#امام_حسین_علیه_السلام_گودال_قتلگاه
#غزل_مرثیه
#سروش_اصبهانی
لا یوم کیومک
روزی چنان به یاد، زمین و زمان نداشت
جوری ستاره کرد که خود در گمان نداشت
دانی دراز بود چرا روز قتل شاه؟
زیرا که قوّت حرکت، آسمان نداشت
گشتند یاوران، همه مقتول و یاوری
کش آورد سمند و بگیرد عنان نداشت
فریاد از آن زمان! که گرفتند گِرد وی
راه برون شتافتن از آن میان نداشت
جسمش هزار پاره و بر جسم خویشتن
دلسوز جز جراحت تیر و سنان نداشت
افتاد بر زمین و ز بس زخم بر تنش
چندان که بر زمین بنشیند، توان نداشت
میرفت خون ز حلقش و با حق جز این سخن
کز جُرم شیعیان بگذر، بر زبان نداشت
گفتم که از جسارت قاتل کنم حدیث
لیکن «سروش»! ناطقه، یارای آن نداشت
#امام_حسین_علیه_السلام_گودال_قتلگاه
#غزل_مرثیه
#جودی_خراسانی
سر یا پیکر؟
پیکر هزار پاره و بر نوک نی سرش
گویم ز سرگذشت سرش یا ز پیکرش؟
گویم گر از سرش، سر او را بُرید شمر
در پیشِ چشمِ زینبِ غمدیده، خواهرش
گویم اگر ز پیکر او، کرد ابن سعد
از خاک ره ز ضرب سُم اسب بسترش
با ساربان به غیر محبّت چه کرده بود؟
کز بهر زر، نمود جدا، دست اطهرش
تقصیر او چه بود؟ ندانم که تا سه روز
از خاک برنداشت، کسی جسم انورش
آه از دمی! که او ز عطش داد جان و بود
شطّ فرات، موجزنان در برابرش
فریاد دخترش به فلک شد ز قحط آب
با آن که بود آب روان، مَهر مادرش
او نیمجان چو بسملِ در خون تپان ولیک
این یک به تیر میزد و آن یک به خنجرش
رخشنده گشت، کوکب «جودی»، چو آفتاب
افکند تا ز مهر حسین، سایه بر سرش