eitaa logo
مداد من
525 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
175 ویدیو
9 فایل
🔰حجة‌الاسلام جواد حاجی‌اکبری ✔ موسس مکتب‌خانه قرآنی امام رضا(ع) ✔ کارشناس ارشدفقه واصول ✔ کارشناس تاریخ ✔ مدرس زبان اسپانیایی ✔ نویسنده و مدرس یادداشت‌نویسیِ رسانه‌ای ✔ مبلغ و مشاور جوانان و خانواده ✔ طلبه‌ سطح ۴ شیعه‌شناسی فعالیت توسط ادمین: @medadman
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ به نام معبود یکتا ✅ قرار ملاقات هروقت قرار بود جایی بروم؛ یا با کسی قرار ملاقات بگذارم؛ بلافاصله اول به سراغ دفتر یادداشتی که چند وقتی بود؛ برای یادداشتهای مهمم درطی روز تهیه کرده بودم؛ می رفتم. ابتدا با نگاه کردن به آن یادداشتها، اگر وعده موعود با تاریخهای موجود، تداخلی نداشت؛ قرار ملاقاتم رااعلام می کردم. واگر در تاریخی که قرار ملاقات، با کسی راداشتم؛ قرار جدیدی، درخواست می شد؛ با مهربانی وروی باز به مخاطبانم می گفتم:《ببخشید من دراین زمان قرار ملاقات دارم.》 بعداز مدتی که بدین صورت گذشت؛ یک روز وقتی خسته از محل کار، به خانه آمدم؛ بعداز قدری استراحت، به داخل حیاط رفته؛ ودرحالی که داشتم؛ از زیبایی های طبیعت استفاده می بردم؛ یک لحظه صدای ملکوتی اذان بلند شد. ناگهان به خود آمده وباخود گفتم:《توبرای ملاقات با مردم اینقدر اهمیت قائل هستی؛ ودر زمانی که یک ملاقاتی داری؛ وقت دیگری برای ملاقات دوم معین می کنی. این صدای اذان، اعلام وقت ملاقات باخداست؛ که تا به حال از آن غافل مانده ای.》 لحظه ها رادریابیم .... ✍ زهرا عسکریه 🗓 خرداد ۱۴۰۰ ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۳) شاهرخ اما از پس چهره می و میکده ای خود، با
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۴) مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش را سرش کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شاهرخ شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. یک روز در باشگاه پولاد، همدیگر را دیدیم. بعد از سلام و علیک، بی‌مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم چی شد؟! اول درست جواب نمی‌داد، اما وقتی اصرار کردم گفت: «دلم خیلی براشون سوخت، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خانه به خاطر اجاره، اثاثشون رو بیرون ریخته بود. من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیرو هوایی براشون اجاره کردم. به مهین خانم هم گفتم: تو خونه بمون و بچتو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو می‌دم!» عاشورای سال 57 ش هم بود که حرف های حاج آقا سید علی نقی تهرانی (روحانی هیئت) در باره قیام امام خمینی (ره) و جنایات شاه بر دلش نشست و او را به شدت متحول کرد. راه اندازی هیئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداری و گریه برای سالار شهیدان در سطح محل، آن هم قبل از انقلاب از برنامه‌های محرم او بود. هر سال در روز عاشورا به هیئت جواد الائمه (ع) در میدان قیام می‌آمد. بعد همراه دسته عزادار حرکت می‌کرد. حاج سید علی نقی تهرانی در عصر عاشورا برای ما می‌گفت: «نور ایمان را ببینید، این آقای خمینی بدون هیچ چیزی و فقط با توکل برخدا، با یک عبا و لباس ساده به مبارزه پرداخته، اما شاه خائن با این همه تانک و توپ از پس او برنمی آید.» شاهرخ که ساکت و آرام به سخنان حاج آقا گوش می‌کرد وارد بحث شد و گفت: «اتفاقاً من هم به همین نتیجه رسیده‌ام. حاج آقا شما خبر نداری. نمی‌دانی توی این کاباره‌ها و هتل‌های تهران چه خبره، اکثر این جور جا‌ها دست یهودیهاست، نمی‌دونید چقدر از دخترای مسلمون به دست این نامسلمون‌ها بی‌آبرو می‌شن.! شاه دنبال عیاشی خودشه، مملکت هم که دست یه مشت دزدِ طرفدار آمریکا و اسراییلِ، این وسط دین مردمه که داره از دست می‌ره.» 👈 ادامه دارد ... ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
🗓 ☘ سه‌شنبه 🔅 ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۰ 🌙 ۲۷ شوال ۱۴۴۲ 🎄 ۸ ژوئن ۲۰۲۱ 🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز: 🔸هشتمين دوره انتخابات رياست جمهوري (۱۳۸۰ش) 🔹وفات آیةالله «سيد ميرزا علي آقا شيرازي» (۱۳۱۵ش) 🔸وفات آیةاللَّه «محمد وشنوي قمي» (۱۳۷۶ش) 🔹دستگیری فاطمه عرب زاده توسط ساواک (۱۳۵۷ش) 🔸وفات «اشعري قمي» (۳۰۰ق) 🔹ولادت «کسایی مروزی» (۳۴۱ق) 🔸وفات «ابوالحسن عامری» (۳۸۱ق) 🔹وفات «میرزا عبدالله گلستانه» (۱۱۰۰ق) 🔸وفات «سيد احمد كربلايي» (۱۳۳۲ق) 🔹وفات آیة‏اللَّه «سیدجواد خامنه ‏ا ی» (۱۴۰۶ق) 🔸وفات آية‏الله «رحمانی» (۱۴۱۶ق) 🔹وفات آیةالله «شیخ جواد تبريزی» (۱۴۲۷ق) 🔸قتل «مقتدر بالله عباسى» (۳۲۰ق) ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ یا صبور ✅ بالهای شکسته...!(۱) خیلی دلم گرفته است مدتهاست با کسی هم صحبت نشدم؛ تا اینکه امروز مدادم از آه دلم ،غلیان و جوشش درونم شستش خبر دار شد وغلافش را بیرون آورد وبا حوصله به صدای دلم گوش فرا داد و تمام حرفهایش را نوشت. او اینگونه شروع کرد: در سالهای جوانی زندگی خوب و خرمی را داشتم وهرروز به خود می بالیدم وبالهای خود را می گستراندم . هرروز بر خانه هایم افزوده می شد، وبا تراکنش بالای جمعیت روبرو بودم. اما بعداز چند سال تمام خوشی هایم از بین رفت و کم کم پا به فرسودگی گذاشتم. از دست برخیها خیلی کلافه می شدم. از آن افرادی که وقت وبی وقت زباله های خود را پرتاب می کردن درونم ؛ از پاکتهای پاره شده زباله وبوی تعفن گرفتن تمام وجودم، تا روان شدن حیوانات و حشرات موزی به سمتم. اگر خواسته باشم از سر اینها پا بیرون بگذارم وقدمی فراتر بردارم؛ باید به سروصدای وقت وبی وقت بچه ها اشاره کنم ؛ که آسایش برایم نگذاشتند حتی شبهای ماه مبارک تا سحر من را آزردند؛ از صدای حرفها و خنده های بلند مادرانشان گرفته؛ تا پرتاب کردن سنگ ، توپ و...به سرو صورتم، حتی بهم اجازه ندادند؛ دراین شبهای با برکت با خدای خود خلوت کنم وبه مناجات بپردازم. از آن طرف وقتی گوش خود را تیز می کردم؛ صدای گریه ی فرزند همسایه که از خواب پریده بود ومادرش با مهربانی به او می گفت:" عزیز دلم بخواب؛ بمب نبود؛ توپ پسر همسایه بود که به در خورد." تا صدای پیرزنی که به خدا می گفت:" خدا جونم اینها جوان هستند خودت به راه راست هدایتشان کن." ویا صدای مریضی که با این سروصداها، ناله هایش زیادتر می شد. چرا که همانطور که همه عزیزان می دانید برخی بیماریها با عصبی شدن شدت می گیرد. اشک از چشمانم جاری می شد و تا صبح گریه می کردم . 👈 ادامه دارد.... ✍ مجاور 🗓 بهار۱۴۰۰ ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۴) مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش را سرش کرد و
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۵) کاباره را‌‌ رها کرد. اولین حرکتش در مسیر رهایی، سفر به مشهد الرضا (ع) بود آنهم بهمراه مادر.! مادر خیلی خوشحال بود. به محض رسیدن راهی حرم شد. با آن هیکل، همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم به عقب آمد و یک پیرمردی را که نمی‌توانست جلو برود بلند کرد و برد جلوی ضریح.! کنار درب ورودی صحن اسماعیل طلایی، روی زمین نشست و های های گریه کرد.! آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می‌زد. مرتب می‌گفت: «خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می‌خوام توبه کنم. خدایا منو ببخش! یا امام رضا (ع) به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم.» وقتی برگشتیم تهران، با چند تا از بچه‌های انقلابی مسجد آشنا شده بود. در همه راهپیمایی‌ ها شرکت می‌کرد. حضور شاهرخ با آن قد و هیکل، قوت قلبی برای دوستانش بود. البته شاهرخ از قبل هم میانه خوبی با شاه و درباری ‌ها نداشت. بار‌ها دیده بودم که به شاه و خاندان سلطنت ناسزا می‌گفت. حتی در جلسه ای که ساواک ترتیب داده بود و ناصر کاسه بشقابی، اصغر ننه لیلا، حسین وحدت، حبیب دولابی (همه این افراد به جرم همکاری با ساواک و کشتار مردم، بعد از انقلاب اعدام شدند) هم بودند زیر بار سرکوب مردم نرفته بود. قابل توجه آنها که گریه و عزاداری را افسردگی و خمودگی می دانند؛ عشق شاهرخ به سید الشهداء و گریه های او برای حسین فاطمه (س)، باعث تولد دوباره اش شد. شاهرخ در محرم 57 ش با تولد دوباره اش، به مسیر زندگی برگشت. دلداده انقلاب شد و با همان مرام لاتی! روی سینه اش «خمینی فدایت شوم» را خالکوبی کرد.! وقتی در تلویزیون صحبت‌های حضرت امام (ره) پخش می‌شد، با احترام می‌نشست. اشک می‌ریخت و با دل و جان گوش می‌کرد. 👈 ادامه دارد ... ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
🗓 ☘ چهارشنبه 🔅 ۱۹ خرداد ماه ۱۴۰۰ 🌙 ۲۸ شوال ۱۴۴۲ 🎄 ۹ ژوئن ۲۰۲۱ 🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز: 🔸شورش مردم تبريز عليه «شاه قاجار» (۱۲۸۷ش) 🔹استيضاح دولت «مستوفي الممالك» (۱۳۰۲ش) 🔸وفات آیة‏اللَّه «الهي طباطبايي» (۱۳۴۷ش) 🔹وفات آیةالله «شریعتمداری جهرمی» (۱۳۹۰ش) 🔸آغاز خلافت « قاهر بالله عباسی» (۳۲۰ق) 🔹ولادت «سنايي غزنوی» (۴۷۳ق) 🔸وفات «عبدالحمید خسروشاهی» (۶۵۲ق) 🔹ولادت آیةالله «شیخ جعفر سبحانی» (۱۳۴۷ق) 🔸وفات آیةالله «بادکوبه‌ای لاهیجی» (۱۳۵۸ق) 🔹ارتحال ملکوتی «امام خمینی» (۱۴۰۹ق) ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ یا ستار العیوب ✅ یا خدا یا شیطان...! می گویند: هر وقت خواستی که خدا با تو حرف بزند، قرآن بخوان و هر وقت خواستی با خدا حرف بزنی، نماز بخوان. اما خودمانی هستیم چه وقتی که نماز می‌خوانیم و چه وقتی که قرآن می خوانیم، تنها چیزی که غایب است، حضور قلب است و تنها چیزی که حاضر است، افکار و وسوسه های شیطانی است. همین که شروع به نماز می‌کنیم، مرغ دلمان به هزار جا سر می زند غافل از اینکه من در مقابل چه کسی ایستاده ام. نماز که تمام می شود نه تنها احساس سبکی نمی کنم که انگار بار سنگینی بر دوش می کشم. ناراحت و پریشان هستم تازه بعد از نماز شک ها به سراغم می آیند. آیا دو رکعت خواندی یا سه رکعت؟ سه رکعت خواندی یا چهار رکعت؟تسبیحات خواندی؟... عذاب وجدان به سراغم می آید به درگاه خدا التماس می کنم به دنبال علل حواس پرتی می گردم. با خود فکر می کنم که چرا وقتی یک فیلم یا داستان مورد علاقه ام را می بینم و یا مطالعه می کنم چنان محو آن می شوم که اتفاقات دور و بر خودم را احساس نمی کنم ولی وقتی با خداوند، تنها خالق و معبودم صحبت می کنم مرغ دلم در جایی دیگر جا مانده است. چگونه وقتی کسی کوچکترین محبت به من می‌کند درصدد جبران آن هستم و خود را مدیون او می دانم اما چگونه محبت خداوند را فراموش می‌کنم نمک می خورم و نمکدان می شکنم اگر نمازی هم می خوانم به خاطر ترس از جهنم و عذاب وجدان است. راستی چرا؟ به دنبال سوال بودم که پاسخ خود را یافتم، فهمیدم که پای معرفت من می لنگد. بچه که بودم وقتی به سن تکلیف رسیدم به من می گفتند که باید نماز بخوانی اگر نماز نخوانی، خدا تو را به جهنم می برد. آغاز نماز خواندن من با ترس از آتش جهنم بود نه با عشق به خدا. بیایید همگی برای حضور قلب در نماز از خداوندطلب توفیق کنیم و با نصب تابلوی ورود ممنوع به افکار و وسوسه های شیطانی اجازه ورود ندهیم. زیرا قلب جای یک چیز است یا خدا یاشیطان! ✍ هاجر تقدیری 🗓 بهار 1400 ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
🍃 جهاد ما برای وجود مقدس امام زمان"عج" جهاد با شمشیر نیست؛ جهادیست و ! سلام و عرض ادب 🌹 🔹 در طرحی تحت عنوان قصد داریم ۱۰ را جمع‌آوری و منتشر کنیم. در این طرحِ پربرکت با ما همراه شده و یادداشت‌های خود با موضوع را به آیدی زیر بفرستید 👈 @medadman 🎁 همراه با اهدای به نفرات برگزیده و به همه دوستان و خانواده اطلاع دهید تا در این طرح سهیم شوند 🌿 ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۵) کاباره را‌‌ رها کرد. اولین حرکتش در مسیر ر
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۶) می‌گفت: «عظمت را اگر خدا بدهد، می‌شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد. هرچه امام بگوید‌‌ همان است. امام، بزرگ‌ترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالا‌ها مونده که بفهمیم رهبر خوب چه نعمت بزرگیه، من که حاضرم جُونم رو برای این آقا فدا کنم.» روز ورود امام (ره) به عنوان عضو گروه انتظامات فرودگاه برگزیده شد. پس از زیارت و دست بوسی امام در فرودگاه برای پاسداری از انقلاب کمر همت بست و عضو کمیته ناحیه 5 شد و خودش را دربست وقف انقلاب کرد. او هر روز برای دیدار امام به مدرسه رفاه می‌رفت. چند نفر از رفقای قبل از انقلاب را جذب کمیته کرده بود. آخر شب جلوی مسجد مشغول صحبت بودند. یکی از آن‌ها پرسید: «شاهرخ، اینکه می‌گن همه باید مطیع امام باشن، یا همین ولایت فقیه، تو اینو قبول داری!؟ آخه مگه می‌شه یه پیرمردِ هشتاد ساله کشور رو اداره کنه!؟» شاهرخ کمی فکر کرد و با‌‌ همان زبان عامیانه خودش گفت: «ببین، ما قبل از انقلاب هر جا می‌رفتیم، هر کاری می‌خواستیم بکنیم، چون من رو قبول داشتید، روی حرف من حرفی نمی‌زدید، درسته؟ هر جایی احتیاج داره یه نفر حرف آخر رو بزنه، کسی هم روی حرف اون حرفی نزنه. حالا این حرف آخر رو، تو مملکت ما کسی می‌زنه که عالم دینِ، بنده واقعی خداست، خدا هم پشت و پناه ایشونه.» بعد مکثی کرد و گفت: «به نظرت، غیر از خدا کسی می‌تونست شاه رو از مملکت بیرون کنه، پس همین نشون می‌ده که پشتیبان ولایت فقیه خداست. ما هم باید به دنبال امام عزیزمون باشیم. در ثانی ولی فقیه کار اجرایی نمی‌کنه بلکه بیشتر نظارت می‌کنه.!!» 👈 ادامه دارد ... ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
🗓 ☘ پنجشنبه 🔅 ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۰ 🌙 ۲۹ شوال ۱۴۴۲ 🎄 ۱۰ ژوئن ۲۰۲۱ 🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز: 🔸روز جهانى صنايع دستى 🔹وفات آیةالله «سید حسین کوه کمره ای» (۱۲۶۱ش) 🔸ولادت «عبدالفتاح عبدالمقصود» (۱۲۹۱ش) 🔹وفات «محمد علی حائری قمی» (۱۳۱۸ش) 🔸شهادت آیةالله «سیدمحمدرضا سعیدی» (۱۳۴۹ش) 🔹عزل «بني صدر» از فرماندهي كل قوا (۱۳۶۰ش) 🔸وفات «حاج آقا حسن قمی» (۱۳۸۶ش) 🔹هلاكت قوم عاد به امر پروردگار 🔸وفات آیة‏اللَّه «وحيد بهبهاني» (۱۲۰۵ق) 🔹انعقاد عهدنامه گلستان روسيه و ایران(۱۲۲۸ق) 🔸وفات آیةالله «محمدتقی آملی» (۱۳۹۱ق) 🔹 اجلاس مجمع جهانی اهل بیت «ع» (۱۴۳۶ق) ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc