eitaa logo
آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام
372 دنبال‌کننده
291 عکس
346 ویدیو
50 فایل
@Mhmalekifard ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
نسیم قدسی یکی گذر کن به بارگاهی که لرزد آنجا خلیل را دست، ذبیح را دل مسیح را لب کلیم را پا نخست نعلین ز پای برکن سپس قدم نه به طور ایمن که در فضایش ز صیحه ی لَن فتاده بیهوش، هزار موسی ز آستانش ملایک و روح رسانده بر عرش، صدای سبّوح به خاک راهش، چو شات،( گوسفند,,،) مذبوح رُسُل به ذلت، همی جبین سا نسیم جنت، وزان ز کویش شراب تسنیم، روان ز جویش حیات جاوید، دمیده بویش به جسم غلمان، به جان حورا فلک به گردش، پی طوافش ملک به نازش، ز اعتکافش ز سربلندی ندیده قافش صدای سیمرغ، نوای عنقا مهین مطاف شه خراسان امین ناموس، ضمین عصیان سلیل احمد، خلیل رحمن علی عالی، ولی والا بگو که «نیّر» در آرزویت کند ز هر گل، سراغ بویت مگر فشاند پری به کویت چو مرغ جنت به شاخ طوبی
نسوزد تا که دل، چشمی به عالم تر نمی گردد نبارد تا که ابری، نخل بار آور نمی گردد ملاک خاتمیت قابلیت هست انسان را وگرنه هر یتیم مکه پیغمبر نمی گردد اگر بارد ز ابر آسمان هر روز و شب باران لیاقت گر نباشد، قطره ای گوهر نمی گردد ز هر ساقی مکن خواهش که می در ساغرت ریزد که هر ساقی به عالم ساقی کوثر نمی گردد به عالم گر تهی دستی به درگاه رضا رو کن کز این در هیچ کس با دست خالی بر نمی گردد میسر گر نشد لطفش برو خود را ملامت کن که کم لطفی ز اولاد علی باور نمیگردد کسی که ضامن آهو شود، وقت گرفتاری یقیناً زائرش بی بهره از این در نمی گردد
صد بحر کرم از تو و یک چشم تر از من لطفی کن و این خون جگر را بخر از من خاموشی آتش بود از مرحمت ابر باران کرم از تو و کوه شرر از من در کوی تو زوّار گنه کار زیادند امّا نبود هیچ کس آلوده تر از من من عبد گنه کار و تو مولای رئوفی رأفت زتو زیبنده بود چشم تر از من من از نظر افتاده و تو چشم خدایی ای چشم خداوند مپوشان نظر از من تن خسته و کوه گنهم بر سر دوش است این کوه گنه سخت شکسته کمر از من آقایی و زوّار نوازی همه از تو بار گنه و خجلت و اشگ بصر از من ای یوسف زهرا نظری کن که نمانده جز نامه ی آلوده زعصیان اثر از من دریاب مرا ای پسر موسی جعفر آن روز که در حشر گریزد پدر از من من غیر عطا از تو دگر هیچ ندیدم تو غیر خطا هیچ ندیدی دگر از من من «میثم» دار توام ای دوست دعا کن جز میوه ی نخل تو نماند ثمر از من
دید چون نیست، به جز غصّه انیس دگرش زهر یارش شد و بنشست، کنار جگرش نه به غیر از دل او غمخور او بود کسی نه به دامان کسی جز به سر خاک، سرش گفت بر عترت خود از پی من گریه کنید خود خبر داد که برگشت ندارد، سفرش بارها تا به در حجره نشست و، برخاست اوّلش بود ولی داد ز آخر، خبرش دست مولا به دل و، دست غلامش بر سر چشم او بر وی و، او چشم به راه پسرش جگر پاره به جا بود و، جگرگوشه نبود حجره در بسته، ولی باز به در، چشم ترش
خاک حرم رسید ، دوا نیز داده شد آب حرم رسید ، شفا نیز داده شد ما طور خواستیم مقیم حرم شدیم ما جلوه خواستیم ، خدا نیز داده شد اصلا بهانه هاست که ما را می آورد با دادن بهانه ، بها نیز داده شد هر جا اگر به خواسته ها لطف می شود در این حرم نخواسته ها نیز داده شد از بس کریم بود که در هم خرید و رفت در ازدحام ، حاجت ما نیز داده شد اصلا به خواهش کم ما اکتفا نکرد ما سنگ خواستیم ، طلا نیز داده شد گفتم رضا ، عطای حسینی نصیب شد گفتم حسین ، امام رضا نیز داده شد می خواستم به مشهد تو راهی ام کنند دیدم برات کرببلا نیز داده شد علی اکبر لطیفیان
نسیم در بدرم، گرد راه آوردم زشب سیاه ترم رو به ماه آوردم نبود دسته گلم تا به دست، برگیرم در این حرم عوض گل گناه آوردم به دل شکستگی ام گر شهود می طلبی دو چشم اشک برایت گواه آوردم گناه کارم و رو کرده ام به دار الزّهد سفید مویم و روی سیاه آوردم ز آتش گنهم، آب دیده خشکیده زفقرِ اشک، در این خانه، آه آوردم هزار در به رویم باز بود و کردم ناز نیاز خویش در این بارگاه آوردم به نامه ی سیهم خطّ قرمزی بکشید که بر رئوف رئوفان پناه آوردم خدا کند که مرا هم سگی حساب کند که رو به کوی رضا گاه گاه آوردم سرشک خجلت و طومار جرم عمرم را حضور مظهر عفو اله آوردم رواست تا بنویسی به نخل خود «میثم» که از بهشت ولایت گیاه آوردم
آرام گشته هر کس، شد بی قرارِ این در شأن بهشت دارد، گرد و غبارِ این در خورشید سر برآرد، هر صبح از حریمش گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد، در اختیارِ این در موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در دنیا نبود و بودیم، ما بنده‌ی مرامش خاکی نبود و بودیم، ما خاکسارِ این در انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود تاکی نبود و بودیم، ما مِی گُسارِ این در
دوباره میزنم از دل صدا امام رضا بیا برای خودت کن مرا امام رضا چه دارم از همه دنیا به جز همین یک دل دلی که هست به نام شما امام رضا هوای نفس گرفته مرا، گرفتارم مرا ز دست خودم کن رها امام رضا خدا کند دم آخر به داد من برسی که گفته‌ام همه دم هرکجا امام رضا به دست هیچکسی رو نمیزنم بس که گرفته دست مرا بارها امام رضا تورا که داشته باشم همیشه دارایم هزار شکر که دارم تورا امام رضا چقدر حاجت ناگفته را روا کردی الا اجابت هرچه دعا امام رضا چنین که فکر یتیم و اسیر و مسکینی پس السلام علی هل اتی امام رضا چقدر پیش تو وقت زیارتت گفتم زمان مرگ تو پیشم بیا امام رضا غریب‌های دو عالم چقدر دل گرم اند که هست با دلشان آشنا امام رضا مرا اگر به حرم هم نیاوری عشق است که راضیم به رضای تو یا امام رضا کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم که هست بانی کرببلا امام رضا دلم گرفته، دلم باز روضه میخواهد گرفته از غم تو دل عزا امام رضا نوشته‌اند که پنجاه مرتبه افتاد به درد زهر که شد مبتلا امام رضا برای اینکه کسی با خبر از او نشود کشید روی سر خود عبا امام رضا ولی نیامده جایی به او سنان زده‌اند ندید ضربه‌ی سر نیزه را امام رضا سرش جدا نشد از تن، تنش کشیده نشد نخورد نیزه و سنگ و عصا امام رضا
کعبۀ اهل ولاست، صحن و سرای رضا شهر خراسان بُوَد، کرب‌وبلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست هر که در اینجا کند، گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا.. نغمۀ قدّوسیان بود به آمین بلند حیف که خاموش شد صوت دعای رضا یاد کند گر دَمی، زآن جگرِ چاک چاک خون جگر جوشد از، خشت طلای رضا از در باب الجواد، می‌شنوم دم به دم یا ابتای پسر، وا ولدای رضا بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم باز دلم در وطن، کرده هوای رضا گر برود در جنان، یا برود در جحیم بر لبِ میثم بُوَد، مدح و ثنای رضا
دامن آلوده و بار گناه آورده‌ام گر چه آهی در بساطم نیست، آه آورده‌ام هر که بودم، هر که هستم، با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده‌ام هر که آرد تحفه‌ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده‌ام بر کبوترهای صحنت هدیه‌ی ناقابلی‌ست گندم اشکی که در این بارگاه آورده‌ام ناله‌ام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل نامه‌ای چون دودِ آه خود، سیاه آورده‌ام ذرّه بودم، زائر شمس الشّموسم کرده‌اند قطره‌ای بودم به این دریا پناه آورده‌ام گر چه هستم قطره‌ای ناچیز، یک دریای اشک، هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده‌ام هر فقیری هست دستِ خالی‌اش سرمایه‌اش من فقیرم، دست خالی را گواه آورده‌ام «میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو سر به خاک زائرت از گردِ راه آورده‌ام
من بارها فتاده، تو دستم گرفته اي لطفت زياد ديدم و كم ميبرم ز ِ ياد پايم اگر به كويي و دستم به سويِ كس پايم بريده مانَد و دستم شكسته باد گفتم به دل كه بَهر گدايي كجا روم؟ گفتا برو به طوس بگو يا ابالجواد
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از کریمان سنگ میخواهیم ما , زر میرسد در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد اى که دستت میرسد کارى کنى,کارى بکن عمر دارد میرود,دارد اجل سرمیرسد در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد شب به شب در میزنم,چون در زدن مال من است دست سائلها فقط تا حلقه درمیرسد گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینى است ورنه دارد ده برابر ده برابر میرسد من فقط یک نوکرم,کار خودم را میکنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد خادمان آنقدر بى اصل و نسب هم نیستند نسبت ما یا به فضه یا به قنبر میرسد فقر آمد میرود ایمان, ولى پیش شما میشود ایمان من فقرى که از در میرسد رزق در بین الطلوعین است,بین طوس وقم رزق از دو سفره موسى بن جعفر میرسد هم به زیر دین قم, هم زیر دین مشهدم گاه به دادم برادر,گاه خواهر میرسد فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم فیض قبر مادرى از قبر دختر میرسد نیستند ایندو براى من,فقط پیش منند سر به سرور میرسد,دل هم به دلبر میرسد پیش تو محتاجها در حال رفت و آمدند تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید میوه ما هم فقط با گریه بهتر میرسد پابرهنه میدوید و میدوید و میدوید زودتر از شمر آیا به برادر……..؟