📌مراکزِ نظرسنجی میزان مشارکتِ مردم در انتخابات را حدود ۵۴ درصد برآورد میکنند این یعنی تا الآن قشر خاکستری به میدان نخواهند آمد و بدنه اصلاحات قدرتی نخواهد داشت و باید روی ۵۴ درصدِ واجدین شرایط کار کنید که آنها هم اغلب اندک اعتقادی به انقلاب، اسلام و شهید رئیسی دارند.
در انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری(سال ۱۴۰۰) آمار مشارکت ۴۹ درصد شد. ۶۰ میلیون نفر واجدین شرایط بودند و ۲۹ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و رای دادند. از این ۲۹ میلیون نفر، ۱۸ میلیون نفر به شهید رئیسی رای دادند. شهید رئیسی که اجماعِ حداکثری در جبهه انقلاب داشت. در دوره پیش آقای محسن رضایی ۳.۵ میلیون نفر و آقای قاضی زاده هاشمی ۱ میلیون نفر رای آوردند و البته ۳.۷ میلیون رای سفید و باطله...
آقای قاضی زاده هاشمی گفته اند هر تصمیمی جبهه انقلاب بگیرند بنده میپذیرم.
از طرفی در این دوره آقای رضایی شرکت نکردند و طبق اخبار رسیده، ایشان در تلاش هستند اجماع در جبهه انقلاب ایجاد کنند.
بنابراین به شرطِ اجماع حدود ۴.۵ میلیون رای در سبد جبهه انقلاب خواهد رفت.
اما مسأله اجماع ست!
آن هم بین دو شخصیتی که کنار رفتن هر کدام یعنی خداحافظی از عالمِ سیاست! و هر کدام سبد آرا زیادی دارند و خود را برتر و کارآمدتر از دیگری میدانند.
در روز اول آقای پزشکیان آنطور که رسانه هایِ انقلابی، لولوسازی میکردند و انتظار میرفت، ظاهر نشدند!
اگر آقای پورمحمدی هم این چنین باشد، فقط باید نگران آقایان جلیلی و قالیباف باشیم که چه میخواهند بکنند؟
طبق آمارِ اولیه خطه آذربایجان، به پزشکیان رای خواهند داد و سبد آرایِ آقای جلیلی از آقای قالیباف بیشتر ست اما غالب نیست.
⚠️یک نکته هم اینجا عرض کنم: ما دو نوع مدیر داریم:
الف.مدیر اجرایی؛ این گروه از مدیران در سطوح میانیِ ساختار حکومت دیده میشوند.
ب.مدیر تصمیم گیر، راهبرد ساز و قانون گذار
از میان ۴ نامزدِ جبهه انقلاب تنها آقای قالیباف ست که به مدت طولانی، سابقه اجرایی و میدانی داشته ست و البته دو سال هم آقای زاکانی که در این دو سال هم اتفاقِ درخشان و متفاوتی نیفتاد (صفر و صدی نگاه نکنید. منظورم این ست که اگر یک شخصیت انقلابی دیگر هم می آمد همین روند در شهرداری تهران طی میشد)
همان مسأله ای که چند روز پیش عرض کردم: وقتی مدیران خود را درگیر روزمرگی و پروژه هایِ طبیعی میکنند، تفاوت حس نمیشود.
با این تعریف شهید رییسی جزو مدیر گروه دوم محسوب میشود.
مسأله ای که مدیران گروه دوم دارند این ست که امتحان شان را در منصبِ اجرایی پس نداده اند.
الآن به راحتی میتوان گفت آقای قالیباف در حوزه اجرایی چه نمره ای میگیرد اما آقای جلیلیِ عزیز اینگونه نیست.
ببینید برخی بزرگواران دچار خطای محاسباتی میشوند! لطفاً خوب دقت کنید:
اگر میخواهید یک فضایِ مدیریتی قوی، موفق و کارآمد داشته باشید باید هم #مدیر قوی، پرتلاش، متخصص و کارآمد باشد و هم #تیم آن مدیر! هر دو به یک اندازه اهمیت دارند.
مسأله ای که در دولت شهید رئیسی در قسمت دوم(یعنی تیم) ضعف داشت!
به عنوان مثال شهید رئیسی در ابتدای دولت گفتند ما در چهار سال، چهار میلیون مسکن میسازیم. خب ایشان مدیر اجرایی نبودند
از کارشناسان و متخصصین مشورت گرفتند و آنها هم این موضوع را قطعی اعلام کردند اما تیم اجرایی ایشان در وزارت راه و شهرسازی چطور عمل کرد؟ هم مرحوم قاسمی و هم آقای بذرپاش در سطح و اندازه اجرایِ چهار میلیون نبودند و اگر شبانه روزی هم کار میکردند تا سال آینده نمیتوانستند آن قول را عمل کنند!
باز اینجا یک مسأله ایجاد میشود: اینکه میگویند ببینید آیا اکثریت قول ها و وعده ها اجرایی شد یا نه و نباید کمالگرا باشیم! همین که دو میلیون مسکن ساخته باشند کافیست!
📌مشکل همینجاست! ساخت چهار میلیون مسکن یک وعده آرمانی نبود، بلکه یک وعده به راحتی دست یافتنی بود. خود کارشناسان حوزه مسکن میگویند که در چهار سال میتوان هشت میلیون مسکن ساخت!!!
این تازه حوزه مسکن تیمِ شهید رئیسی بود
شخصیت شهید رئیسی فوق العاده بود یعنی از ۱۰۰ در حوزه اجرایی حداقل نمره ۹۰ میگیرند اما تیم ایشان که بازوی اجرایی ایشان بودند، خوب بودند اما فوق العاده خیر...
یعنی نمره ۶۰ از ۱۰۰
اینکه در سه سال اینقدر تحول ایجاد شده ست نسبت به دهه هایِ گذشته مقایسه شده که عمدتاً دولتها در تعطیلی و خواب زمستانی و عقب ماندگی به سر میبردند.
یه زمانی میگویند حداکثر بازدهی همین ست
آنوقت نمیتوان اعتراض کرد
اما وقتی متخصصینِ جوان و کارآمد و موفق وجود دارد که میتوانند بازدهی را افزایش دهند و اینکار اتفاق نمی افتد باید دید چه فشارهایی به شهید رئیسی آوردند و چه کسانی را تحمیل کردند! و طبیعتاً در دولت بعد هم وجود دارد و ادامه دارد...