#سه_کرامت_از_امام_رضا_ع
🔴🔸1- يکي از همراهان امام رضا (ع) در سفر خراسان مي گويد:در بين راه به بيابان خشک و بي آبي رسيديم و نزديک بود همه ي ما با چارپايانمان هلاک شويم. حضرت رضا (ع) فرمود: برويد در فلان محل، در آنجا آب خواهيد يافت. ما بدانجا رفتيم و با چشمه ي آبي مواجه شديم. همگي از آن آب نوشيديم و حيواناتمان را نيز سيراب کرديم.
هنگام کوچ از آن منزل، امام (ع) فرمودند: بار ديگر کنار آن چشمه برويد. چون بدان سوي رفتيم اثري از چشمه نديديم.۱
🔴🔸2- «عبدالله بن مغيره» مي گويد:
من واقفي بودم، در سفر مکه دست بر پرده ي «کعبه» آويختم و گفتم: بار خدايا! تو خواسته ي مرا مي داني، مرا به بهترين دينها راهنمايي کن.
پس از مراجعت به مدينه به ذهنم رسيد که خدمت امام رضا (ع) برسم. وقتي به حضور آن حضرت رسيدم فرمود: خداوند خواسته ات را اجابت فرمود و تو را به دينش راهنمايي کرد. گفتم: گواهي مي دهم که تو حجت و امين خدا بر بندگانش هستي.۲
🔴🔸3- «احمد بن محمد بزنطي» نقل مي کند:من با سه نفر ديگر خدمت امام (ع) شرفياب شديم. هنگام بازگشت امام (ع) به من فرمود: اي احمد! تو بنشين... چون پاسي از شب گذشت خواستم مرخص شوم. فرمود: مي روي يا مي ماني؟ عرض کردم: بستگي به نظر شما دارد. فرمود: بمان و اين هم رختخواب. آنگاه امام برخاست و به اتاق خود رفت. من از شوق به سجده افتادم و با خود گفتم: سپاس خداي را که حجت او و وارث علوم انبياء از ميان ما چند نفر به من تا اين حد لطف و عنايت فرمود.
هنوز در سجده بودم که امام (ع) بازگشت، برخاستم. حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود: اي احمد! اميرمؤمنان به عيادت «صعصعه بن صوحان» رفت؛ به هنگام بازگشت فرمود: اي صعصعه! از اينکه به عيادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مکن؛ از خدا بترس و پرهيزکار باش.۳
امام (ع) ضمن اعلام آگاهي از نيت احمد، به وي هشدار داد که اين عنايت و لطف نبايد وسيله اي براي فخر و مباهات و احساس برتري نسبت به ديگران گردد. بلکه آنچه عامل برتري انسان مي گردد «تقوي» است.
📚منابع 👇👇
۱. عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 218
۲. عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 220
۳. رجال کشي، جزء 6، ص 587 ـ 588
#ویژه_تولد_امام_رضا_ع
@mavaezoladadiye
بیش از #سه_هزار_حدیث_عددی
به صورت : #متنی و #صوتی
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/mavaezoladadiye
#سه_کرامت_از_امام_رضا_ع
🔴🔸1- يکي از همراهان امام رضا (ع) در سفر خراسان مي گويد:در بين راه به بيابان خشک و بي آبي رسيديم و نزديک بود همه ي ما با چارپايانمان هلاک شويم. حضرت رضا (ع) فرمود: برويد در فلان محل، در آنجا آب خواهيد يافت. ما بدانجا رفتيم و با چشمه ي آبي مواجه شديم. همگي از آن آب نوشيديم و حيواناتمان را نيز سيراب کرديم.
هنگام کوچ از آن منزل، امام (ع) فرمودند: بار ديگر کنار آن چشمه برويد. چون بدان سوي رفتيم اثري از چشمه نديديم.۱
🔴🔸2- «عبدالله بن مغيره» مي گويد:
من واقفي بودم، در سفر مکه دست بر پرده ي «کعبه» آويختم و گفتم: بار خدايا! تو خواسته ي مرا مي داني، مرا به بهترين دينها راهنمايي کن.
پس از مراجعت به مدينه به ذهنم رسيد که خدمت امام رضا (ع) برسم. وقتي به حضور آن حضرت رسيدم فرمود: خداوند خواسته ات را اجابت فرمود و تو را به دينش راهنمايي کرد. گفتم: گواهي مي دهم که تو حجت و امين خدا بر بندگانش هستي.۲
🔴🔸3- «احمد بن محمد بزنطي» نقل مي کند:من با سه نفر ديگر خدمت امام (ع) شرفياب شديم. هنگام بازگشت امام (ع) به من فرمود: اي احمد! تو بنشين... چون پاسي از شب گذشت خواستم مرخص شوم. فرمود: مي روي يا مي ماني؟ عرض کردم: بستگي به نظر شما دارد. فرمود: بمان و اين هم رختخواب. آنگاه امام برخاست و به اتاق خود رفت. من از شوق به سجده افتادم و با خود گفتم: سپاس خداي را که حجت او و وارث علوم انبياء از ميان ما چند نفر به من تا اين حد لطف و عنايت فرمود.
هنوز در سجده بودم که امام (ع) بازگشت، برخاستم. حضرت دست مرا گرفت و فشرد و فرمود: اي احمد! اميرمؤمنان به عيادت «صعصعه بن صوحان» رفت؛ به هنگام بازگشت فرمود: اي صعصعه! از اينکه به عيادت تو آمده ام به برادران خود افتخار مکن؛ از خدا بترس و پرهيزکار باش.۳
امام (ع) ضمن اعلام آگاهي از نيت احمد، به وي هشدار داد که اين عنايت و لطف نبايد وسيله اي براي فخر و مباهات و احساس برتري نسبت به ديگران گردد. بلکه آنچه عامل برتري انسان مي گردد «تقوي» است.
📚منابع 👇👇
۱. عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 218
۲. عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 220
۳. رجال کشي، جزء 6، ص 587 ـ 588
بیش از سه هزارحدیث عددی
به صورتِ متنی و صوتی📚
👇👇👇
@mavaezoladadiye