اینکه مدام تکرار میکنیم که محرم روضه عمومیه و فاطمیه روضه خصوصی، هم از اون حرفهاییه که ظاهر قشنگ داره، اما به شدت غلطه...
گاهی هم احساس میکنیم چون حال کار کردن نداریم، به این بهانه ها آویزان میشویم...
#فاطمیه باید #عاشورایی برگزار بشه...
اهمیت فاطمیه از همهی مناسبتها بالاتره
اگه همه محرمکار میکنیم ولی فاطمیه نه، باید رو خودمون کار کنیم...
#فاطمیهخطمقدمماست
و خب طبیعتا دشمن نمیخواد این خط مقدم، عمومی باشه...
پس بسم الله بگیم
هنوز دیرنشده
عاشورا به پا کنیم.
فاطمیهکهمیشود...
زیاددسترویِسینهبگذاریدوسلامکنید ،
بهعلی!!
فاطمهغمزدهازغُربتِعلیست..
صلیاللهعلیکیاامیرالمؤمنینعلیع❤️🩹
نماهنگ مذبوح محرم_۲۰۲۳_۰۶_۱۴_۲۲_۴۱_۰۲_۳۳۶.mp3
2.14M
سفید میشہ موهام با غمت ؛ . .
من یا از دوریت مےمیرم ، یا غمت !(:
#امینقدیم
مذهبیایی که با نامحرم دوستن مثل کسی که
رو تردمیل میدوئِه و به جایی نمیرسه
هرچقدر عبادت کنن با یه صحبت دود میشه میره هوا ؛ ادم دلش میسوزه انقدر مفت زحماتشونو هدر میدن اینو یادت باشه : اگه میخوای به جایی برسی بایداول قید این گناهو بزنی این گناه مثل یه بارِ صدکیلویی رو دوشت تو رو سنگین میکنه و نمیزاره بالا بری
زنجیر میبنده به پات و نمیزاره حرکت کنی
خودتو خلاص کن !
توی مترو، جون میده فیلمنامه و سوژه دربیاری... هر کدوم از این کفشها، داستان خودشونو دارن و همه عاشق داستانن... هر کفشی، چشم انتظاری داره.. هر کفشی در یه خونهای امید ساخته... هر کفشی، یه روزی شروع میکنه و یه روزی هم تموم میشه.. مث دنیا..
#زاویهدید
میگفت:
اکثر مشکلات و آشوب هامون
با اومدن فاطمیه حل میشه...(:❤️🩹
-راست میگفت!
من دلم لک زده بود برای فاطمیه...
برای چشمهای خیسِ رفیقم بعد روضه...
برای ضجه زدن های هم حلقه ایم پایین منبر...
برای صدای گرفته و صورت زخمی بعد روضه..
برای اون بدن دردهای شیرینِ بعد هیئت..
برای اون سوز بین سینه هام که هیچ وقت تموم نشد...
برا دوویدن...
برای نفس نفس زدن...
برای کم آوردن...خلوت...گریه...
برا غصه خوردن واسه این شهر خراب شده...
برا همه اونا که رفیق اشکم بودن...
برا حضرت زهرایی ها...
برا اونا که معلوم بود خراب کردن...
مثل خودم....
میومدن وسط مجلس فقط زار میزدن...
زار میزدن...
درستش کن...خراب کردم...
زار میزدن...
زار میزدن که دلم برا اشکام تنگ شده...
زار میزدن...
زار میزدن، من اگر گریه برایت نکنم میمیرم...
زار میزدن...
زار میزدن، جان مرا بگیر، فقط گریه را نگیر...
زار میزدن برا حال خرابشون...
اصلا بین همین زار زدنا بود که خودشونو یادشون میرفت...
و فقط یه ذکر میموند...
وای مادرم...💔
#مبهوتنویس