eitaa logo
آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام
373 دنبال‌کننده
291 عکس
346 ویدیو
50 فایل
@Mhmalekifard ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
نای جان همه حسینیان پر نواست میزبان حسین و همرهان کربلاست کاروان خدا آمده نینوا واحسيناه کربلا میهمان بیقرارت رسید صبح دلدادگان انتظارت دمید بهر این عاشقان باز کن دوش جان واحسيناه دسته گلهای باغ خاتم الانبیا بهر پرپر شدن رسیده در کربلا گل باغ رباب شود از کین گلاب واحسيناه جام چشمان لیلای پریشان تر است بيقرار غم قتل علی اکبر است هاجر کربلا کرده ماتم به پا واحسيناه حاجیان حسین محرم غم میشوند تیر در چشم بانی ستم میشوند روی لب زمزمه فاطمه فاطمه واحسيناه حج این عاشقان طواف یک محمل است ماه محمل سوار دختر اهل دل است عشقشان مذهب است دینشان زینب است واحسيناه
س ماه محرم ماه غم ماه بلا آمد یک کاروان عاشق ز آل مصطفی آمد ریحانه زهرا عزیز مرتضی آمد غم اخگر جان شد زهرا پریشان شد (۲) یک باغ گل از بوستان حیدر آورده الله اکبر بهر قربان اکبر آورده هفتاد و دو سر هدیه بهر داور آورده هنگام قربان شد زهرا پریشان شد (۲) شوری بپا گشته کنار محمل زینب این روز اول خون زند جوش از دل زینب با کربلا خورده گره آب و گل زینب خون قلب مهمان شد زهرا پریشان شد (۲) ماه بنی هاشم شده پروانهٔ خواهر هم دریسار و در یمینش قاسم و اکبر آن یک زند بوسه به دست و دیگری بر سر جان نذز جانان شد زهرا پریشان شد (۲) تاهفتهٔ دیگر شود او بی کس و تنها پر پر شود گلهای او در دامن صحرا آه از دل زینب فغان از غربت لیلا ذکرش علی جان شد زهرا پریشان شد (۲)
این قافله مظهر جاء الحق است هفتاد و دو حقیقت مطلق است به حق حق به حق حق ملحق است شد دگر استوار دین پروردگار بیا بیا ختم کلام است اتمام حجت امام است ما عاشقان باده الستیم عهدی بود که با خدا ببستیم رهبر قافله حسین است به فاطمه ضیاء عین است این من و این وادی کرببلا کجا بود خنجر شمر دغا پرچم زنم دگر به عرش علی تا شود استوار دین پروردگار خطاب شد ز مصدر لایزال حسینم ای مظهر عز و جلال ای نقس مطمئنه با کمال شنیدم راز تو می کشم ناز تو تو زینت عرش مجیدی دگر به مقصدت رسیدی به به از این قیام و از این قعود به به از این رکوع و از این سجود به به از این تشهد و این شهود چون که تو حسینی شمس عالمینی تو مظهر صوم و صلاتی به شیعیان باب نجاتی
اين قافله مظهر جاءالحق است هفتاد و دو حقيقت مطلق است بحق حق بحق حق ملحق است شد دگر استوار/ دين پروردگار رهبر قافله حسين است به فاطمه ضياء عين است مهجة قلب مصطفی زد ندا الا گروه عاشقان الصلا رسيده چون وعده قالو بلی منم شاه شهيد/ بی‌معين و وحيد كرببلا باب نجات است حسين سفينة‌النجات است
آورده ام همره گل بهاره هم پیر عشق و طفل شیرو خواره به امراللهم در این وعدگهم اینجا بود منزل گه من منزلگه و قربانگه من همراه من ماه بنی هاشم است امانت برادرم قاسم است این بود دلبرم علی اکبرم همره مرا طفلی به خواب است در حال دیدن سراب است سرها به پایین دیده ها بر زمین آید ز محمل خواهرم به پایین او مرا جان بود جان جانان بود او دختر ابوتراب است دائم دلش در اضطراب است همراه خود یک باغ لاله دارم شیرین زبان طفل سه ساله دارم او بود گوهرم شبیه مادرم ای صورتت چون ماه پاره واکن ز گوشت گوشواره
جان جهان راهی شده بیند رخ جانانه را دارد به همره باغبان شمع و گل و پروانه را آید به سوی کربلا قافله ی آل عبا یابن الزهرا یابن الزهرا حسین حسین حسین برادری دل می برد با هر نگه ازخواهرش ماتم گرفته خواهری بر غربت برادرش واویلتا 2 یابن الزهرا حسین زینب گهی سیر رخ ماه بنی هاشم کند گاهی ز روی ناقه ها سیر رخ قاسم کند گاهی به سوی نینوا گلهای ختم الانبیا یابن الزهرا حسین
دلم گرفته و غمین است ندانم این چه سرزمین است که می دهد بوی جدایی تمام ماتمم همین است تا به من تو بسته نگشته راه برگشت برادر من خیمه به پا مکن در این دشت ابی عبدالله سالار زینب .............. تو را به روح پاک زینب مشو پیاده ای برادر نظاره کن که میزبانت آمده با نیزه و خنجر آمده گلچین برای تاراج گل یاس برادر من حیف تو اکبر وعباس ................................ تو چه شور و شوق و حالیست مرا چه ماتم و ملالیست می ترسم از روزی کزین جا روم ولی با دست خالی چگونه در خون چشم تو غوطه ور ببینم می ترسم آخر تو را بدون سر ببینم
سوزدل مهدی زهرا بجاست (۲) لحظهٔ ورود در کربلاست کرب و بلا مرکز رنج و بلاست(۲) لحظهٔ ورود در کربلاست قافلهٔ بزم شهادت رسید(۲) سهیل غصه و ماتم دمید قافله سالار عزیز خداست(۲) لحظهٔ ورود در کربلاست محمل زینب شده همچون نگین (۲) تا که پا نهد بروی زمین بازوی عباس برایش عصاست(۲) لحظهٔ ورود در کربلاست اول دلشورهٔ زینب بود (۲) جان او ز غصه بر لب بود دیدهٔ او ندیده دارالبکاست (۲) لحظهٔ ورود در کربلاست ندیده خنجر جگرش آب شد(۲) خواهر غمزده بی تاب شد یاد سرِبریدهٔ از قفاست (۲) لحظهٔ ورود در کربلاست رباب یاد حنجر اصغرش(۲) می زند ناله کنان بر سرش آه از آن لحظه که او سر جداست (۲) لحظهٔ ورود در کربلاست این همه مزد بودن با علیست (۲) شهادت نتیجهٔ یا علی است علی علی معیت با خداست (۲) لحظهٔ ورود در کربلاست
کاروان بی قرارا اومدن از دل صحرا همه از قبیله ی عشق تو رگاشون خون زهرا جووناش که مه جبین و بانوان پرده نشینن نوجووناش با وقارن کودکاشم نازنینن یه نفر گفت اونطرف تر نخلای بلندی پیداست یکی می گفت به گمونم که سپاه نیزه داراست دلشوره گرفته زینب شده روزش تیره چون شب می خونن براعزیزاش ون یکادو به زیر لب از تو محمل میگه خواهر برادر کجا رسیدیم داره دق مرگ میشه زینب نگو کربلا رسیدیم می دونم خونم خرابه دیگه زندگیم سرابه دلشوره براخودم نیست برای طفل ربابه
صدای زنگ کاروون اومد قافلهٔ پیرو جوون اومد از چشای فاطمه خون اومد چه کربلایی (۲) خیمه هارو زود سرپا کردن اول جوونارو صدا کردن دور وبر زینبو واکردن چه کربلا یی(۲) دلشوره داره دل من امشب نیومده٬ جونم اومد برلب پریشونه خواهرتو زینب دلم گرفته (۲) فکر میکنم غوغا میشه اینجا زمین پر ازبلا میشه اینجا سر سرت دعوا میشه اینجا عجب بلایی (۲) اینجا میفتم توی این گودال اینجا میشه همه تنم پامال اینجا میره مادرمون از حال عجب بلایی (۲) باعلی دشمنی دارن اینها چی میشه بااین جیگر لیلا علیمو می کنن اربا اربا خدا چه سازم (۲) اینجا برا غارت گهواره تیر می زنن به حلق شیر خواره گلو و حنجرش میشه پاره خدا چه سازم (۲)
رایت محنت به پا شد کربلا ماتم سرا شد باز شد سفره آشنایی پور زهرا شده کربلایی ای حسین ای حسین ای حسین جان کربلا مهد صلابت حق نموده انتخابت نای جانها شده نینوایی پور زهرا شده کربلایی ای حسین ای حسین ای حسین جان بزم خاص عاشقان است غم نوای میزبان است وه چه مهمانی باصفایی پور زهرا شده کربلایی ای حسین ای حسین ای حسین جان آنکه گرم شور و شین است زینب اخت الحسین است سینه شد گرم نوحه سرائی پور زهرا شده کربلایی ای حسین ای حسین ای حسین جان یک طرف عباس و قاسم گرد زینب آل هاشم مادرم فاطمه جان کجایی پور زهرا شده کربلایی ای حسین ای حسین ای حسین جان اکبر و لیلا و کلثوم جمعشان گردیده مغموم زینب و یاد روز جدایی پور زهرا شده کربلایی ای حسین ای حسین ای حسین جان ********
دل گرفته رنگ ماتم باز شد ماه محرم ماه آه آمد و ماه غمها ماه غمخواری آل طاها ای حسین ای حسین ای حسین جان قامت گردون کمان شد غرق غم هفت آسمان شد عاشقان بزم غم گشته برپا می رود از ثری تا ثریا ای حسین ای حسین ای حسین جان نای هستی غرق آه است جامه چشمش سیاه است روی زانوی غم مانده سرها نینوایی شده نای زهرا ای حسین ای حسین ای حسین جان غم شده سردار عالم بر زمین کوبیده پرچم ای محرم چه کردی به دلها لاله روییده از باغ لبها ای حسین ای حسین ای حسین جان قلب زینب پر محن شد نوبت آه حسن شد باده درد و م شد مهیا وای دل وای کلثوم و لیلا ای حسین ای حسین ای حسین جان