eitaa logo
گاندو✌😎❤
177 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
281 ویدیو
16 فایل
#نه_به_توقف_گاندو🇮🇷😎💪🏻 برای تبادل به آیدی زیر برید🍒 @ayda_jadid ناشناس برای گفتن انتقادات و پیشنهادات🍎 https://harfeto.timefriend.net/16404213549654 @hdbdjshvj شرایط کپی،تبادل و تب حمایتی در کانال بالا👆 بکوب و پیوستن💌🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به اونی که هرچی میزارم کپی میکنه یالاااااا بدو اینم کپی کن دیگه😏 😂 کپی ممنوع❌ فقط فوروارد✅ @mazhabii1400
تو رو داشتن آرزومه💚 کپی ممنوع❌ فقط فوروارد✅ @mazhabii1400
دلبر جذاب من😍 کپی ممنوع❌ فقط فوروارد✅ @mazhabii1400
هرکی برامون 2عضو بیاره بهش 200ریال میدم😍❤️ @gg_a_n_d_o_r_a_s_o_o_ll
5ابر قهرمان😍❤️ کپی ممنوع❌ فقط فوروارد✅ @mazhabii1400
سلام به همه ببخشید گوشیم تعمیرگاه بود نتونستم فعالیت کنم😕
یکم بازی با روح و روان😂😂
برای اد شدن ب آیدی زیر پیام بدید😘❤️ @gg_a_n_d_o_r_a_s_o_o_ll
ادمینا فعالیت کنید وگرنه برکنار
رمان تلاش تا شهادت😊 «غفور» پسره ی هیز😡 امشب دیگه میگرفتمش پرو رو😏 تا اون باشه دیگه از دست غفور خان فرار نکنه😏 ههههههههههه🤣🤣🤣 +مهرانننن مهراننننن😡 (لازمه بگم مهران جاسوس آقا محمد هست ک اسم واقعیش حسین هست) _بببله اقا😓 +همه چیز حاضره؟ _بله بله الان بریم؟ +اره زود حاضر شو من میرم😡 «حسین» اقا محمد از توی هنذفیری تو گوشم صدام زد🗣 +حسین حسین چی شد؟🧐 _اقا ما داریم میریم خونه داوود، راستی خونه خالیه دیگه؟🤔 +اره توی هر موقعیتی گیر کردی بهت میگم چی کار کنی،سعی کن به کوات کپتر بالا سرت نگاه نکنی که شک کنن خب؟🤨 _چشم آقا من باید برم خداحافظ👋🏻 +ب سلامت خدا پشت و پناهت👋🏻 «محمد» +داوود من میرم پایین قزیه رو تعریف بعد بیا کارت دارم👊🏻 _چشم😕 «داوود» قزیه رو تعریف کردم حنانه باورش نمیشد😞 +حنانه این ی واقعیته باید بپذیریش😔 _با اینکه برام سخته ولی بخاطر تو میپذیرم🙂 +من میرم الان میام☺️ آقا محمد برام همه چیزو تعریف کرد و قبول کردم رفتم پیش حنانه😌 +میخوای له شدن اون احمق و ببینیم؟😎 _از خدامه بیشعرو😡 +پس ب اون تلویزیون نگاه کن👀📺 _هاااا؟😳 +میفهمی هیسسسسس🤫 «حنانه» من ک نمیفهمیدم این داوود چی تو کلشه🙄🙄🙄 مگه آدم با نگاه به تلویزیون چیزی میفهمه؟😬🙄 خلاصه داشتم تو دلم به داوود بد بیراه میگفتم که یهو آقا محمد عین چی و با سرعت اومد تو اتاق😯🚪 قلبم داشت میومد تو دهنم دلم میخواست ی چیزی بش بگم😬 ولی خوب نمیشد😅 آقا محمد تلویزیون و روشن کرد ما روی صندلی های میز بزرگ وسط اتاقش نشسته بودیم و نگامون ب تلویزیون بود📺 ی جای خیلی تاریک بود ولی بعدش روشن شد💡 سه نفر آدم بودن که داشتن راه میرفتن🚶‍♂ از بالا سر معلوم بود مرد هستن🧔🏻 توی دلم میگفتم خب ک چی راه رفتن سه مرد چجوری میتونه اونو له کنه؟😬😑 یهو دیدم رسیدن در خونه ما🚪 وااااااا اینا دم خونه ما چی کار میکنن😳 وقتی یکی کلید انداخت تو در فهمیدم این همون بابای الکیه😤 دلم میخواست سر ب تنش نباشه😡 اول یکی رفت تو بعد چند دقیقه هم اون بابای الکی رفت تو ولی یکی بیرون موند⚙ انگار کسی ک بیرون بود نگهبانی میداد تا کسی نیاد👮🏻‍♂ نمیدونم چی بود که از بالای سر داشت فیلم میگرفت ولی یهو رفت تو و داشت از داخل خونه فیلم میگرفت📽 برام جالب بود کسی هم بهش شک نمیکرد ک این دیگه چیه❗️ یهو آقا محمد دست زد ب هنذفیری تو گوشش و گفت +ببین حسین حالا وقتشه بدوووو💯 من زنده میخوامش تکرار میکنم زنده میخوامش فهمیدی؟🤨 _بله اقا یهو اون طرف ک تو خونه بود اسلحه کشید رو اون بابای الکی😳 با اینکه دلم میخواست سر ب تنش نباشه ولی نمیتونستم ببینم😖 سرمو برگردوندم و فقط صدای دوتا شلیک شدیم و................ انچه خواهید خواند👍 حقته😡😡 حالا فهمیدی؟😘😎 حالا میشه بریم خواستگاری؟💐 چرا مخالفت میکردی؟😔 بازم اوننن😡😡 نظر بدید لطفا🙏 @gg_a_n_d_o_r_a_s_o_o_ll