جانا دلتنگ و پر از ناگفته آمدم تا بگویم و بشنوی از آنچه گذشت بر دل شکستهام!
آمدم تا بگویم که بدانی طاقت دل خستهام طاق شده!
آمدم تا بگویم دلِ بی دل شدهام دیگر تاب دوری ندارد!
بله آقا،
بله شاها،
آمدم بهر گله؛
گله از دوری و صبری که کاسهاش از لبریزی به سر ریزی رسیده!
گله از آدمیانی که چشم بسته و دهان باز میکنند که نکند خدایی نکرده بدون زدن سنگی به ویرانهی دلم از کنار و با احتیاط بگذرند.
آقای عزیز،
مرهم زخمهای دیروز و امروز،
امید تمام نامیدی ها،
به اشکهای عزادارانت قسم خرابهی دل من دیگر صبر سرش نمیشود،
دعوت و خیر و مصلحت سرش نمیشود،
تو و بین الحرمینت را میخواهد و بس.
به تنگ آمده جانم از این فراق و دعوتی که میسر نمیشود.
آقایِ امام حسینِ جان...
من دیگر دلم که هیچ تمام جانم تنگ تو و کربلای توست...:)❤️🩹
#مأوا
آقای امام حسین...
چنان مشتاقم ای آقا به دیدارت که از دوری؛
برآید از دلم آهی،بسوزد هفت دریارا...💔