کهنالگوهای اجتماعی را میتوان همچون یک ذخیرهٔ هوشافزا یا یک اثر ارثی تصور کرد که از طریق تراکم تجربیات روانی بیشماری که همواره تکرار شدهاند تکوین یافتهاست. کهن الگوها نوعی حافظه تاریخی جوامع است که با شناخت آنها تحلیل کنش های اجتماعی هموارتر است.
یکی از کهن الگوهای اجتماعی ایرانیان الگوی حکمرانی چند هزارساله این سرزمین است. تازمانی که تاریخ ما را یاری میکند همواره این سرزمین همچون اکثر سرزمین های کره خاکی با نظام شاهنشاهی اداره میشده است. این بدین معناست که شاه هزاران سال قدرت مطلق این سرزمین بوده و فقط ۴۴ سال است پس از هزاران سال دیکتاتوری و تک محوری قدرت پایان یافته است.
ما فقط ۴۴ سال است که رهبری یک فقیه را و نظام نوپدید مردم سالاری دینی را پس از قرن ها و هزاره های پادشاهی تجربه میکنیم در حالی که کهن الگوی ایرانیان در موضوع حکمرانی همچنان پادشاهی است. برای همین منتظرند که رهبری سر انگشت را بچرخاند و همچون شاه اراده نماید. اگر نمیکند یا مطلع نیست یا بی عرضه، یا مظلوم و یا ... . بر اساس همین کهن الگوست که همه چیز در اذهان عمومی به او بستگی دارد و تقصیرها متوجه اوست. نا غافل از آنکه او رهبر است نه پادشاه!
مطابق اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که مورد هم پرسی مردم قرار گرفت و با ۹۹.۵ درصد تصویب شد رهبری فقط دارای ۱۱ وظیفه است که هیچ کدامبه امور اجرایی کشور ارتباط مستقیم ندارد.
۱. تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام
۲. نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام
۳. فرمان همه پرسی
۴. فرماندهی کل نیروهای مسلح
۵. اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروها
۶. نصب و عزل و قبول استعفای برخی از مسئولین همچون فقهای شورای نگهبان
۷. حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه
۸. حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام
۹. امضا حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم
۱۰ عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوانعالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رای مجلس شورای اسلامی
۱۱. عفو یا تخفیف مجازات محکومین با شرایط مندرج در قانون.
در جهاد تبیین باید کهن الگوی حکمرانی تغییر کند تا توده مردم انتظارت و مطالبات را در جای خود دیده و دنبال کنند.
#کهن_الگو
#حکمرانی
#پادشاهی
#مردم_سالاری_دینی
#تبیین
تأملات را دنبال کنید در
@mdadseresht
و اما حکمرانی ...
این ایام یعنی همین سالها و ماه های اخیر، حرف از حکمرانی بسیار زده میشود و حتی دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران نیز افتتاح شد. رشته دکتری حکمرانی فرهنگی، حکمرانی اقتصادی، حکمرانی اجتماعی و ... نیز تصویت و برقرار شده است. البته از برخی از سرفصل ها متوجه شدم که فعلا حکمرانی نه حرف بسیار جدید بلکه همان مدیریت است با عنوان جدید حکمرانی!
یکی نیست بگوید مگر مشکلی دارید با واژه مدیریت یا میخواهید بجای مدیریت از کلمه زیباتری بهره ببرید که گفتید حکمرانی؟
چرا کمتر کسی از خودش میپرسد که حکمرانی چیست؟ یا تمایزش با علم مدیریت و رهبری چیست؟
مگر مدیریت از ازل بوده و تحولی نداشته؟ شاید اصلا حکمرانی هیچ ارتباطی با علم مدیریت به صورت مستقیم نداشته باشد!
آقایان مدعی بگذارید علم راه خودش را برود و آنقدر با دانش خودتان همه مسائل را تفسیر به رای نکنید!
حکمرانی اگر قرار بود همان علم مدیریت باشد که نیاز به امر جدید نبود! پس با دید انتقادی به دارایی های علمی نگاه و دنبال یافت ادبیات حکمرانی واقعی باشیم.
#حکمرانی
تأملات را در ایتا دنبال کنید
@mdadseresht