.
جوناس هنوی انگلیسی سالها قبل در زمان نادرشاه به ایران سفر کرد و دیده ها و برداشتهای خودش رو به قلم آورد، او نوشت :
« اگر میخواهید تأثیر شرایط طبیعی بر ملتی را درک کنید، به ایرانیان بنگرید! این مردم بخاطر کوه هایی که در اطراف کشور خود دارند، از زمان حافظ ( که بخاطر دریا از سفر به هند منصرف شد) تا کنون همواره به دریا بی علاقه بوده اند. این ملت هیچ گاه به اهمیت دریا پی نبردند». و بعدش توضیح میده که چطور نادرشاه اولین شاه بعد از حمله اعراب بوده که تصمیم به تشکیل ناوگان دریایی و کشتی سازی با کمک التون انگلیسی میگیره! کاری که متاسفانه به علت قتل نادرشاه و التون ناتمام میمونه.
سالها بعد از هنوی ، محمدرضا شاه پهلوی در کتاب پاسخ به تاریخ خودش مینویسه :« بعد از ملی شدن صنعت نفت، انگلیس از ایران به دیوان لاهه شکایت کرد و تمام کشورهای دنیا را از خرید نفت ایران منع کرد! انگلیس همچنین دو ناو خود را برای تهدید ما به خلیج فارس فرستاد و نیروهای خود را در مرز عراق مستقر کرد ! ما قادر به فروش نفت خود نبودیم ، فقط یک کشتی نفت کش کوچک حاضر شد که نفت ما را حمل کند ولی انگلیس آن نفت کش کوچک را هم در دریای عدن توقیف و ضبط کرد! ما سه سال تمام نتوانستیم نفتمان را بفروشیم و رفتار انگلیسی ها در این سالها با ما پر بود از تحقیر و تحمیل و بی عدالتی»!
اتفاقات دور روزِ پیش در آبهای زمرد گون خلیج فارس علاوه بر موارد بالا من رو به یاد این جمله سیسرو(ن) رومی انداخت، که میگه:« اگر ندانیم در گذشته چه اتفاقاتی افتاده، همچنان “کودک” خواهیم ماند.»
پس با توجه به جمله سیسرو(ن) میشه نتیجه گیری کرد که فقط و فقط کسانی میتونن اهمیت و عظمت اتفاقات امروز در خلیج فارس رو درک کنن، که تازیانه های تحقیر ،و توهین و اهانت اجنبی رو در سطرهای «کتابهای تاریخ » این خاک بر «تن » غرور و هویت ملی خودشون بارها و بارها احساس کردند! افرادی که
«کودک» نمانده اند و از تأثیر شگرف و #چموش وار " سکاندار" غافل نیستند! .