دفتر خاطراتشو باز کرد و نوشت هنوز
برایت مینویسم،
درست شبیه کودکی نابینا که هرروز
برای ماهی قرمز مرده اش غذا میریزد!...❤️
میبینی نبودنت ریخته کفِ حیاط ؛
هر چی جارو میکشم . .
با برگایِ زرد چسبیده به کفِ حیاط .
تو اصن حالیت میشه . .
پاییز که میاد گونی گونی دلتنگی
از زیر زمین خونهی ما برمیداره و میره .🧡'🍂