#ماه_رمضان
#شب_قدر
#شب_بیست_و_یکم_ماه_مبارک_رمضان
نمی گویم دو تا فرقش به محراب عبادت شد
علی (ع) از استخوان مانده در حلقوم راحت شد
شب وصل است و او را خوش ترین ساعات و اوقات است
طبیب عالمی مجروح و ممنوع الملاقات است
علی (ع) ساعت به ساعت میرود تا مرز بیهوشی
چراغ عشق و ایمان می گذارد رو به خاموشی
صدای واعلیا تا به گردون می رود امشب
ز چشم زینب و فرق علی (ع) خون میرود امشب
دگر بر دیده ی محراب و منبر پای مولا نیست
دگر در سفره ی ایتام کوفه نان و خرما نیست
ز فرقش خون دل هایی که مولا خورده بود آمد
زمانی را که عمری انتظارش برده بود آمد
تو کافر، زاده ی ملجم، جهان زیر و زبر کردی
که بعد از مصطفی با تیغ خود شق القمر کردی
تو ای دنیا به زیر گِل علی را با چه دل بردی؟
تنی را، نی که دنیای فضیلت را به گِل بردی
غم امشب از در و دیوار های کوفه می بارَد
زمین را خاک بر سر شد، زمان گم کرده ای دارد
ز بس درد دلش را چاه های کوفه بشنیدند
به آهش اشک باریدند تا آنجا که خشکیدند
کمر از بهر جور او مبند ای آسمان دیگر
مبند آن آسمان را دست ها در ریسمان دیگر
علی دست خدا امشب به جنت می نهد پا را
پیمبر آورد با خود، به استقبال زهرا را
ملاقات علی و فاطمه باشد تماشایی
ز مظلومی کند مظلومه ی دیگر پذیرایی
به محراب نماز امشب عجب شق القمر گشته
ببین مولای مظلومان به خونش غوطه ور گشته
علی انسانی
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#شب_بیست_و_یکم_ماه_مبارک_رمضان
دگر جسم عدالت جان ندارد
کتابی واژه ی عرفان ندارد
نه تنها چشم گردون گریه می کرد
که آن شمشیر هم، خون گریه می کرد
نمی گویم، یداللّه را عَدو کشت
خدا داند، علی را عدل او کشت
نه تنها عرشیان در سوگ و ماتم
که بارد کعبه، اشک از چشم زمزم
غروب عُمرِ نور و آفتاب است
دگر ای تشنه گان دریا سراب است
فضیلت را دگر آوازهای نیست
کتاب عشق را شیرازهای نیست
همین تقوا نه از او زِین دارد
که بر ایثار او دین، دِین دارد
ز سر خون بر رُخَش می ریخت، باری
شفق، با ماهتاب آمیخت، آری
علی انسانی
#ماه_رمضان
#شب_قدر
کنار من، صدف ديده پر گهر نکنيد
به پيش چشم يتيمان، پدر پدر نکنيد
توان ديدن اشک يتيم در من نيست
نثار خرمن جان علي، شرر نکنيد
اگر چه قاتل من کرده سخت بي مهري
به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنيد
اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست
شما چو مرغ، سر خود به زير پر نکنيد
از آن خرابه که شب ها گذر گه من بود
بدون سفره خرما و نان گذر نکنيد
به پيرمرد جذامي سلام من ببريد
ولي ز مرگ من او را شما خبر نکنيد
ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان
تمام عمر شماهم چو من گذر نکنید
علی انسانی
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷مولای دگران ،دگری بود و ،دیگری
🔶یا رب گواه باش، که مولای ما علی ست
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_قدر
#استاد_سید_رضا_موید
قسم به خون شهیدان، به کربلا، به حسین
خدا به حشر ببخشد گناهِ ما به حسین
طلوع ماه مبارک مبارکش باشد
کسیکه روزهی خود سازد ابتدا به حسین
خوشا به روزهی مقبولِ روزهدارانی
که ابتدا به حسین است و انتها به حسین
اجابت ار طلبی بر دعای خویش بخوان
به هر دعا که توانی خدای را به حسین
سلام باد بر آن روزهدار تشنهلبی
که آب نوشد و گوید: سلام ما به حسین
شروع و آخر این ماه با زیارت اوست
چه عزتست که دادهست کبریا به حسین
زیارتش سه شب قدر لذتی دارد
شب علیست ولی باید التجا به حسین
خدای عالمیان میدهد جوابش را
دهد سلام هر آنکس زهرکجا به حسین
نما روایت ابن شبیب را تفسیر
زاشک صبح و شب حضرتِ رضا به حسین
سه روز اگر تن او بود بر زمین، دادهست
فضلیت سه شب قدر را خدا به حسین
تو ای خدای حسین و علی، در این رمضان،
قبول کن همه طاعات شیعه را به حسین
"مؤید" از در این خانه رو نگرداند
قسم به خون شهیدان، به کربلا، به حسین
#غزل
#مناجات
#ژولیده_نیشابوری
يارب از فرط گنه، نامهسياهم چه كنم
گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم
بسته گرديده ز هر سو به رُخم راه نجات
ندهى گر تو در اين معركه راهم، چه كنم
يوسف، افتاد به چاه از اثر بىگنهى
من ز فرط گنه افتاده به چاهم، چه كنم
به هدف گر نخورَد تير دعايم هيهات
به اثر گر نرسد شعلۀ آهم، چه كنم
سايۀ لطف تو از لطف اگر روز معاد
نشود شامل احوال تباهم، چه كنم
كس به روى منِ «ژوليده» نگاهى نكند
نكنى گر تو هم از مهر نگاهم، چه كنم
#امام_علی_علیه_السلام_شهادت
#غزل
#بستر
#زبانحال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سعید_خرازی
فرق مراتوطاقت دیدن نداشتی
هجده سربریده ببینی چه میکنی
اینجاهمه به گریه ى توگریه میکنند
خنده به اشک دیده ببینی چه میکنی
خون ریزد ازشکاف سرم خون جگر شدى
جسمى بخون تپیده ببینى چه میکنى
تویکسره به چشم پدربوسه میزنى
تیرى درون دیده ببینى چه میکنى
وقتى که میرسد زشریعه،حسین را
باقامتى خمیده ببینى چه میکنى
طفلان دربدر به بیابان کربلا
چون آهوى رمیده ببینى چه میکنى
یک ضربه زد به فرق سرم راحتم نمود
توقتل صبر،دیده؟،ببینى چه میکنى
من پیکرم به غیرسرم لطمه ایى ندید
جسمی گلوبریده ببینی چه می کنی ...
#امام_علی_علیه_السلام_شهادت
#استاد_غلامرضا_سازگار
وجودم نخلِ از غم بارور بود
تمام حاصلم خونِ جگر بود
ز هر شاخه هزاران ميوه دادم
همانا پاسخم نيش تبر بود
اگر چه شاخههايم را شکستند
به هر شاخه هزارانم ثمر بود
چه باک از تيغ زهرآلود دشمن
علی يک عمر در کام خطر بود
به جان فاطمه آنکه مرا کشت
نه تيغ ابن ملجم، ميخ در بود
هزاران استخوان بودم گلوگير
هزاران نيش خارم در بصر بود
به هر آهم هزاران زخم فرياد
به هر زخمم هزاران نيشتر بود
تو اي قاتل! مرا کشتی نگفتی
علی يک عمر غمخوار بشر بود
زدی شمشير بر فرق امامی
که حتی مهربانتر از پدر بود
به اشک و خونِ دل بنويس "ميثم"
علی از فاطمه مظلومتر بود
#امام_علی_علیه_السلام_شهادت
#شب_بیستم
#بستر
#طبیب
#استاد_غلامرضا_سازگار
ای نخل آب خورده زچشم تر علی
دیشب تو بودی و نگه آخر علی
امشب بریز اشک که در خانۀ خدا
محراب شسته بخون سر علی
از زهر خند قاتل و نومیدی طبیب
پیداست شرح داغ دل دختر علی
امشب به خنده قاتل مولا گشوده لب
فردا به گریه جمع شود بستر علی
آئینه دار غربت زهراست زان سبب
باید شبانه دفن شود پیکر علی
مولا خموش و مسجد و محراب هم خموش
خیزد صدای یا علی از منبر علی
کو آن یتیم خسته که شب در خرابه بود
چون کودک عزیز علی در بر علی
ای چاه غم گرفته، تو هم بی علی شدی
محروم گشتی از دم جان پرور علی
این بود مزد آن همه مهر و وفا که گشت
گلگون زخون، جمال خدا منظر علی
میثم کسی به فرق علی تیغ زد که زد
سیلی به روی فاطمه در محضر علی
#امام_علی_علیه_السلام_شهادت
#طبیب
#بستر
#استاد_غلامرضا_سازگار
امشب سیاه، خیمۀ هفت آسمان شده
آثار مرگ در رخ مولا عیان شده
امشب طبیب هم به علی گریه میکند
تنها نه اشک دیدۀ زینب روان شده
طفلان کوفه شیر نیارید بر علی
کو عازم سفر به ریاض جنان شده
امشب شود به خلد هم آغوش مصطفی
سرو قدی که از غم زهرا کمان شده
ای نخل ها به جای رطب خون دل دهید
زیرا که لاله زار ولایت خزان شده
امشب به یاد شیر خدا سفرۀ غذا
در هر خرابه سفرۀ بی آب و نان شده
قنبر تو هم بلال شو و یک اذان بگو
کامشب سیه بدیدۀ زینب جهان شده
هر شب اذان شیر خدا بود و کوفه بود
امشب خروش کوفه صدای اذان شده
با خون او به خاک مصلی نوشته اند
محراب، قتلگاه امام زمان شده
(میثم) غم علی نتوان گفت یا نوشت
کار از قلم گذشته و اعجز، بیان شده
#امام_علی_علیه_السلام_شهادت
#شب_بیستم
#طبیب
#بستر
#حسن_لطفی
به گردِ بسترِ تو دادِ بیداد
نشسته دخترِ تو دادِ بیداد
چه سازم با دلِ خود وای ای وای
چه سازم با سرِ تو دادِ بیداد
یتیمی گفت مادر مرکبم کو
فقیری گفت که شمعِ شبم کو
دوچشمانت چرا تار است امشب
مرا کشتی نگو که زینبم کو
طبیب آمد سرش را هِی تکان داد
مرا دستِ بلایی بی امان داد
طبیب امشب چه در گوشِ حسن گفت؟
زمین خورد و کفنها را نشان داد
زمانِ سوختنها مانده باقی
غمِ عریان بدنها مانده باقی
به من حق میدهی حالا بسوزم
دوتا از این کفنها مانده باقی
نگاهم را به این رفتن بدوزم
لباسِ مجلسِ شیون بدوزم
خیالم نیست راحت با حسینم
نشستم چند پیراهن بدوزم
مرا با دردهای کوفه مگذار
که با نامردهای کوفه مگذار
مرا حتی تو با شاگردهایم
و با ولگردهای کوفه مگذار
#امام_علی_علیه_السلام_شهادت
#م_عاطفی
بوسیده ام چشم ترت را جای مادر
مرهم شدم بال و پرت را جای مادر
أمّ أبیهایت شدم! احساس کردی-
دلشوره های دخترت را جای مادر
با بغض ِ سنگین خانه داری کردم و خوب
جارو زدم دور و برت را جای مادر
مضطر شدم با لرزش دستان سردت
دیدم نگاهِ مضطرت را جایِ مادر
بابای مظلومَم شکستم تا که بستم
وقت سحر زخم سرت را جایِ مادر
دادی سلام ِ آخرت را با اشاره
دادم جوابِ آخرت را جایِ مادر
تا چشم هایت بسته شد قلبم تکان خورد
دیدم غم ِ شعله ورت را جایِ مادر
بوسید دستم را حسن(ع) با گریه آرام
تا جمع کردم بسترت را جایِ مادر!