🌷خاطره ای از شهید مدافع حرم حاج محمد شالیکار.🌷
محمد میخواست نماز مغرب و عشا را در مسجد و به جماعت بخواند.
سر چهارراهی کنار یک موتور سوار ایستاد. پرسید: آقا! این اطراف مسجد داره؟
موتور سوار نگاهی به صورت جذاب محمد انداخت و گفت :من دارم میرم مسجد، پشت سرم بیاید!
همین که سر موتور سیکلتش را برگرداند تا راه بیفتد، محمد به راهی که قرار بود وارد آن شویم، نگاهی انداخت و گفت: این طرف که خلافه!
موتور سوار گفت: اشکال نداره، خلاف بیای زودتر میرسی! وگرنه باید یک کیلومتر بری بالا و دور بزنی!
موتور سوار آماده حرکت بود. همینطور که به موتورسیکلت هندی قرمز رنگش گاز میداد،محمد به او گفت:
[ آدم با خلاف که نمیتونه به خدا برسه، میرم بالا و دور میزنم!!! ]
📖 برشی از #کتاب_خداحافظ_دنیا
🌷 @maneshe_shohadayi 🌷
🌻🌼مطالب کانالمون استخراج شده از کتاب های مذهبی، دینی و زندگی نامهٔ شهدا است🌼🌻
باماهمراه باشد.👇👇👇
🌷 @maneshe_shohadayi 🌷
🌷 @maneshe_shohadayi 🌷
🌷 @maneshe_shohadayi 🌷