#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#دوبیتی
#علی_سلطانی
بر آل علی فزون ز انجم صلوات
بیش از نفس تمام مردم صلوات
تا شاد شود دل امام چارم
بفرست تو بر امام پنجم صلوات
#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#دوبیتی
#میثم_مؤمنینژاد
در باغ جهان نسیم سرمد آمد
بر غنچه ی علم فیض بی حد آمد
نوری زحسن در اوست ، نوری ز حسین
آیینه ی سبطین محمد آمد
#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#دوبیتی
#وحید_زحمتکش
بر اهل ولا مژده ی سرمد آمد
بر قلب همه شادی بی حد آمد
از عرش صدای عرشیان می آید
عالم به همه علم محمد آمد
#امام_باقر_علیه_السلام
#دوبیتی
#ولادت
#سیدهاشم_وفایی
تا روی به کشتی نجات آوردیم
امید به ساحل نجات آوردیم
در روز ولادت امام باقر
ما هدیه برایش صلوات آوردیم
......
#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
#استاد_سید_رضا_موید
آرم سخن بهنام تو، یا باقرالعلوم
تا گویم از مقامِ تو، یا باقرالعلوم
گفتا نَبی سلام تو، یا باقرالعلوم
وین بس به احترام تو، یا باقرالعلوم
ای نام تو محمَّد و خوی تو احمدی
ایثار دَرگهت، صلوات محمَّدی
ای روشن از جمالِ تو افلاک، چون زمین
حاکمِ به ممکناتی و عالِم به عالَمین
مشمول رحمت تو همآن باشد و هماین
تو پنجمین امامی و معصوم هفتمین
سیمای تو که مَطلَعُالاَنوار سرمدیست
آیینۀ کمال و جمال محمَّدیست
ای سر نهاده خلق به طوق ارادتت
لطف و کرم سجیّت و جود است عادتت
مِهر فلک پدیدۀ نور سیادتت
ماه رجب طلیعۀ روز ولادتت
ماهی که باب لطف خدا، باز میشود
با سالروز جشنِ تو، آغاز میشود...
ای باغ فَرّ و دینِ نبی را تو فرودین
هم آسمان شرعی و هم آفتاب دین
زینتفَزای انجمن زینالعابدین
چشم و چراغ محفل مولای ساجدین
بر دو امام، ذاتِ شریف تو مُنتسب
کَاندر ائمه نیست کسی را چنین نسب
آوازۀ عدالت و وجدان، ندای تو
پیک امیدبخش بشر شد صدای تو
در علم و دین نوابغ عالم، گدای تو
ای جدّ و مادر و پدر من، فدای تو
یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت
خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت
ای در کتاب حق به مَدیحت کلامها
از ما به حضرتت صلوات و سلامها
پیدا ز نسل پاک تو آمد امامها
پروردگان مکتب عِلمت هشامها
هر یک به علم خویش خردپرور عموم
از یُمن دانش تو، شکافندۀ علوم...
ای معنی نماز بیا و نماز کن
روی نیاز بر در آن بینیاز کن
دستی برای عرض تمنّا دراز کن
روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن
با هر نفس به پیکر ایمان حیات بخش
اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش
من کیستم که وصل تو را آرزو کنم
زین کمترم که با تو دمی گفتگو کنم
اما دقایقی که به سوی تو رو کنم
از خاک دَرگهت طلب آبرو کنم
هر چند رو سیاه ولی من موّحدم
مدّاح اهلبیت، غلامت «مؤیّدم»
#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#استاد_غلامرضا_سازگار
ماه رجب خیر مقدم، سر زد دوباره هلالت
گردیده هفت آسمان خم، در پیش قدر و جلالت
باران فیض الهی هر لحظه بادا حلالت
تابیده در کل عالم نور خدا از جمالت
نازم به لیل و نهارت هفت آسمان بیقرارت
خورشید چشم انتظارت هر دم هزاران بهارت
-هر اختر تابناکت دارد فروغ خدایی
میآیی و میدرخشی با جلوه حس سرمد
بر خلق داری بشارت از صبح عید محمّد
هفتم فروغ الهی پنجم وصی محمّد
گنجینه کل دانش، آیینۀ روی احمد
فوق تصور مقامش دانش اسیر کلامش
وحی الهی پیامش داده محمد سلامش
-عبدی که باشد جمالش آیینه کبریایی
فردی که باید بخوانم چون ذات حق بی مثالش
گلبوسههای حسینی کرده است گل بر جمالش
دل میبرد از محمّد توصیف خلق و خصالش
پیشانی عرش رحمان ایوان قدر و جلالش
خورشید تابندۀ علم، ماه درخشندۀ علم
دریای طوفندۀ علم، تنها شکافندۀ علم
-در پای کرسی درسش دانش کند خودنمایی
نام نکویش محمد یا احمد دیگر است این
الله اکبر خدا را زهراست یا حیدر است این
دریای حلم حسن را رخشانترین گوهر است این
سرتا قدم یادگار ثارالله اکبر است این
این باقر علم دین است یا سیدالساجدین است
هم جان حبلالمتین است هم اسوه متقین است
-در خاک راهش چه قابل گردند عالم فدایی
دشمن به وقت تکلم دلداده خلق و خویش
بالا رود وحی ساعد تا عرش با گفتگویش
چشم ملایک به دستش دست خلایق به سویش
گلهای علم و فضیلت روییده از خاک کویش
مهرش تمام ولایت رویش چراغ هدایت
از بذل دستش روایت احسان و جود و عنایت
-از او هماره کرامت از ما همیشه گدایی
ای گوشه گوشه بقیعت بیتالحرام ملایک
بر تو درود خداوند بر تو سلام ملایک
از کوثر دانش تو لبریز جام ملایک
صحن بقیعت همه پر از ازدحام ملایک
دانش اسیر کلامت روح القدس مرغ بامت
از سوی جد کرامت آورده جابر سلامت
-خیزد ز قبر غریبت بوی خوش آشنایی
تو نجل خون خدایی، ریحانۀ کربلایی
لیل و نهار زمان را والشمسی والضحایی
هم اختر شش سپهری هم پنجمین مقتدایی
هم هفت در شرف را دریای بیانتهایی
مهر تو باب النجاتم شوینده سیئاتم
خاک تو آب حیاتم من در حیات و مماتم
-از تو نجویم کناره از تو نگیرم جدایی
ای آبروی مدینه از آبروی بقیعت
هر لحظه مرگ و حیاتم در آرزوی بقیعت
حتی به گلزار جنت چشمم به سوی بقیعت
ذکر خدا بر زبانم با گفتگوی بقیعت
تو عالمی را پناهی من میثم روسیاهی
بر دوش کوه گناهی آیا شود با نگاهی
-پایی به چشمم گذاری، چشمی به سویم گشایی
#امام_باقر_علیه_السلام
#قصیده
#ولادت
#استاد_غلامرضا_سازگار
ﻫﻼﻝ ﻣﺎﻩ ﺭﺟﺐ! ﻧـﺎﺯ ﮐﻦ ﺑـﻪ ﻣﺎﻩ ﺗﻤﺎﻡ
ﺯ ﯾﺎﺯﺩﻩ ﻣـﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻼﻡ ﺳﻼﻡ
ﺳﻼﻡ ﺑﺮ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﺗـﻮ ﻣﯽﺗـﺎﺑﺪ
ﻓﺮﻭﻍ ﺣﺴﻦ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺟﻤﺎﻝ ﭼﺎﺭ ﺍﻣﺎﻡ
ﻭﻻﺩﺕ ﺩﻭ ﻣﺤـﻤﺪ، ﻭﻻﺩﺕ ﺩﻭ ﻋـﻠﯽ
ﮐﺪﺍﻡ ﻣﺎﻩ، ﭼﻨﯿﻨﺶ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻘﺎﻡ؟
ﭼﻪ ﻣﺎﻩ ﺭﻭﺡﻓﺰﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺷﺐ
ﺍﻣـﺎﻡ ﭘﻨـﺠﻢ ﻣـﺎ ﺷـﺪ ﻭﻻﺩﺗﺶ ﺍﻋـﻼﻡ
ﺧـﺪﺍ ﺑﻪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﻨـﺖ ﺣﺴﻦ ﮔﻠﯽ ﺑﺨﺸـﯿﺪ
ﮐﻪ ﻋﻄﺮ ﺑﺎﻍِ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻡ
ﺍﻣـﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ ﯾﻌـﻨﯽ ﻣﺤـﻤﺪ ﺩﻭﻡ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﭘﻨﺠﻢ ﻭﺻﯽ ﺧﯿﺮﺍﻻﻧﺎﻡ
ﺍﻣـﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ ﯾﻌـﻨﯽ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻗـﺮﺁﻥ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗـﺮ ﯾـﻌﻨﯽ ﺗـﻤﺎﻣﯽ ﺍﺳﻼﻡ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺸﺖ ﺑﻬﺸﺖ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻈـﺎﻡِ ﻫﻔـﺖ ﻧﻈـﺎﻡ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻢ ﻭ ﻋﻤـﻞ
ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﻮﻥ ﻭ ﻗﯿﺎﻡ
ﻣﮕـﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﭼـﻬﺎﺭﻡ ﻣـﺪﺩ ﮐـﻨﺪ، ﻭﺭﻧـﻪ
ﮐﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﺯﻫﺮﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺡ ﺍﻭ ﮐﻨﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ؟
ﺯﺟﺎﻥ ﻭ ﺩﻝ ﻣﻠﮏ ﻭ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﻭ ﺣﻮﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﻧﻔﺲ ﺑـﻪ ﺩﻭﺳـﺘﯽِ ﺍﻭ ﺑـﺮﺁﻭﺭﻧـﺪ ﻣـﺪﺍﻡ
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﺴﺘﺎﻧﻨﺪ ﺟﺎﻡ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺣﺸﺮ
ﻣﯽ ﺣﻼﻝ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺑـﻪ ﺍﻧﺒﯿﺎﺳﺖ ﺣﺮﺍﻡ
ﺑﻪ ﺯﺍﺋﺮﺍﻥ ﺣﺮﯾﻤﺶ ﺩﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻘﯿﻊ
ﭘـﺮ ﻣﻼﺋﮑﻪ ﮔـﺮﺩﯾـﺪﻩ ﺣﻠّﮥ ﺍﺣـﺮﺍﻡ
ﺯ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺟﮕﺮﻡ ﺷﻌﻠﻪ ﻣﯽﮐﺸﺪ ﺳﺎﻗﯽ
ﺑﯿﺎ ﺷﺮﺍﺏ ﻣﺤﺒّﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﯾـﺰ ﺑﻪ ﮐـﺎﻡ
ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺑﻐﺾ ﻋﺪﻭﯾﺶ ﺭﻩ ﻧﺠﺎﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻪ ﺟـﺰ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽﺍﺵ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﺁﺭﺍﻡ
ﻋﺠﯿﺐ نیست که ﺩﺭ ﺗﻤـﺎﻡ ﺣﺎﺩﺛﻪﻫﺎ
ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻣﺮ ﻏﻼﻣﺶ ﺳﻤﻨﺪ ﮔﺮﺩﻭﻥ، ﺭﺍﻡ
ﺑﻪ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﮤ ﺍﻭ ﻋﺎﻟﻤﯽ «ﺯﺭﺍﺭﻩ» ﺷﻮﻧﺪ
ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﻈﺎﺭﮤ ﺍﻭ ﺧﻠﻖ، ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ «ﻫﺸﺎﻡ»
ﺳﺘﺎﻧﺪﻩ ﺭﻭﺡ، ﺯﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﻭﺡ ﺑﺨﺸﺶ، ﺭﻭﺡ
ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻋﻠﻢ، ﺯﻟﺐﻫﺎﯼ ﺟﺎﻧﻔﺰﺍﯾﺶ ﮐـﺎﻡ
ﻣﮕﻮ ﺩﺭِﺣﺮﻣﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ،ﮐﻪ ﺯﻋﺮﺵ
ﭘﯽ ﺯﯾـﺎﺭﺕ ﻗﺒـﺮﺵ ﻣـﻠﮏ ﺷـﻮﻧﺪ ﺍﻋـﺰﺍﻡ
ﻧﮕﻮ ﭼـﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ، ﻣﺎﻩ
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺣﺮﻣﺶ ﻧـﻮﺭ ﻣﯽﺳﺘﺎﻧﺪ ﻭﺍﻡ
ﮐﻤﺎﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﺑـﻪ ﭼﺮﺥ ﮐﻤﺎﻝ، ﺍﻭﺝ ﮐﻤﺎﻝ
ﮐﻼﻡ ﺍﻭﺳﺖ ﺑـﻪ ﮐﻞّ ﻋﻠﻮﻡ، ﺟﺎﻥ ﮐـﻼﻡ
ﭘﻨـﺎﻩ ﺑﺮﺩﻩ ﺑـﻪ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺻﻐﯿﺮ ﻭ ﮐﺒـﯿﺮ
ﺷﻔﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺯﺧﺎﮎ ﺩﺭﺵ ﺧﻮﺍﺹ ﻭ ﻋﻮﺍﻡ
ﻫﻨﻮﺯ ﭘـﺎﯼ ﺑـﻪ ﻣﻠﮏ ﻭﺟـﻮﺩ ﻧﻨﻬﺎﺩﻩ
ﺳﻼﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﺤﻤﺪ ﺑـﻪ ﺁﻥ ﺍﻣـﺎﻡ ﻫﻤﺎﻡ
ﭼﻬﺎﺭﺳﺎﻟﻪ ﺧﺮﻭﺷﯿﺪ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺑـﻪ ﯾﺰﯾﺪ
ﮐﻪ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻭ «ﺷﺎﻡ»، ﺗﯿﺮﻩﺗﺮ ﺍﺯ ﺷﺎﻡ
ﺑـﻪ ﺷﺎﻫﯽ ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ "ﻣﯿﺜﻢ"
ﺍﮔـﺮ ﻏﻼﻡِ ﺩﺭﺵ ﺧﻮﺍﻧـﺪﺵ ﻏﻼﻡ غلام
#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
#استاد_غلامرضا_سازگار
برخیز نگارا که بهار طرب آمد
عید عجم و جشن نشاط عرب آمد
از کثرت انوار یکی روز و شب آمد
پایان جمادی شد و ماه رجب آمد
ماهی که شود ملک جهان خلد مخلّد
از یمن قدوم دو علی و دو محمّد
بر اهل ولا عید مؤیّد شده امروز
در جلوه رخ داور سرمد شده امروز
لبخند، عیان بر لب احمد شده امروز
میلاد همایون محمّد شده امروز
در دامن خورشید، عیان قرص قمر شد
فخر دو جهان سیّد سجّاد پدر شد
امشب صدف بحر ولایت گهری زاد
یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد
در خانۀ خورشید ولایت قمری زاد
یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد
این است که دو فاطمه را نور دو عین است
پور دو علی باشد و نجل حسنین است
این گوهر یکدانۀ دریای عقول است
در مکتب دین دوستیش اصل اصول است
ماه دو علی مهر دل آرای رسول است
فرزند حسین است و عزیز دو بتول است
مولای همه عبد خدواند مقام است
تا حشر امام است امام است امام است
این محور دین اختر تابندۀ علم است
در قلب زمان، نور فزاینده علم است
آرندۀ علم است و نمایندۀ علم است
گویند علم است و شکافندۀ علم است
در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش
پیغمبر اسلام فرستاده سلامش
دشمن به عداوت خجل از کثرت خیرش
فرقی نکند گاه کرامت خود و غیرش
جبریل امین گم شده در وادی سیرش
شیرینی جان قصه شیرین عُزیریش
علم همه یک قطره زدریای کمالش
دیوانه شود عقل به توصیف جلالش
ای گوهر شش بحر و یم هفت دُرناب
ای سائل انوار رخت مهر جهانتاب
بی مهر تو طاعات، چو نقش آمده بر آب
خاک قدم طفل دبستان تو اقطاب
فرزند پیمبر پدر هفت امامی
هم فرش مکان هستی و هم عرش مقامی
انوار دل از روی نکوتر زمه تو
جن و بشر و خیل ملائک سپه تو
جان همه خوبان جهان خاک ره تو
شد باعث بینائی جابر نگه تو
ما را زگنه نیست به جز روی سیاهی
ای چشم خداوند، کرم کن به نگاهی
از شوق تو چون مهر تو چون داغ به سینه
چشمم به بقیع است و دلم سوی مدینه
ای شمع دل پنج امین و دو امینه
ما غرق به دریای گناه و تو سفینه
غرقیم ولی چشم به احسان تو داریم
با دست تهی دست به دامان تو داریم
مهر تو ثمر گشته بسی حاصل ما را
حبّ تو صفا داده بقیع دل ما را
وصف تو همی شور دهد محفل ما را
اینگونه سرشتند از اول گل ما را
تا حشر گُل مهر تو روید زگِل ما
آوای تو پیوسته برآید زدل ما
تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت
پیوسته ملک سائل زوّار بقیعت
جان و دل ما شمع شب تار بقیعت
تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت
این درد فراقی که به جان است دوا کن
بر ما ز ره لطف گذرنامه عطا کن
ای بوسه گه یوسف زهرا دهن تو
نقل دهن ما همه نَقل سخن تو
جان همه قربان تو و جان و تن تو
صد شکر که (میثم) شده مرغ چمن تو
غیر از گل مهر تو به گلزار نبوید
جز مدح تو و عترت اطهار نگوید
#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#استاد_غلامرضا_سازگار
گلشن توحید، آباد امام باقر است
مرغ دل در هر نفس یاد امام باقر است
در تجلّی نور ارشاد امام باقر است
شادی اجداد و اولاد امام باقر است
مژده یاران عید میلاد امام باقر است
کعبه ی دل روح قرآن جان زین العابدین
سر زده در اوّل ماه رجب ماهی تمام
کافتابش آورد هر صبح دم عرض سلام
کنیه بوجعفر لقب یاقر محّد شد به نام
قطره ای از چشمه ی علمش علوم خاص و عام
نجل پیغمبر امام ابن امام ابن امام
رهنمای راستان و پیشوای راستین
کیست این مولود انجم را چراغ انجمن
عارف بودو نبود و واقف سرّ و علن
بحر بی پایان علم ذات حیِّ ذوالمنن
جابر آورده سلامش از رسول مؤتمن
باب او ابن الحسین و مام او بنت الحسن
جدّه اش زهرا و جدّش رحمةٌ للعالمین
روی او روی خدا خوی محمّد خوی او
سجده آرند آسمانی ها به خاک کوی او
از حسین و از حسن دارد ملاحت روی او
لاله های باغ جنّت مست عطر بوی او
نخل طوبی سرو رعنای کنار جوی او
طوطی آن نخل، میکاییل و جبریل امین
اختر برج حسن! خورشید سرمد زاده ای
بر علیّ بن الحسین امشب محمّد زاده ای
خود سپهر عصمت و ماه مؤیّد زاده ای
جان، نثار دامنت روح مجرّد زاده ای
احمدی دیگر برای آل احمد زاده ای
آسمان امشب نهاده پای بر چشم زمین
از خداجویان عالم بنده ی درگاه تو
ای صراط مستقیم کلّ خلقت، راه تو
وی فراتر از ثنای خلق قدر و جاه تو
آفتاب وحی روی خوب تر از ماه تو
مخزن اسرار غیب حقّ دل آگاه تو
منطقت علم الکتاب و مکتبت علم الیقین
سنگ اگر خاک تو گردد طوتیایش می کنی
مس چو اکسیر از تو خواهد کیمیایش می کنی
دست گمراهی چو گیری رهنمایش می کنی
هر کجا بیگانه بینی آشنایش می کنی
دشمن ار دشنام گوید تو دعایش می کنی
با کلامی جانفزا و با بیانی دلنشین
گاه از صوت مناجاتت ملایک در خروش
گاه اهل آسمان ها را کلامت دُرّ گوش
گه زاشگ دیده آری بحر رحمت را به جوش
گه جواب نیش دشمن را دهی پاسخ به نوش
گاه مانند کشاورزان بود بیلت به دوش
ریزدت پیوسته مروارید غلطان از جبین
ای گرفته وام خورشید جهان آرا زتو
ای عیان خُلق رسول و عصمت زهرا زتو
ای مزین کوه و دشت و دامن صحرا زتو
ای هدایت تا قیام محشر کبری زتو
ای زیارتنامه ی جانسوز عاشورا زتو
شور عاشورات پیدا در کلام آتشین
محفل قدّوسیان را از تو باشد ذکر خیر
با تو دائم اُنس دارد جنّ و اِنس و وحش و طیر
کرده ای از دامن سجّاده تا معبود سیر
مست فیضت آشنا و محو گفتار تو غیر
از تو زیبا قصّه ی ناب عزیز است و عُزیر
سینه ات دریای علم اوّلین و آخرین
تا تو را پیوسته در آغوش جان دارد بقیع
از تن پاک تو روح جاودان دارد بقیع
گر چه از خورشید گردون سایبان دارد بقیع
ناز هر شب بر چراغ آسمان دارد بقیع
سایه ی رحمت به فرق انس و جان دارد بقیع
خلق رو آرند سویش از یسار و از یمین
من کی ام مدحت سرای خاندان عصمتم
هر که هستم خاک پای خاندان عصمتم
سر خوش از جام ولای خاندان عصمتم
بلکه مرهون عطای خاندان عصمتم
«میثم» دار بلای خاندان عصمتم
بارالها هستیم را کن فداشان آمّین
#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#استاد_غلامرضا_سازگار
الا که غرق در انوار ذوالجلال شویم
هلال ماه رجب سرزده، هلال شویم
کمال یافتۀ قلۀ کمال شویم
هماره خاک قدوم علی و آل شویم
مـه تجلـی حسن و جمال لمیزلی است
خجسته باد که ماه محمّد است و علی است
مهِ نماز و قیام و دعا و ذکر و سجود
مه وصال خداوندگار حیّ ودود
مه چهار ولادت ز چار رکن وجود
مه مبارک لبخند مهدی موعود
مه نـزول کرامـات خالـق ازلـی است
ولادت دو محمّد، ولادت دو علی است
طلوع این مه فرخنده میدهد خبری
که سرزد از افق عزت و شرف قمری
و یا ز دامن دریای معرفت گهری
خدا به حضرت سجاد داد گلپسری
که گل، زبان ملک ریختند در قدمش
اگر غلـط نکنـم مدح انبیاست کمش
زهی که فاطمه- بنت حسن- حسنزاده
بر آفتاب خدا، ماه انجمن زاده
بگو که وجه خداوند ذوالمنن زاده
و یا که نخلۀ توحید، یاسمن زاده
بهشـت حضـرت سجـاد، لالـۀ رویش
حسین بوسه زند بر جمال دلجویش
درود اهل ولا بر شب ولادت او
سلام داده رسول خدا به حضرت او
سپاه علم کشیدند صف به خدمت او
عنایت و کرم و لطف و جود، عادت او
سحابِ یکسره بارنـدۀ علوم است این
محیطِ نور و شکافندۀ علوم است این
تمام علم ز دریای فضل اوست نَمی
تمام جود ز یک بذل دست او کرمی
تمام ملک خداوند بهر او حرمی
تمام دهر ز عمر عزیز اوست دمی
به نقش صورت او صورتآفرین نازد
به زهد و طاعت او زینالعابدین نازد
به ماه عارض و حسن و جمال او صلوات
به حسن خلق و به حسن خصال او صلوات
به مام و باب و به آباء و آل او صلوات
به علم و دانش و فضل و کمال او صلوات
چنان به پاسـخ دشنام، خُلق او نیکوست
که خصم میشود از فیض یک نگاهش دوست
امیر عالم و بیل رعیتیش به دوش
به شوق زمزمهاش عرشیان سراپا گوش
زند ز منطق او بحر علم و دانش جوش
صدای «یارب» او از ملک ستاند هوش
درود شخص پیمبـر نثار باد بر او
سـلام حضرت پروردگار باد بر او
بیا و روی ارادت ببر در این درگاه
حوائجت همه از باقرالعلوم بخواه
سلالۀ دو علی، نور چشم ثارالله
دهد به دیدۀ «جابر» شفا به نیم نگاه
چو چشم اوست همان چشم خالق دادار
به یـک نظـاره بـرآرد گـل از شـرارۀ نار
ولایتش سند و ثبت دین کامل ماست
گل محبتش آدمکنندۀ گل ماست
به روز حشر ولایش تمام حاصل ماست
مزار او نه به خاک بقیع، در دل ماست
زهـی کـرامت آن شهریــار عالــم را
که برگزیده به مدح و ثناش «میثم» را
#فضائل
💠 لقب باقر
🔰در کتاب کافی، احادیثی درباره ولادت امام باقر(ع) جمعآوری شده است.
🔸در یکی از این احادیث میخوانیم که جابربنعبدالله انصاری که از اصحاب رسولخدا(ص) بود، سالها بعد از ایشان در شهر مدینه گویا انتظار یافتن شخص خاصی را داشت و صدا میزد «یا باقرالعلم».
🔹مردم که از جریان بیخبر بودند درباره او افکار ناروا به خود راه میدادند. مثلا میگفتند جابر هذیان میگوید؛ تا اینکه یک روز جابر متوجه محمد بن علی(ع) شد و سر آن حضرت را بوسید و “پدر و مادرم فدایت باد” گفت زیرا از یکسان بودن شمائل و اسم آن حضرت با رسول اکرم(ص) به یقین رسید که او همان شخصی است که وصفش را سالها قبل از رسول خدا(ص) شنیده بود که:
«ای جابر، تو به زمانی خواهی رسید که در آن مردی از من وجود خواهد داشت که علم را به گونهای بسیار شدید خواهد شکافت.»
🔸این قضیه مربوط به زمانی است که امام باقر علیهالسلام جوانی کم سال است و در پرتو امامت حضرت سجاد(ع) زندگی میکند.
📚منبع
کافی، شیخ کلینی، ج۱ٰ، ص۴۶۹
#امام_باقر_علیه_السلام