eitaa logo
معیار
636 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
127 فایل
حجة الاسلام سلیمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید برونسی به دنبال قابله رفت ┄┅┅❁🌱🌸🌱❁┅┅┄ همسر : که آمدیم، بچه ی دومم را حامله بودم. موقع به دنیا آمدنش، مادرم آمد پیشم. سرشب، عبدالحسین را فرستادیم پی (ماما). به یک ساعت نکشید، دیدیم در می‌زنند. خانم موقر و سنگینی آمد تو. ازعبدالحسین ولی خبری نبود. آن خانم نه مثل قابله‌ها، و نه حتی مثل زن‌هایی بود که تا آن موقع دیده بودم. بعد از آن هم مثل او را ندیدم. آرام و متین بود، و خیلی با جذبه و . آن‌قدر وضع حملم راحت بود که آن‌ طور وضع حمل کردن برای همیشه یک چیز شد برایم. آن خانم توی خانه ی ما به هیچی لب نزد، حتی آب هم نخورد. قبل از رفتن، خواست که اسم بچه را بگذاریم. آخر شب که عبدالحسین آمد بخاطر قابله خوبی که فرستاده بود، تشکر کردیم. عبدالحسین هیچی نگفت. ┄┅┅❁🌱〰️🌸〰️🌱❁┅┅┄ سال‌ها بعد، عبدالحسین راز آن شب را برایم فاش کرد. می‌گفت: وقتی رفتم بیرون، یکی از رفقای طلبه‌ رو دیدم. تو جریان پخش مشکلی پیش اومده بود که حتما باید کمکش می‌کردم. توکل بر خدا کردم و باهاش رفتم. موضوع قابله از یادم رفت. ساعت دو، دو و نیم شب یک هو یاد قابله افتادم. با خودم گفتم دیگه کار از کار گذشته، خودتون تا حالا حتماً یه کاری کردین. اون شب من هیچ کس رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود. 🔶ما را به دوستانتان معرفی کنید 🔶