زهرا آید از بین در و دیوار تا کی؟
صوت جدت بر سر نی از لب خونبار تا کی؟
شیعه بر مظلومی اسلام گرید زار تا کی؟
سینه ها را آه تا کی؟ پشت پرده ماه تا کی؟
هجر وجه الله تا کی؟ یوسف اندر چاه تا کی؟
پاک کن از دیدگان «میثمت» اشک مَحَن را
کلاس آموزش مداحی فردا از ساعت ۹.۳۰ صبح برقرار میباشد.
کلاس آموزش مداحی فردا جمعه ۳ اسفند ماه از ساعت ۹.۳۰ صبح برقرار میباشد.
هدایت شده از اشعار استاد علی اکبر لطیفیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرفتارم، گرفتارم ابالفضل
گره افتاده در کارم ابالفضل
دعایی کن، دوباره چند وقتیست
هوای کربلا دارم ابالفضل
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
هدایت شده از اشعار استاد علی اکبر لطیفیان
enc_1711722452754516256288.mp3
2.37M
نه مراست قدرت آنکه دم زنم از جلال تو یا علی
نه مرا زبان که بیان کنم صفت کمال تو
یا علی
تو که رد شمس کنی عیان به یکی اشاره ابروان
دو مُسخّر آمده مهر و مه هله بر هلال تو یا علی
نرسد اگر به علی کسی به کجا رود به کجا رسد
به خدا قسم که اگر کسی به علی رسد به خدا رسد
به مریض دل نرسد شفا غم ما کسی نکند دوا
مگر از محبت مرتضی همه درد ما به شفا رسد
هدایت شده از اشعار استاد علی اکبر لطیفیان
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ آماده سازی برای ورود به ماه میهمانی خدا
#شیخ_اسماعیل_رمضانی
enc_17094188072847028085174.mp3
9.47M
گریه ما را مرتب میدهی
از همان چشمان زینب میدهی
روضه ات را قسمت ما کرده ای
روزی ما را تو هر شب میدهی
هر غریبی آشنای زینب است
کل عالم کربلای زینب است
هر کسی را بهر کاری ساختند
کار ما گریه برای زینب است
بنده ای از بندگان زینبم
من هم از دلبستگانم زینبم
گریه کردم آنقدر که گفته اند
من یکی از بستگان زینبم
در ساحت تو گر نخورد بند موی ما
دیگر شود شکستگی ما کجا درست
امر خدا که هست کلمح البصر تویی
پلکی بزن که شود کار ما درست
چشم به پای بوسی دست تو باریا
شد کار و بار مردم بی دست و پا درست
ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین
ای با غریب های جهان آشنا حسین
ای بی کفن رها شده دشت کربلا حسین
ما را به حال خود تو نکردی رها حسین
تا خیمه غارت شد وقت اسارت شد
دروازه ساعات خیلی جسارت شد
رفته سوی چشمات از سنگ روی بام
خیره شدن بر ما وقت ورود شد
دیدی از تل رقیه قلبش کبابه
دیده تو بزم یزید تو دستش شرابه
یا غریب یا حسین ...
#امام_حسین_علیه_السلام
#استاد_سید_رضا_موید
حسین! اى همه هستى نثار مقدم تو!
بهار دین و سیاست بُوَد محرّم تو
کنند منع عزاى تو دشمنان، چون هست
سِلاح خانه برانداز کفر، ماتم تو
اگر که تا به قیامت ز پا نمیافتد
خدا به دست خود افراشته است پرچم تو
به خلقت تو خدا قدرتى دگر کرده است
که از تمام عوالم جداست عالم تو
به آستان الهى کسى تقرّب یافت
که سوخت بیشتر و گریه کرد از غم تو
کرم ز پشت در و عذرخواهى از سائل
نمونهاى بُوَد از رحمت مجسّم تو
از آن چه را که خدایت به حشر میبخشد
شفاعت است در آن عرصه، رتبهی کم تو
تو کعبهی دل و هر رکن تو جدا افتاد
که شد قوام بناى قیام محکم تو
خلیل دشت بلا! بس ذبیح داری لیک
علىّ اصغر ششماهه، ذبح اعظم تو
هزار لاله ز زخم تنت شکفته و هست
ز خاک گرم بیابان عشق، مرهم تو