eitaa logo
تأملات (گاه نوشته های محمد دادسرشت)
556 دنبال‌کننده
255 عکس
84 ویدیو
11 فایل
تاملاتی در حوزه دین، فرهنگ و تمدن ... ارتباط با ادمین. dadseresht@
مشاهده در ایتا
دانلود
شنبه ها صبح در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درسی رو با دانشجویان مباحثه میکنیم این ترم مشکلاتی بود که کلاس حضوری قبل از عید برگزار نشد. بعد از عید در جلسه اول دیدم واویلا اکثر کلاس مکشفه هستند و ... البته آموزش نکاتی گفته بود اما گمانم به این وضع نمیرفت جلسه اول به معارفه و سنجش فضا گذشت جلسه دوم صریح در موضوع حجاب صحبت کردم پرسیدم چه حسی دارید که دیگر روسری و شال ندارید؟ گفتند حس خیلی خوب دیگر آزاد شدیم خودمان برای خودمان تصمیم میگیریم گفتم چرا دزدی بد است؟ گفتند چون تعرض به حقوق و اموال دیگران‌است گفتم در مبانی جامعه شناسی بحثی داریم حول هنجارهای اجتماعی هنجارهای اجتماعی الگوهای رفتاری غالبا برآمده از ارزش هاست که در جامعه همه گیر است و ثمره اش حفظ نظم اجتماعی است. هنجارها مصادیقی دارد که یکی از آنها قانون است! پس رعایت نکردن قانون یعنی اخلال نظم اجتماعی و تعرض به حقوق دیگران! خب حالا قانون حفط حجاب است و عدم رعایتش تعرض به حقوق دیگران! گفتند قانون درستی نیست باید بجنگیم تا تغییرش دهیم. گفتم بجنگید طبیعی است روحیه جوانی جنگندگی است اما تا تغییرش ندادید قانون است بد یا خوب قانون باید رعایت شود اولا ثانیا بد و خوب قانون به سلیقه ما اگر بستگی داشته باشد که دیگر قانون نیست دزد هم از نظرش قانون منع دست درازی به اموال دیگران قانون بدی است یا ممکن است از نظر شخصی لزوم ایست هنگام چراغ قرمز هم قانون بدی باشد پس بیاید و با زیرپا گذاشتنش اخلال در نظام اجتماعی کند؟ ... آن روز گذشت جلسه بعد دیدم انگار برخی دارند با تحریک دیگران قضیه را جلو می‌برند و قصد اصلاح در کار نیست صریح گفتم زین پس کسی که قانون کلاس را رعایت نمی‌کند سر کلاس نیاید یکی از دانشجویان گفت شما حق نداری ما را از حق قانونی که استفاده از درس است منع کنید گفتم ولی حق دارم که مراقب نظم کلاسم و رعایت قانون باشم! شما آزادید بی قانون باشید و ما آزادیم قانون مدار باشیم. برخی قبل از کلاس می‌گفتند این طور رفتار کنی همه می‌روند و کلاس خالی می‌شود و درست تعطیل می‌شود و ... الحمدلله فقط دو نفر رفتند و اتفاقا کلاس از هر دفعه پویا تر و بهتر پیش رفت. تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
مسئله حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری؟ بخش اول درآمد در سال‌های اخیر، مسئله‌ حجاب در ایران هم از منظر سیاست‌گذاری فرهنگی و هم از نگاه مطالعات اجتماعی، توجه ویژه‌ای را به خود جلب کرده است. پرسش اصلی این مقاله آن است که چرا تلاش‌های صرفاً شناخت‌محور (آموزش و تبلیغ) برای ترویج حجاب، در بسیاری موارد با ناکامی مواجه می‌شود و چه راهکاری می‌تواند تعامل میان «شناخت فردی» و «ساخت‌های اجتماعی» را تقویت کند. در نوشتار حاضر به‌جای ارائه راه‌حل قطعی، تمرکز اصلی بر تبیین و شرح ابعاد مسئله است. اگرچه نکاتی در مورد راه‌حل‌ها نیز ارائه خواهد شد، اما به نظر می‌رسد که مسئله نیازمند بررسی و تفکر بیشتر است. تا زمانی که درک عمیق‌تری از این مسئله حاصل نشود، ارائه پاسخ قطعی ممکن است شتاب‌زده باشد، به‌ویژه باتوجه‌به اینکه هر دو طرف این بحث شامل علما، دانشمندان و اندیشمندان هستند؛ بنابراین، هدف اصلی این جلسه غور در مسئله و نزدیک‌شدن به پاسخ و هدف است. ادامه دارد... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
مسئله حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری؟ بخش دوم ساختار اجتماعی «ساختارهای اجتماعی» به مجموعه‌ نهادها، روابط نهادی‌شده و الگوهای پایدار ارتباطی گفته می‌شود که ساختار کلی یک جامعه را شکل داده و رفتارهای فردی و گروهی را تعیین می‌کنند. در علوم اجتماعی، ساختار اجتماعی به کلیت الگوهای اجتماعی گفته می‌شود که از رفتارهای افراد ناشی می‌شوند؛ اما درعین‌حال آن رفتارها را محدود و هدایت می‌کنند؛ مانند خانواده، دین، اقتصاد و قانون. ساختارهای اجتماعی با زندگی روزمره ما پیوندی تنگاتنگ دارد. زندگی و تجربه ما همواره در چارچوب یک یا چند ساختار اجتماعی جریان دارد. برای مثال، حضور در یک اتاق، دفتر، کتابخانه یا هر مکان دیگر، خودبخشی از یک ساختار اجتماعی است. ما عضوی از یک مجموعه ساختاری و جغرافیایی هستیم و در بستری از یک فرهنگ خاص قرار داریم. این فرهنگ، علایق و رفتارهای ما را شکل می‌دهد و ما را به انجام کارهایی مانند شرکت در یک جلسه یا صرف وقت برای موضوعی خاص سوق می‌دهد. محیط فیزیکی و ساختاری نیز محدودیت‌هایی را تعیین می‌کند. برای مثال، در یک کتابخانه، به دلیل ملاحظات مربوط به سکوت و مزاحمت برای دیگران، استفاده از هدفون ضروری است و نمی‌توان صدا را بلند کرد؛ بنابراین، زندگی ما دائماً در چارچوب ساختار اجتماعی ادامه می‌یابد و بدون آن، اساساً حیاتی وجود نخواهد داشت. ساختار اجتماعی، نظم زیستن را فراهم می‌کند. نبود آن، به هرج‌ومرج و بی‌نظمی منجر می‌شود. از سوی دیگر، فشردگی، انبوهی و غیرمنطقی بودن ساختار‌های اجتماعی، زندگی را محدود و دست‌وپاگیر می‌کند و حتی می‌تواند انسانیت انسان را تحت‌الشعاع قرار دهد و او را به موجودی بدون خلاقیت، خسته و دچار عقده‌های روانی تبدیل کند. ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
مسئله حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری؟ بخش سوم برای تبیین مفهوم «ساختار اجتماعی»، لازم است به مفاهیم کلیدی دیگری مانند «موقعیت منزلتی» پرداخته شود. ساختار‌های اجتماعی، مجموعه‌ای از موقعیت‌ها هستند. موقعیت، جایگاهی است که فرد در جامعه اشغال می‌کند و او را وارد روابط و چالش‌های خاصی می‌کند و انتظاراتی را از او برمی‌انگیزد. برای مثال، یک استاد دانشگاه، دارای یک موقعیت منزلتی است که مجموعه‌ای از روابط و انتظارات را برای او ایجاد می‌کند. صرف‌نظر از نقش‌های او (که بعداً به آن اشاره خواهد شد)، همین موقعیت استادی، او را درگیر روابطی با شاگردان، مدیرگروه، رئیس دانشکده و حتی کارکنان دیگر دانشگاه می‌کند. همچنین، انتظاراتی از او می‌رود، مانند حضور منظم در کلاس، پیگیری تدریس، مطالعه و آماده‌سازی مطالب، و تلاش برای رشد علمی دانشجویان. «موقعیت منزلتی» در واقع، جایگاه شخص در نظام اجتماعی است که او را در معرض مجموعه‌ای از روابط، خواسته‌ها و تعاملات قرار می‌دهد. هیچ‌کس صرفاً در یک موقعیت منزلتی واحد قرار ندارد. با رشد و بلوغ فرد و گسترش زندگی اجتماعی‌اش، تعداد این موقعیت‌ها افزایش می‌یابد. برای مثال، موقعیت پدری، روابط و انتظارات خاص خود را به همراه دارد. فردی که هم استاد دانشگاه است و هم پدر، در موقعیت‌های مختلف، روابط و انتظارات متفاوتی را تجربه می‌کند. او ممکن است شب با همسرش در یک رستوران باشد. در این موقعیت، دیگر استاد دانشگاه نیست و انتظارات متفاوتی از او می‌رود، مانند گذراندن یک شام عاشقانه. روابط او نیز از روابط کاری با دانشجویان به روابط عاطفی با همسرش تغییر می‌کند. ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
مسئله شناخت: مسئله شناختی یا ساختاری؟ بخش چهارم مفهوم دوم برای توضیح ساختار اجتماعی، «نقش‌ها» است. هر فرد در نظام اجتماعی، به واسطه موقعیت‌هایی که دارد، نقش‌های متعددی پیدا می‌کند، مانند نقش همسری، پدری، فرزندی، استادی و... هر نقش، مجموعه‌ای از الزامات، هنجارها و ارزش‌ها را به همراه دارد. برای مثال، از مردی که نقش همسری را بر عهده دارد، انتظار می‌رود که نان‌آور خانه باشد. این انتظار، بر اساس هنجارهای اجتماعی شکل‌گرفته است. نقش‌ها نیز مانند موقعیت‌ها، مجموعه‌ای از انتظارات را شکل می‌دهند و خودشان هنجار آفرین هستند. برای مثال، هنجار مادری، مجموعه‌ای از الگوهای رفتاری مقبول برای یک مادر است که شامل مهر، محبت و مراقبت از فرزند می‌شود و رفتاری مانند آسیب‌رساندن به فرزند، با این هنجارها در تضاد است. یک فرد ممکن است هم‌زمان نقش‌های متعددی داشته باشد. برای مثال، استادی که هم‌زمان دانشجوی دکتری است، دو نقش متفاوت با انتظارات و هنجارهای گوناگون را ایفا می‌کند. رفتار و تعامل او در جایگاه استادی با رفتار و تعامل او در جایگاه دانشجویی متفاوت است. بنابراین، علاوه بر موقعیت‌ها و مجموعه‌ی موقعیت‌ها، نقش‌ها نیز در شکل‌گیری ساختار اجتماعی مؤثرند. اما ساختار اجتماعی صرفاً مجموعه‌ای از موقعیت‌ها و نقش‌ها نیست، بلکه شبکه‌ای از این‌هاست. موقعیت‌ها و نقش‌ها جدا از هم نیستند، بلکه با یکدیگر تعامل و تراکنش دارند و بر یکدیگر اثر می‌گذارند. برای مثال، دانشجوی دکتری که بورسیه‌ی وزارت امور خارجه را دریافت کرده و قصد استخدام در هیئت‌علمی را ندارد، با دانشجوی دکتری که هدفش عضویت در هیئت‌علمی است، تعامل متفاوتی خواهد داشت. دانشجوی بورسیه‌ی وزارت امور خارجه ممکن است به تکثر مقالات علمی به اندازه‌ی دانشجویی که به دنبال جایگاه هیئت‌علمی است، اهمیت ندهد. زیرا موقعیت شغلی او در وزارت امور خارجه، انتظارات متفاوتی را ایجاد می‌کند. این تفاوت ناشی از شبکه‌ی موقعیت‌ها و نقش‌هاست. در نتیجه، می‌توان گفت که ساختار اجتماعی، مجموعه‌ای از موقعیت‌های منزلتی، نقش‌ها و شبکه‌های این موقعیت‌هاست که منجر به کنش و واکنش فرد در مجموعه‌ای از وظایف و هنجارها می‌شود. ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
مسئله حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری؟ بخش ششم شناخت رویکرد شناختی در روان‌شناسی، بر شناخت (مجموعه دانسته‌ها، تفکرات و اندیشه‌های انسان) تمرکز دارد. این رویکرد معتقد است که اصلاح مشکلات روانی افراد بلکه تمامی مشکلات جهان آدمی، وابسته به اصلاح شناخت و ذهن آنهاست. در ایران، در موضوع ترنس‌ها (افرادی که هویت جنسیتی‌شان با جنس بیولوژیکی‌شان متفاوت است) و افراد دارای ابهام جنسی، بحث‌های زیادی وجود دارد. فقها در این زمینه فتواهایی صادر کرده‌اند که بر اساس آنها، تغییر جنسیت با رعایت ضوابطی، بلامانع است. قانون جمهوری اسلامی نیز ظاهراً با این موضوع مشکلی ندارد و امکان تغییر جنسیت از طریق اقدامات پزشکی و قانونی را فراهم کرده است. در مقابل، برخی از روان‌شناسان معتقدند که ترنس بودن، نوعی اختلال شناختی است و با درمان شناختی (کار بر روی ذهن، تفکر، باورها و نحوه نگرش فرد به جهان) می‌توان این مشکل را حل کرد و فرد را به جنس بیولوژیکی خود بازگرداند. به‌عبارت‌دیگر، این روان‌شناسان معتقدند که فرد ممکن است دچار توهم جنسیتی شده باشد و نیازی به تغییر جنسیت فیزیکی نداشته باشد. در نتیجه طبق این نظر در تمامی مسائل، حتی در مشکلات اجتماعی نیز اگر اختلالات شناختی درمان شود و ذهن و تفکر شخص تصحیح شود، می‌توان مشکلات را حل کرد. ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری؟ بخش هشتم رویکردها به مسئله‌ی حجاب در ایران شناخت‌محور: تمرکز بر کارگاه‌ها، سخنرانی‌ها، تولید محتوای رسانه‌ای. مثال: طرح‌های آموزش حجاب در صداوسیما که بدون تغییر در پیکربندی کیفیت شبکه‌های اجتماعی، تأثیر محدودی داشته است. ساخت‌محور: تغییر قوانین و فضاهای شهری (نظیر مشخص‌کردن مناطق حجاب‌محور)، فشار قانونی. مثال: ایجاد طرح‌های تردد تفکیک جنسیتی که انتقادهایی از جداسازی بیش از حد را به دنبال داشته است. تلفیقی: این پرسش مطرح می‌شود که آیا اساساً این دو رویکرد، دوگانه‌ای واقعی هستند یا یک طیف پیوسته را تشکیل می‌دهند؟ شاید رویکرد صحیح، تلفیقی از این دو باشد. به عبارت دیگر، هم تغییر شناخت افراد و هم اصلاح ساختار‌های اجتماعی و ساخت برآمده از تعاملات اجتماعی، همه برای اصلاح جامعه ضروری هستند. نظریه‌ی تلفیقی پیشنهاد می‌کند رویکاری همزمان در سطح شناخت و ساختار و ساخت اجتماعی اتخاذ شود. ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری بخش نهم شناخت، رویکرد غالب در نظام جمهوری اسلامی ایران در زمینه مسائلی مانند تعریف حجاب، ارزش حجاب و پایبندی به حجاب در ایران، اتخاذ رویکرد شناختی، مستلزم تمرکز بر اصلاح شناخت افراد است. این امر از طریق اقداماتی نظیر تربیت و اعزام مشاور به مدارس، بازنگری محتوای کتب درسی، آموزش معلمان و اصلاح شناخت والدین قابل تحقق است. حتی در موضوعاتی مانند همراهی برخی شوهران با کشف حجاب همسرانشان، تمرکز بر شناخت شوهران و مفهوم غیرت قرار می‌گیرد. تولید فیلم‌ها و برنامه‌هایی مانند «بدون توقف» نیز در راستای همین رویکرد شناختی صورت می‌پذیرد. گسترش چشمگیر مراکز مشاوره در ایران طی دو دهه‌ی اخیر نیز مؤید غلبه‌ی این رویکرد در نظام است. به بیان دیگر، نظام رویکردی کاملاً شناختی را در پیش گرفته و رویکرد ساختار‌محور در آن جایگاه خاصی ندارد. نظام جمهوری اسلامی ایران، با وجود تمام احترامی که به آن وجود دارد، در مواجهه با مسائل اجتماعی، رویکردی عمدتاً شناختی اتخاذ کرده است. این رویکرد در قبال آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق و اعتیاد، مسائل خانوادگی، مشکلات جوانان و نوجوانان و موضوعاتی نظیر حجاب و مسائل فرهنگی و دینی، کاملاً مشهود است. یکی از دلایل این امر، گرایش غالب علما و حوزه‌های علمیه به رویکرد فردگرا و شناختی در بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی است. این گرایش، به رویکرد نظام نیز تسری یافته و مسائل اجتماعی را عمدتاً شناختی تلقی می‌کند. بسیاری از علما و اساتید، حتی بزرگوارانی که افتخار شاگردی آنان را دارم، بر این باورند که اصلاح بنیان‌های اعتقادی، منجر به اصلاح همه چیز می‌شود. طرح ولایت نیز با همین شعار، به دنبال اصلاح اندیشه دانشجویان و آماده‌سازی آنان برای مقابله با هجمه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. این طرح با رویکردی شناختی و تمرکز بر بنیان‌های اعتقادی، به آموزش فلسفه سیاست، اخلاق، انسان‌شناسی، حقوق و خداشناسی فلسفی می‌پردازد. این نحله فکری که با نام مرحوم علامه مصباح یزدی شناخته می‌شود، بر اصلاح باورها و بنیان‌های اعتقادی تأکید دارد و معتقد است با اصلاح این بنیان‌ها، زندگی بهبود می‌یابد. این رویکرد حتی در تفسیر قرآن نیز دیده می‌شود و برخی معتقدند که قرآن نیز با تمرکز بر اعتقادات و تغییر نگاه انسان به عالم، نوعی درمان شناختی ارائه می‌دهد. این رویکرد، انسان را محور عالم دانسته و اصلاح او را مساوی با اصلاح جامعه می‌داند. این رویکرد، غالب در حوزه‌های علمیه، حتی پیش از مرحوم علامه مصباح نیز بوده و فقه فردی را بر فقه اجتماعی ترجیح می‌داده است. تبلیغ چهره به چهره نیز با همین رویکرد شناختی در حوزه‌ها انجام می‌شود. ادامه دارد ... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری بخش دهم در مقابل رویکرد شناختی مبتنی بر بنیان های فکری، دیدگاه دیگری در حوزه وجود دارد که می‌توان آن را به مرحوم امام خمینی رحمة الله علیه منتسب کرد. این دیدگاه، بر مرکزیت قلب و عواطف در انسان تأکید دارد. بر اساس این دیدگاه، شناخت به تنهایی کافی نیست و باید عواطف انسان را نیز در نظر گرفت. این دیدگاه، قلب را محل استقرار عواطف و محور اصلی انسان می‌داند و معتقد است که سلامت عواطف، به معنای سلامت انسان است. بنابراین، باید به اصلاح گرایشات و عواطف انسانی پرداخت. این رویکرد، تعاملات اجتماعی را بستر شکل‌گیری و معنایابی عواطف می‌داند. در نتیجه تا ساختار های تصحیح نشود، هر چه قدر هم که بنیان های اعتقادی و شناخت ها صحیح باشد، فایده خاصی ندارد. برای مثال در شهرک تفریحی که ساختار معماری آن، امکان رعایت حریم خصوصی و حیا را فراهم نمی کند، هر چه قدر هم که بر روی حیا و عفاف تاکید شود، امکان اجرای آن نیست و ساختار مشکل دارد. این مثال نشان می‌دهد که صرف تمرکز بر شناخت افراد کافی نیست و باید به اصلاح ساختارهای اجتماعی نیز توجه کرد. ساختارهایی مانند معماری خانه‌ها، رسانه‌ها و سینماها می‌توانند تأثیر زیادی بر رفتار و فرهنگ جامعه داشته باشند. بنابراین، غفلت از ساختارها و تمرکز صرف بر شناخت مبتنی بر بنیان های فکری، رویکردی ناقص است. ادامه دارد ... تاملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری بخش یازدهم ساختار اجتماعی بودن حجاب ساختارهای اجتماعی، از جنبه‌های مختلف، زندگی افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهند. در ساختار فعلی زنان برای استقلال مالی و حضور در اجتماع، به کار روی می‌آورند که این خود، نتیجه‌ی تغییر ساختار اقتصادی و فرهنگی جامعه است. ساختار اقتصادی، موفقیت را با میزان ثروت می‌سنجد و این ارزش، در جامعه رواج یافته است. بررسی نگرش دانش‌آموزان و دانشجویان نشان می‌دهد که بسیاری از آنها، تحصیل را به منظور کسب شغل و درآمد بیشتر دنبال می‌کنند و این، بیانگر اهمیت پول در جامعه است. ایجاد رقابت مالی از طریق بورس، نمونه‌ای دیگر از تأثیر ساختارهای اجتماعی است. ورود بخش بزرگی از مردم به بورس و سرمایه‌گذاری در آن، رقابتی مالی را در سطح جامعه ایجاد کرد. همچنین، باز گذاشتن فضای مجازی و پرداختن بیش از حد به برخی افراد در رسانه‌ها، رقابتی فرهنگی را شکل داده است. این رقابت، با نمایش زندگی سلبریتی‌ها و ایجاد الگوهای خاص، به نوعی رقابت در تبرج و خودنمایی دامن می‌زند. در جامعه‌ی کنونی، ساختارها به گونه‌ای شکل گرفته‌اند که حیا و عفاف، جای خود را به تبرج و جذابیت جنسی واگذار کرده‌اند. تبلیغات جنسی به طور گسترده در فضای مجازی و رسانه‌ها رواج یافته و افراد به دنبال جلب توجه و نمایش خود هستند. همچنین ارزش خانواده در جامعه نیز، تحت تأثیر این ساختارها تغییر کرده است. استقلال مالی زنان و نقش آنها در اقتصاد خانواده، تعاریف سنتی از خانواده را دگرگون کرده است. تمام این تغییرات، ناشی از تغییر ساختارهای اجتماعی است و نمی‌توان با اقدامات سطحی، انتظار بهبود شرایط را داشت. با این وضعیت بحث های شناختی و حتی تشویقی و عاطفی پیرامون مسئله حجاب، به دلیل وجود ساختارهای اجتماعی قوی، نمی‌تواند تأثیر پایداری داشته باشد. فشارهای اجتماعی و الگوهای ارائه شده در جامعه، می‌توانند باعث تغییر رفتار افراد شوند. این پرسش مطرح می‌شود که آیا اساساً تلفیق این دو رویکرد امکان‌پذیر است؟ از آنجا که شناخت، جزئی از ساختار محسوب می‌شود و ساختار، کلیتی جامع‌تر را در بر می‌گیرد، شاید تلفیق به معنای مصطلح آن، چندان منطقی به نظر نرسد. به عبارت دقیق‌تر، می‌توان گفت رویکرد ساختار‌محور، رویکردی جامع‌تر است که رویکرد شناختی را نیز در خود جای می‌دهد. ادامه دارد... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری؟ بخش دوازدهم پیشنهاد راهکار ساختارهای پیامدار مبتنی بر مفهوم «نهادهای پیامدار» (در نسبت با ساختارهای صرفاً هنجاری)، پیشنهاد می‌شود: طراحی فضاهای عمومی پیامدار: پارک‌ها، مترو و فضاهای جمعی با المان‌های هنری و اطلاع‌رسانی ضمنی درباره‌ی ارزش‌های پوششی، تعاملات روزمره را شکل دهند. الگوریتم‌های توزیع محتوا: همکاری با پلتفرم‌های داخلی برای ارتقای محتواهای الهام‌بخش (میزان تعامل معیار اصلی)، به‌گونه‌ای که پیام حجاب، کم‌تعارض و توأم با هویت ملی منتقل شود. آموزش ترکیبی: نه فقط سخنرانی؛ بلکه کارگاه‌های هنری و مهارتی (مثلاً طراحی پوشاک حجاب‌محور) که شناخت را در عمل پیوند می‌دهد. نهادسازی مشارکتی: شکل‌دهی گروه‌های داوطلب دانشجویی و محله‌ای که ضمن تولید محتوا و فعالیت‌های فرهنگی، بازخورد ساختاری را نیز به مراکز تصمیم‌گیری انتقال دهند. ادامه دارد... تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht
حجاب: مسئله شناختی یا ساختاری؟ بخش پایانی جمع‌بندی هدف این بحث، پرداختن به چند نکته‌ی کلیدی بوده است. نخست، توضیح مفهوم تقابل میان شناخت و ساختار اجتماعی و معنای آن. نکته‌ی مهم بعدی این است که مسئله‌ی شناختی، زیرمجموعه‌ی ساختار اجتماعی جامعه است. تا زمانی که به مسئله‌ی حجاب صرفاً به عنوان یک موضوع شناختی، فردی یا حتی احساسی نگریسته شود، موفقیتی حاصل نخواهد شد؛ زیرا ساختارهای اجتماعی به گونه‌ای هستند که بی‌حجابی ترویج و به عنوان یک ارزش تلقی می‌شود. اگر بی‌حجابی ارزش محسوب نمی‌شد و فردگرایی تا این حد مورد توجه نبود، افراد نسبت به این پدیده (بی‌حجابی) که به عنوان ضد ارزش تلقی می‌شود، اعتراض می‌کردند. عدم وجود اعتراض اجتماعی گسترده در مقابل کشف حجاب، به نوعی به رسمیت شناختن آن است. وقتی عده‌ای از مردم، بی‌حجابی را به عنوان یک ارزش می‌پندارند، به این معناست که ساختار اجتماعی از کشف حجاب حمایت می‌کند. تا زمانی که این ساختارهای اجتماعی اصلاح نشوند، درمان‌های شناختی و عاطفی، حداقل کم‌اثر و شاید حتی بی‌اثر خواهند بود. تجربه نشان می‌دهد که اصلاح شناختی خالص بدون تغییر در ساختارها کم‌اثر است و فشار ساختاری صِرف بدون دلخواه‌سازی ذهنی فرد نتیجه معکوس به همراه دارد. مدل پیشنهادی «ساختار پیامدار» با تلفیق هوشمند شناخت و ساختار، می‌تواند زمینه‌ی هم‌افزایی را فراهم آورد و در درازمدت استمرار و رضایتمندی بیشتری را امکان‌پذیر سازد. تأملات را در ایتا دنبال کنید @mdadseresht