eitaa logo
آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام
372 دنبال‌کننده
291 عکس
346 ویدیو
50 فایل
@Mhmalekifard ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
چه شرافت اینکه گدا شوم به سرای تو که سخا تویی چه عنایت اینکه به ابتلا تو ببینی ام که شفا تویی نبوی ثمر علوی پسر دُر فاطمی حسنی کرم و شجاعتت همه چون پدر که تمام آل عبا تویی جبروت محو جلال تو ملک است و میل وصال تو حَسُنَت جمیع خصال تو که ورای مدح و ثنا تویی به ضریح نزد حسین تو، پدرت چو کعبه و حِجر تو حرم از وجود تو شش جهت همه قبله‌ی شهدا تویی تو برای فدیه مرا بخوان به طواف دور سرت کشان صنما به سعی تو ام چنان که صفا تویی و منا تویی نه فقط به چهره محمدی تو چنان خلاصه‌ی احمدی که نگفته آنکه به عمر خود سخنی ز روی هوی تویی چو پدر در اوج هدایتش چو عمو به وقت سقایتش تو چو عمه‌ای و حمایتش قمری و شمس و ضحی تویی به وداع تلخ تو از حرم چه نهیب زد شه محترم که رها کنید! علی اکبرم! همه غرق ذات خدا تویی پدرت چو دیده تن تو را به کنار تو متحیرا چه شده است پیکرت اکبرا که تمام کرب وبلا تویی ولدی علی ولدی علی ولدی علی ولدی علی ولدی علی ولدی علی ولدی علی همه جا تویی ع
ع بلند بالا و نیک سیرت چنان پیمبر علی اکبر به خَلق و خُلق و به صوت و منطق نبی دیگر علی اکبر رسول صورت بتول عصمت علی شجاعت حسن سخاوت حسین هیبت چو بوالفضائل یل دلاور علی اکبر به کربلا تا که زائر آید همیشه پایین پاست مقصد که از وجود تو شد ضریح حسین ششدر علی اکبر! ستاره‌ی بی بدیل لیلا برای شادی دلیل لیلا علیک قولاً ثقیل لیلا عزیز مادر علی اکبر! لبت چو میلی به تاک دارد درخت خانه چه باک دارد اراده ای کن ز نخل انگور میزند سر علی اکبر! چه دارم از تو برای گفتن حدیث حسن تو ورد دشمن ((ولی))نبودی ولی نداری کم از برادر علی اکبر! به صبح و ظهر و به عصر و مغرب حسین امام و تویی مکبر پس از شمایان نماز هم می‌شود مکدر علی اکبر! خیام آل علی‌ست بستان که هر کدام از شما بزرگان یکی‌ست نخل و یکی‌ست سرو و تویی صنوبر علی اکبر! چه گویم از شرح اربا اربا که دیده ام در تمام صحرا علی اکبر علی اکبر علی اکبر علی اکبر ع چیزی به هم میریخت اوضاع حرم را پس در لباس رزم دیدم اکبرم را روح نبوت میرود میدان ببینید ای قوم نازل کرده ام پیغمبرم را صفین را در خاطر عباس آورد الله اکبر گفت رزم حیدرم را گردن کشیدم تا نبردت را ببینم افتادی و انداختم پایین سرم را قطعا بنی هاشم ز زهرا ارث دارند در زخم پهلوی تو دیدم مادرم را بسته است راه دیدنت را اشک چشمم دستی بیاور پاک کن چشم ترم را شیرازه ات پاشیده از هم بین لشکر پخش بیابان کرد دشمن دفترم را حالا رباب از ترس، بعد رفتن تو محکم بغل کرده علی اصغرم را برخیز از جا عمه ات تهدید کرده گفته‌ست بر میدارم از سر معجرم را رحمی به من کن ای پسر پنجاه سال است یک بار نامحرم ندیده خواهرم را ع