چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند این کار که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد محجوری،
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم🫀🫂
همیشه میترسیدم از غرق شدن یا خفگی...
میگفتم اگه ادم غرق بشه جان سالم به در نمیبره برای همین همیشه استرس داشتم که نکنه یه روز تو اب دریا غرق بشم یا نکنه یه روز منو خفم کنن ...
اما
الان ترسم کمتر شده...
من غرق شدم نه تو دریا، تو افکارم
خفه شدم از دست بغض های توگلوم
ولی
من هنوز زندم و دارم ادامه میدم...
(۲۱۳دلی نوشته)
هدایت شده از وکنا تاج سر
برایش شعر خواندم گوش کرد و بی تفاوت گفت
کتابش کن که بفروشد درآمدزاست اشعارت
شـاید من:)
برایش شعر خواندم گوش کرد و بی تفاوت گفت کتابش کن که بفروشد درآمدزاست اشعارت
خیلی غم انگیز بود اصلا یه چیز فراتر از غم انگیز
از یه نفر پرسیدیم چرا بعد زنِت ازدواج نمیکنی؟
گفت:
من بعد اون دیگه هیچکس رو نمیبینم...
اینجوری عاشق هم باشید🌱