🔹خاطرات شهدا در مورد #انتخابات
چند گروه شده بودیم و هر روز یک گروه آتش به اختیار میرفتیم بازار تهران برای تبلیغ آرمان برخلاف بقیه طلبه ها هر روز می.آمد انگار که کار و زندگی اش را تعطیل کرده باشد برای انتخابات آن روز جمعیت زیادی دور #آرمان جمع شده بودند هم خوب حرف می زد، هم تحلیل داشت. به همین راحتی ها هم عصبانی نمیشد وسط بحث جوانی از کوره در رفت شروع کرد به بد و بیراه گفتن «شما هم همتون جیره خورید جمع کنید این بساط رو چقدر بهتون دادن؟ آرمان با لبخند دست جوان را گرفت و کنار کشید یک لیوان چای برایش ریخت و گفت این طوری که شما میگی نیست این چایی رو هم با پول خودمون گرفتیم اگه داد و بیداد نمیکنی بیا با هم حرف بزنیم رفتند و نشستند روی سکویی که همان نزدیکی بود. چیزی نگذشت که صدای خنده شان بلند شد. آن جوان صورت آرمان را بوسید عذرخواهی کرد و رفت.
خاطره ای از #شهیدآرمانعلیوردی
منبع: کتاب اثرانگشت انتشارات حماسه یاران
#مشارکتحداکثری
#لبیکیاخامنهای
معراج شهدا🥀
@mearaj_shohada313
رفیق نکنه یادت بره⁉️
#آرمان و روح الله رفتند؛
تا #آرمان روح الله باقی بماند⚠️
#شهیدآرمانعلیوردی🕊
#آرمانِعزیز🤍
معراج شهدا🥀
@mearaj_shohada313
🌹'مِعراج الشُهَدا'🌹
شما را با هر زبانے ترجمه کردیم #عشق❤️🩹 شدید... :) معراج شهدا🥀 @mearaj_shohada313
شهادت در راه #آرمان الهی «معشوق» ماست، آیا شنیدهای عاشقی را از معشوق بترسانند؟
#شهیدانه | #خادمالشهدا
#عاشقانه❤️🩹
بهش گفتن :همه چيتو ازت گرفتن توميگى ميخوام برم ارومیه؟!
_من سرباز اون مرد واين مملكتم اينوكه نميتونن ازم بگيرن
حواسمون باشه شهدا اينجورى پاى انقلاب موندند ماهم بايد فداکارانه براى حفظ #آرمان هامون بجنگيم
#شهیدمحمدبروجردی
معراج شهدا🥀
@mearaj_shohada313
#فائزه
نشـستم سر قبـر#آرمان
یه خانـمی اومد كنارم نشسـت
گفـت شهیده فائزه رحیمی ۴۰روز قبل از #شهادتش اومـد سر قبر شهیدآرمان اونقـدر گریـه میکرد ك ما نمیتونستیم بلندش کنیم •••🥲
_بهش گفتم مشكلی داری❓❕
_گـفت تا نگیرم بلند نمیشم:)
_گفتم چی..
_گفت شهادت🖇🕊
_گفتم جوونی مگ چن سالته...
_گفت ²⁰سالمه و دیر شده😢
گفت چله زیارت عاشورا #شهیدنویدصفری برداشتم اومدم از شهید آرمان برات شهادت بگیرم••و شد انچـه خواست و ما جاموندیـم.
#دانشجومعلم
#شهیدهفائزهرحیمی
معراج شهدا🥀
@mearaj_shohada313
تا میگم #آرمان یادم میاد كِ !
بازویِ حرز بسته ؛ انگشترِ شکسته ..
سری چاقو خورده ، صورتی زخمی ..
تنی خونین پیرهنی پاره ؛ و لبخندی
به لب متوجه شدی !:)
#آرمانعزیز💔
#شهیدآرمانعلیوردی🖤
معراج شهدا🥀
@mearaj_shohada313
#خاطره✨
🌸| به وصــٰال آرزو |
حدود یک ماه قبل از شهادتش بود، آرمان با ماشین آمده بود #حوزه. آخر هفته هم بود و همه داشتن خونه میرفتن. #آرمان هم داشت میرفت که به من گفت: من اول میرم #گلزارشهدا و بعد میرم خونه، اگه میخوای بیا با هم بریم. با هم راهی شدیم... به چند تا از مزار #شهدا سر زدیم، و زیارت آخر سر مزار #شهیدمدافعحرم سجاد زبرجدی رفتیم؛ قطعه پنجاه. بالای سر مزار #شهیدسجادزبرجدی ایستادیم، #آرمان خسته شده بود، نگاهی به اطراف انداخت و وقتی دید کسی نیست، بالای سر شهید زیرجدی دراز کشید (درست محل دفن بعد شهادتش) و با لبخند گفت: حاجی چی میشه ما شهید بشیم و ما را بیاورند اینجا...
الحمدلله که# آرمان به آرزویش رسید و الان هم کنار این همین #شهیدعزیز دفن شده...
#شهیدآرمانعلیوردی
#آرمانِعزیز
_بهروایتاز
#دوستشهید
معراج شهد🥀
@mearaj_shohada313