eitaa logo
مَبهوتْ³¹⁵
3.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
675 ویدیو
4 فایل
مـاتُ و مَبهوتِـــ تـواَم، ماهِـ تَماشایــی مَـن.. __________________ عبدالرقیه‌خانوم³¹⁵ -غیر از علی‌"ع" و اولادش؛ هیچـــــ -------------------- فروشگاهمون: https://eitaa.com/foroosh_mabhot ناشناس: https://daigo.ir/secret/2948200953
مشاهده در ایتا
دانلود
اینکه مدام تکرار میکنیم که محرم روضه عمومیه و فاطمیه روضه خصوصی، هم از اون حرف‌هاییه که ظاهر قشنگ داره، اما به شدت غلطه... گاهی هم احساس میکنیم چون حال کار کردن نداریم، به این بهانه ها آویزان میشویم... باید برگزار بشه... اهمیت فاطمیه از همه‌ی مناسبت‌ها بالاتره اگه همه محرمکار میکنیم ولی فاطمیه نه، باید رو خودمون کار کنیم... و خب طبیعتا دشمن نمیخواد این خط مقدم، عمومی باشه... پس بسم الله بگیم هنوز دیرنشده عاشورا به پا کنیم.
فاطمیه‌که‌میشود... زیاددست‌رویِ‌سینه‌بگذاریدوسلام‌کنید ، به‌علی‌!! فاطمه‌غمزده‌ازغُربتِ‌علیست.. صلی‌الله‌علیک‌یا‌امیرالمؤمنین‌علی‌ع❤️‍🩹
نماهنگ مذبوح محرم_۲۰۲۳_۰۶_۱۴_۲۲_۴۱_۰۲_۳۳۶.mp3
2.14M
سفید میشہ موهام با غمت ؛ . . من یا از دوریت مےمیرم ، یا غمت !(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نسیم، عطرِ تو را صبح با خودش آورد و گفت روزیِ عُشّاق با خداوند است؛. - صَباحاً أتَنَفَّسُ بِحُبِّ الحُسین‌ع
مذهبیایی که با نامحرم دوستن مثل کسی که رو تردمیل میدوئِه و به جایی نمیرسه هرچقدر عبادت کنن با یه صحبت دود میشه میره هوا ؛ ادم دلش میسوزه انقدر مفت زحماتشونو هدر میدن اینو یادت باشه : اگه میخوای به جایی برسی باید‌اول قید این گناهو بزنی این گناه مثل یه بارِ صدکیلویی رو دوشت تو رو سنگین میکنه و نمیزاره بالا بری زنجیر میبنده به پات و نمیزاره حرکت کنی خودتو خلاص کن !
توی مترو، جون میده فیلمنامه و سوژه دربیاری... هر کدوم از این کفش‌ها، داستان خودشونو دارن و همه عاشق داستانن... هر کفشی، چشم انتظاری داره.. هر کفشی در یه خونه‌ای امید ساخته... هر کفشی، یه روزی شروع میکنه و یه روزی هم تموم میشه.. مث دنیا..
در خشکسالی حجاب برای « چادر زهرا(س) » گریه می‌کنم!
میگفت: اکثر مشکلات و آشوب هامون با اومدن فاطمیه حل میشه...(:❤️‍🩹 -راست میگفت!
کاشکی بیام حرم .. دورت‌بگردم !
روضه ؟ - علی‌ع شکسته دلش خاک بر سرت دنیا :)
من دلم لک زده بود برای فاطمیه... برای چشمهای خیسِ رفیقم بعد روضه... برای ضجه زدن های هم حلقه ایم پایین منبر... برای صدای گرفته و صورت زخمی بعد روضه.. برای اون بدن دردهای شیرینِ بعد هیئت.. برای اون سوز بین سینه هام که هیچ وقت تموم نشد... برا دوویدن... برای نفس نفس زدن... برای کم آوردن...خلوت...گریه... برا غصه خوردن واسه این شهر خراب شده... برا همه اونا که رفیق اشکم بودن... برا حضرت زهرایی ها... برا اونا که معلوم بود خراب کردن... مثل خودم.... میومدن وسط مجلس فقط زار میزدن... زار میزدن... درستش کن...خراب کردم... زار میزدن... زار میزدن که دلم برا اشکام تنگ شده... زار میزدن... زار میزدن، من اگر گریه برایت نکنم میمیرم... زار میزدن... زار میزدن، جان مرا بگیر، فقط گریه را نگیر... زار میزدن برا حال خرابشون... اصلا بین همین زار زدنا بود که خودشونو یادشون میرفت... و فقط یه ذکر میموند... وای مادرم...💔