#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم
دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم
گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا
گاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم
آرزویم به جهان دیدن روی پسر است
سوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟
کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضا
تیره روزم چو شب شام غریبان چه کنم
نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرا
نه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم
به خدا دوری معصومه و هجران رضا
می کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم
از وطن کرده مرا دور،جفای هارون
من دل خسته سر گشته و حیران چه کنم
گلی از خار ندید،این همه آزار که من
دیدم از طعنه این مردم نادان چه کنم
سرنگون کاش شود خانه هارون پلید
که چنین کرد مرا بی سرو سامان چه کنم؟
#خوشدل_تهرانی
#حضرت_موسی_بن_جعفر_شهادت
#امام_کاظم_شهادت
زندانیان عشق چو شب را سحر کنند
از سوز شمع و اشک روانش خبر کنند
مانند غنچه سر به گریبان در آورند
شور و نوای بلبل شوریده سر کنند
چون سر به خشت یا که به زانوی غم نهند
یکباره سر ز کنگرهٔ عرش بر کنند
با آن شکستهحالی و بیبال و بیپری
تا آشیان قدس به خوبی سفر کنند
چون رهسپر شوند به سینای طور عشق
از شوق سینه را سپر هر خطر کنند
آنان کزین معامله هستند بیخبر
برگو که تا به مَحبَس هارون نظر کنند
تا بنگرند گنج حقیقت به کنج غم
آن لعل خشک را به دُر اشک تر کنند
بر پا کنند حلقهٔ ماتم به یاد او
تا عرش و فرش را همه زیر و زبر کنند
آتش به عرصهٔ ملکوت قِدَم زنند
ملک حُدوث را ز غمش پر شرر کنند
تا شد به زیر سلسله سرحلقهٔ عقول
افتاد شور و غلغله در حلقهٔ عقول
#محمدحسین_غروی_اصفهانی #کمپانی
#شهادت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#سبک_ببینید_گلم_رنگ_نداره
بیا حضرت زهرا بیا به شهر بغداد
که فرزند غریبت ز زندان شده آزاد
واویلا...
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نگشته احترامی بر آن پیکر اطهر
تنش با غل و زنجیر به روی تخته ی در
واویلا...
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
نشانه های زنجیر به دست و گردن اوست
که آثار شکنجه چو لاله بر تن اوست
واویلا....
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
به زندان دم آخر که از نفس فتاده
به لبهای شریفش کسی آب نداده
واویلا...
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
کلاس آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام
فردا جمعه ۵ بهمن ماه از ساعت ۹.۳۰ صبح برقرار میباشد.
#امام_کاظم_علیه_السلام_شهادت
مرحوم #حسینی_سعدی زمان
.
افسرده شد از باد مخالف چمن من
کس نیست در این شهر شریک محن من
این گوشه ی زندان شده بیت الحزن من
در غربت اگر مرگ بگیرد بدن من
آیا که کَنَد قبر و که دوزد کفن من
.
.
رحمی به غریبیّ من خسته برآرید
شرحی پی اخبار به معصومه نگارید
زان پیش که جسمم به دل خاک سپارید
تابوت مرا جای بلندی بگذارید
تا باد برد بوی مرا بر وطن من
.
.
افسرده و دلخسته و پابند ملالم
دور از وطن و حسرت دیدار عیالم
جز دیدن معصومه دگر نیست خیالم
محتاج به شرح است پریشانی حالم
آن شرح نهان فاش ز آه علن من
.
.
ای کاش که از این همه نعمای جهانی
می بود مرا در وطن امنیّت جانی
تا نزد عیال خودم آسوده زمانی
بنشسته و قانع بُدمی بر لب نانی
بودی رخ اطفال حزینم سمن من
#امام_کاظم_علیه_السلام_شهادت
#علیرضا_خاکساری
هر عاشق سرگشته ای که غرق حیرانی ست
آقاست مادامی که در دام تو زندانی ست
در سینه ام جز مهر تو جاری نخواهد شد
با شوق مدح تو لبم گرم غزل خوانی ست
هر کس که خرج غیر تو کرده ست طبعش را
قطعا ضرر کرده ، پریشان از پشیمانی ست
مانند "بشر حافی" خود سر به راهم کن
رو کن به این دل این دلی که رو به ویرانی ست
لطفی کن امشب در به روی سائلت واكن
من که خبر دارم در این خانه فراوانی ست
عمری نمک گیر تو میباشیم و بدبخت است
هرکس کنار سفره ی اولاد زهرا نیست
شیراز ، قم ، مشهد شهادت میدهند آقا
این سرزمین از لطف تو همچون گلستانی ست
یک پنجره فولاد باید ساخت در صحنت
این ایده از آن هنرمندان ایرانی ست
تحویل میگیری دوچندان در حریم خود
از جمع زوارت هر آن کس که خراسانی ست
از تو نوشتن از تو خواندن روی منبرها
کار فؤاد و دعبل و عمان سامانی ست
مولا سفارش کن مرا در نزد فرزندت
رؤیای من رؤیای پیرمرد سلمانی ست
بین دو راهی مانده ام در مرثیه دیگر
اين شعر هم سردرگم ابيات پاياني ست...
شبهای تو با اذیت و آزارها طی شد
ساق شکسته شاهد غم های طولانی ست
بر روی پل جسم تو را دیگر رها کردند
تا صبح محشر از غم تو دیده بارانی ست
از بس کفن آمد برایت مجلس شعرم
دیگر اسیر جذر و مدی فوق طوفانی ست
#امام_کاظم_علیه_السلام_شهادت
#ژولیده_نیشابوری
من در این زندان به جرم عشق یار افتاده ام
بهر حفظ دین و کسب و افتخار افتاده ام
در مقام سر نوشتم چاره جز تسلیم نیست
بر گ زردم در مسیر جویبار افتاده ام
یوسفی هستم که از جور و جفای ظالمان
کنج زندان با دو چشم اشکبار افتاده ام
من حسینی مذهبم که از بهر ارشاد بشر
گوشه محبس حزین وبی قرار افتاده ام
من امام هفتمینم کز پی ترویچ دین
بی کس و تنها در این زندان تار افتاده ام
من گلی از گلشن آل رسولم کز ستم
با رخ پژمرده ای درپای خار افتاده ام
محرم رازم به غیر از کنده و زنجیر نیست
کاین چنین بی مونس و بی غمگسار افتاده ام
مرغ بی بال و پری هستم که از جور عدو
اندر این کنج قفس دور از دیار افتاده ام
شد دل شوریده از این ماتم عظمی حزین
کاندر این محبس غریب و دل فکار افتاده ام
#امام_کاظم علیهالسلام
#غزل
🔹جان جهان🔹
گرچه سوز همه از آتش هجران تو بود
رمز آزادی توحید به زندان تو بود
دوستان اشک فشانند به یاد تو همه
خندهزن خصم اگر از دیدهٔ گریان تو بود
آه پنهان تو از محبس در بسته گذشت
که جهان را سخن از ناله و افغان تو بود
دامن خاک کجا روی نکوی تو کجا؟
ای که هر عرشنشین دست به دامان تو بود
تا گریبان افق با نفس صبح شکافت
مرغ شب آه کشان سر به گریبان تو بود
داد فرمان، ز چه بر قتل تو هارون در حبس؟
ای که آزادی، سر در خط فرمان تو بود
از چه در برق مناجات تو افلاک نسوخت؟
ای که سوز همه از سینهٔ سوزان تو بود
شب تاریک که هر خانه چراغی دارد
شعلهٔ آتش دل، شمع شبستان تو بود
تو که بر پیکر بیجانِ جهان، جان بودی
از چه بر تختهٔ در، پیکر بیجان تو بود...
📝 #غلامرضا_سازگار
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
با اینهمه زنجیر، زمینگیر نشد
زنجیر به دست و پای مولا افتاد
📝 #محمدعلی_دُرریز
💠 بُشر حافی
🔹 از جمله کسانی که از مکتب تربیتی #امام_کاظم(علیهالسلام) تاثیر پذیرفت و نام او در جامعه اسلامی درخشید «ابونصر، بُشر بن حارث بن عبدالرحمن» بود.
🔸مورخان در بیان توبۀ او آورهاند: روزی امام کاظم(علیهالسلام) از محل زندگی بشر در بغداد مىگذشت که از خانه او صداى تار و تنبور و نى و آواز خوانندگان زن به گوش حضرت رسيد. در همين حال کنيزکى در خانه را گشود و خاکروبهاى که در دست داشت به خارج از منزل ریخت. امام کاظم(عليهالسلام) رو به او کرد و فرمود: ای کنیزک، صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟
کنیزک پاسخ داد: آزاد است.
امام فرمود: راست گفتی، اگر بنده میبود یقیناً از مولای خود میترسید.
🔹 پس از اين گفتوگو کنيزک داخل خانه شد و بشر که بر خوان شراب نشسته بود از او علت تأخيرش را جويا شد و او تمام ماجرا را براى بشر نقل کرد. بشر با شنيدن اين مطلب [پا برهنه و] سراسيمه از خانه خارج شد و خود را به امام رساند، به دست حضرت توبه و از امام عذرخواهى کرد و بر رفتار خويش گريست.
🔸از آن پس بشر به تهذیب نفس پرداخت، با شناخت و ایمان کامل راه خداوند را در پیش گرفت، از بندگان ممتاز حضرت احدیت گردید و سرانجام در زهد و پرهیزگاری سرآمد روزگار خویش شد.
بدین ترتیب، بشر بن حارث، معروف به بشر حافی(پابرهنه) به برکت هدایتگری امام کاظم(علیهالسلام) از وادی غفلت رها شد و با رویگردانی از جلوههای دنیا قناعت پیشه کرد. او دربارۀ قناعت گفته است: «اگر در قناعت فقط عزتِ بینیازی باشد، همین بس است».
📗 پیشوایان هدایت، ج۹ (باب الحوائج حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام)، ص۹۹.