🌞صبح...
#نیایش #صبح
الهی!
ذکر تو مرا دین است،
ومِهر تو مرا آیین است،💖
ونظرتو عین الیقین است.
پسین سخنم این است.
لطیفا!
دانی که چنین است.
#خواجه_عبدالله_انصاری
@matnestan | مَتنـِــــــستان
😏دنیای قضاوتها
#ارتباط_موثر
فردی
درترافیک جلوی ما بپیچید👈احمق
ما که جلوی دیگران میپیچیم👌 زرنگ
کسی جواب تلفن ما را ندهد👈بیمعرفت
ما که جواب ندهیم 🙏 گرفتار
فرد بلندتر از ما 👈دراز
کوتاهتر از ما 👈کوتوله
همکار جزئی نگر 👈 ایرادگیر و وسواسی
ما جزءنگرتر باشیم 👌دقیق
فردی لیوان آب ما را چپه کرد 👈کور
پای ما به لیوان دیگری خورد 🤛 شعور ندارد لیوان را سر راه قرار داده.
💢دنیای قضاوتها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران براساس نیازها و ارزشهای خودمان
@matnestan | مَتنـِــــــستان
💫🧡خداوند از نگاه ملاصدرا...
#متن_مجری #پلاتو #متن_تلنگری
✨ خداوند بی نهایت است و لامکان و بیزمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و بقدر نیاز تو فرود میآید
و بقدر آرزوی تو گسترده میشود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود
یتیمان را پدر میشود و مادر
بی برادران را برادر میشود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید میشود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر میشود
پیران را عصا میشود
و محتاجان به عشق را عشق میشود
خداوند همه چیز می شود همه کس را
🔻به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
🔻بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
🔻و بپرهیزید
از ناجوانمردیها
ناراستیها
نامردمیها!
چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفرهی شما
با کاسهای خوراک و تکه ای نان مینشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند🎶
مگر از زندگی چه میخواهید
که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟
که در عشق یافت نمیشود؟
که به نفرت پناه میبرید؟
که در حقیقت یافت نمیشود؟
که به دروغ پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمیشود؟
که به خلاف پناه میبرید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد بردهاید؟
که انسانیت را پاس نمیدارید ؟!
@matnestan | مَتنـِــــــستان
🌞صبح...
#افکار_زیبا #صبح
همیشه فکر میکنیم چون گرفتاریم
به خدا نمیرسیم
ولی
چون به خدا نمیرسیم گرفتاریم.
@matnestan | مَتنـِــــــستان
♥️حال مجنون
#شعر #رودکی
جایی که گذرگاه دل محزونست
آن جا دو هزار نیزه بالا خونست
لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند
مجنون داند که حال مجنون چونست
بزرگداشت#رودکی
@matnestan | مَتنـِــــــستان
📜آموختن از روزگار
#رودکی #شعر
هر که نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
معنی: اگر کسی از بهترین معلم که همان گذر روزگار است چیزی یاد نگیرد، هر چقدر که معلمان نیز آموزش دهند، چیزی یاد نخواهد گرفت.
بزرگداشت #رودکی
@matnestan | مَتنـِــــــستان
✨میلاد حضرت عیسی مسیح
#پلاتو #متن_مجری #عیسی_مسیح #مسیح
میلاد حضرت عیسی مسیح بر یکتاپرستان عالم مبارکباد
این دو زن، دنیا را نور باران میکنند
خدای متعال وقتی میخواهد دو انسان را به عنوان مثل و نمونه همهی انسانها معرفی کند، دو زن را انتخاب میکند؛ در این کار، رازهایی است.
زیر این پُست، متن اصلی را بخوانید...
@matnestan | مَتنـِــــــستان
✨💖ایندو زن، دنیا را نورباران میکنند
#پلاتو #متن_مجری #عیسی_مسیح
این دو زن، دنیا را نور باران میکنند
خدای متعال وقتی میخواهد دو انسان را به عنوان مثل و نمونه همهی انسانها معرفی کند، دو زن را انتخاب میکند؛ در این کار، رازهایی است.
قرآن کریم، وقتی میخواهد نمونهای برای انسانهای با ایمان ذکر کند، آن را از میان مردان ذکر نمیکند؛ از میان زنان ذکر میکند:
«و ضرب اللَّه مثلاً للذین امنوا امراة فرعون».
خدای متعال در این جا، دو زن را به عنوان دو نمونه از انسانهای برجسته و مؤمن – نه از زنان برجسته – ذکر میکند. یعنی در صحنهی انسانیت و تکامل معنوی، خدای متعال وقتی میخواهد نمونهی ممتازی بیان کند، سخن از پیامبران و مردان بزرگ و شخصیتهای علمی و دینی نمیکند؛ بلکه سخن از دو زن به میان میآورد که یکی از آن دو زن، زن فرعون است.
«أذ قالت رب ابن لی عندک بیتاً فیالجنة»؛
زنی در مقام مبارزه با قدرت طاغوتی شوهرش، زنی با استقلال کامل که زیر بار شوهر متجاوز و قدرتمند و فرعون صفت و فرعون نام خود نمیرود.
عظمت این زن، این جاست که شوهر نمیتواند راه گمراهی را بر او تحمیل کند؛ اگرچه آن شوهر، شخصی در حدّ فرعون با آن قدرت و با آن شخصیت باشد. میلیونها مرد، زیر دست فرعون و محکوم ارادهی اویند؛ اما همسر خود این مرد، در خانه محکوم ارادهی او نیست؛ آزاد است، به خدا ایمان میآورد، راه فرعون را ترک میگوید و راه خدا و راه حق را انتخاب میکند. لذا به عنوان یک موجود و یک انسان برجسته، نه فقط از میان زنان، بلکه از میان همهی بنی نوع بشر انتخاب میشود.
زنِ دیگر، حضرت مریم مادر عیسی و دخترِ عمران است. «مریم ابنة عمران». مریم، زنی جوان است که در مقابل تهمت و نگاه سوء ظن آلودهی همهی مردم شهر و منطقهی خود، مثل کوه میایستد و کلمةاللَّه و روح را که خدای متعال با قدرت کاملهی خود در دامان پاک او گذاشته است، بر روی دست میگیرد و مثل نورافکنی فرزند خود را بر دنیای تاریک آن زمان میافکند.
این دو زن، دنیا را نور باران میکنند. این، نشان دهندهی آن است که در میدان عظیم و محشر وسیعی که همهی انسانها، از اوّلین و آخرین جمع شدهاند؛ وقتی خدای متعال میخواهد دو انسان را از مجموع همهی انسانها انتخاب کند و به عنوان مثل و نمونه، آنها را معرفی کند، دو زن را انتخاب میکند؛ نه دو مرد را و نه یک مرد و یک زن را. در این کار، رازهایی است.
رهبر انقلاب؛ ۷۵/۱۲/۲۰
@matnestan | مَتنـِــــــستان
🌅تواضع حضرت عیسی
#عیسی_مسیح #مسیح
🌟در مورد تواضع ایشان نقل شدهاست که خطاب به اصحاب خویش فرمود:
ای حواریّون من از شما درخواستی دارم که میخواهم آن را برآورده سازید.
حواریّون گفتند: هر حاجتی داری ما حاضر به انجام آن هستیم، پس عیسی (ع)برخاست و پاهای آنها را شستشو داد، آنها با شرم و خجالت گفتند: ای روح خدا، سزاوار است ما پای تو را شستشو دهیم، امّا عیسی (ع) فرمود:
" من سزاوارترین مردم برای خدمت به عالم هستم، بدانید همان طور که من برای شما تواضع کردم، شما هم بعد از من در میان مردم تواضع کنید.
سپس فرمود: بر شما واجب است که تواضع کنید، چون حکمت با تواضع رشد میکند نه با تکبّر، همان طور که گیاهان در دشت میرویند، نه در روی کوه"
« قصص الأنبیاء»
@matnestan | مَتنـِــــــستان
🧖🏻♀صدقهی عروس
#عیسی_مسیح #داستان #مسیح
امام صادق(ع): عیسی روح اللَّه، بر قومی گذشت که فریاد و هلهله میکردند.
گفت: «امروز، فریاد و هلهله سر میدهند و فردا گریه میکنند. زیرا امشب، عروس آنان خواهد مُرد».
گفتند: خدا و فرستاده او راست میگویند.
منافقان گفتند: فردا نزدیک است!
صبح که شد، آمدند و عروس را زنده یافتند، و هیچ اتّفاقی برایش نیفتاده بود.
گفتند: ای روح اللَّه! آن که دیروز خبر دادی میمیرد، نمرده است!
عیسی(ع) گفت: «خدا هر چه بخواهد، انجام میدهد». ما را نزد او ببرید. پس در حالی که از همدیگر سبقت میگرفتند، رفتند تا به خانه عروس رسیدند و در زدند.
شوهرش بیرون آمد. عیسی(ع) به او گفت: «از همسرت برای من اجازه بگیر».
شوهر، نزد همسرش آمد و به او خبر داد.
آن گاه عیسی(ع) وارد شد و به او گفت: «دیشب چه کارخیری انجام دادی؟».
گفت: کاری انجام ندادم، مگر همان کاری که در گذشته نیز انجام میدادم.
هر شب جمعه، نیازمندی میآمد و ما غذای او را تا شب جمعه بعدی میدادیم.
دیشب هم آمد، در حالی که من و خانوادهام سرگرم کارهای خود بودیم. او صدا زد؛ ولی کسی جوابش را نداد. دوباره صدا زد؛ ولی جواب نشنید، تا این که بارها صدا زد. وقتی سخنش را شنیدم، برخاستم و به صورت ناشناخته، همان طور که درگذشته به او غذا میرساندیم، غذا را به او رساندم.
عیسی(ع) به او گفت: «از جایت کنار رو».
او از جایش کنار رفت ناگهان از زیر لباس او یک افعی چون تنه درخت پدیدار گشت که دمش را به دندان گرفته بود.🐍
عیسی(ع) گفت: «به خاطر آنچه انجام دادی، این افعی از تو باز داشته شدهاست».
قصص الانبیا
@matnestan | مَتنـِــــــستان