هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
روز شنبه ست
به رسم اهالیِ کربلا
احسان خانم ام البنین سلام الله علیها نفری
یه صلوات بفرستین...💛🤚🏻
امشب دیگه روضه دَرودیوار،سیلی و کوچه کارساز نیست...
امشب شب آخره مادرمونِ..
امشب فقط باید از غربت امیرالمومنین حال و هوای خونه مولا بگیم..😭
این روزِ آخر مادرمون چادر به کمر بستِ داره کارهای خونه رو انجام میده..
بوی نونِ خانم دوباره کُل خونه رو گرفته..
همش عمه جانم زینب به امام حسن میگه میبینی مادرمون داره کار میکنه نگران نباش خوب میشه🥺💔
مولامون امروز اینطوری روضه میخونه:
بانو سه ماه منتظره این دقیقه ام
مشغول کارِ خانه شُدی خوش سلیقه ام
زهرا چقدر مرا بدهکار میکنی
داری برای دلخوشی ام کار میکنی..😭
زهراجانم باشه کاره خونه رو انجام بده ولی:
آئینهیِ پُر از تَرَکَم احتیاط کن
رحمی به حال روزِ دل کائنات کن..
زهرا به جای نان غم مارا درست کن
حلوای ختم شیرِ خدا را درست کن..❤️🩹
Shab1Fatemieh2-1402[04] (1).mp3
19.83M
دیگر باید چه کنم نَرَوی؟
میخواهی گریه کنم نَرَوی؟
پایِ روضههای سنگین که درمیان باشد
مردها هم هایهای گریه میکنند
اینجور وقتها ..
میگویند مثلِ زنِ جوانمرده گریستن !
برای به مثلِ امشبی ...
پایِ روضهی سبک و سنگین به مثل امشبی
برای آنجا که زنان کار گریههاشان
از هایهای میگذرد ...
هنوز توصیفی ساخته نشده !
هنوز تشبیهی پیدا نکردند !
بس که این ماجرا غریب است
و گریستنِ پایش غریبتر !
بس که این ماجرا ..
همه فهم نیست ...
بس که
روضه ...زنانه بود امشب و
گریهها ... نمیدانم !
#روایتروضه
#مبهوت
امشب با این دوبیت هرچی تو صورتم بزنم کمه:
فضه به زینبم عروس که شد
جای من گوشواره هدیه بده
سینهریز عروسی من را
به عزیزدلم رقیه بده...😭
دوجا صدقه برا سلامتی و قلب داغدار صاحب الزمان صدقه بزارید ...
یکی شب عاشورا ...
یکی شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ...
حاجآقای حدادیان میگفت « خدا برای روضهی امامحسینع، از لحظهای که خود ابیعبداللهع اشاره کرد به دل حضرتزینبس، یه صبری به ما داد که اگر نبود ما میمردیم وسط این روضهها؛
اما این صبرو برای روضهی حضرتزهرا-س نداد ..
"اَهلِ مُراقبه،"
هـمـان نمـازِشـب
خوانهای مُقدّسنما
با وضو به نیّت قُربَةًاِلیالله؛
میزدند مادرِ ما را...!😭
آخه مگه میشه با این یه بیت گریه نکرد صدا زد زهرا جانم:
این چندمین بار است کفنت باز میکنم
دارم به این بهانه تو را ناز میکنم...😭
مَبهوتْ³¹⁵
آخه مگه میشه با این یه بیت گریه نکرد صدا زد زهرا جانم: این چندمین بار است کفنت باز میکنم دارم ب
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند ...
فردا چگونه گوشهی در را بشورم ..؟😭💔