eitaa logo
مجموعه‌ فرهنگی رسانه ای طلوع
507 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
132 فایل
🔵 پیام سنجاق شده کانال رو بخون تا ما رو بیشتر بشناسی اصفهان. خ کاشانی. ک ۸.طبقه ۲ 👈ارتباط با پشتیبان @Toloueadmin216 #آموزش_پیشرفت_اشتغال 👈 روبینو:rubika.ir/media_toloue 👈آپارات:aparat.com/media.toloue 👈 اینستاگرام:Instagram.com/media.toloue
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت های شبانه در اتاق باز شد،اما کسی نبود که تمام اتاق انتظار ورودش را می‌کشیدند. برادرش بود نزدیک ترین آدم به او. روی صندلی نشست از داخل کشو دفتر و خودکار مورد علاقه اش را بیرون آورد و روی میز گذاشت .دستی بر روی دفتر کشید .سابقه نداشت دوری آنها اینقدر طولانی شود.دخترک هر شب که به اتاقش می آمد برای یاران همیشگی اش داستان آن روزش را تعریف می‌کرد .خوبی ها و ناراحتی ها ،شادی ها و تمام آنچه برایش پیش آماده بود .اما همه چیز قبل از آن روزی،بود که با تماس دخترک هراسان از اتاقش بیرون رفت و تا،همین امروز هیچ کس از آن در وارد نشده بود . با بغضی که داشت شروع کرد:میدونم انتظار داشتین چه کسی بیاد داخل .میدونم چشم انتظار کی هستین اما اون دیگه نمیاد .دیگه نیست که بیاد. برای همیشه رفت و ما رو تنها گذاشت دفترچه:یعنی چی ؟کجا رفته ؟برای چی نمیاد ؟؟؟؟اون به من قول داده بود که تمام خاطرات زندگی اش را با من در میان بگذارد. ×خودت هم خوب میدونی که اون بد قول نبود. به قولش هم عمل کرد. _امکان نداره .آخه اون که مشکلی نداشت.حالش کاملا خوب بود ×تصادف کرد .دقیقا همون روز مادر بزرگم حالش بد بود.بهش زنگ زدیم اما تو راه ....... _چیشد؟؟؟؟ ×تو راه تصادف کرد. با ماشین _این امکان نداره. اون همیشه میگفت با ماشین تصادف میکنه ولی باور نمیکردم با واقعیت یکی بشه اون دوس داشت تا چندین سال دیگه زندگی کنه همیشه میگفت دوس داره توی عروسی تو باشه اما حالا چی !!!!! ×با اینکه خیلی با هم صمیمی بودیم اما حرف های دلش رو خیلی وقت ها بهم نمی‌گفت _میدونم .همیشه تو رو بابت اینکه خیلی بهش سخت نمیگیری تحسین می‌کرد. وقت هایی ‌که باهات دعوا می‌کرد و ناراحتت می‌کرد خیلی خودش رو سرزنش می‌کرد. می‌گفت دوست نداره این کار رو بکنه و عصبانیتش دست خودش نیست ×من هیچ وقت از دستش ناراحت نشدم _یادمه اون شبی که خیلی ناراحت بودی خیلی غصه می‌خورد. از اینکه نمیتونست برات کاری کنه .با اینکه تمام شب های قبلش میگفت که این کار اشتباهه اما باز هم قلبش با دیدن ناراحتی تو درد می گرفت . ×یادمه هیچ کدوم از حرف های اون موقع رو جدی نمیگرفتم و برام مهم نبود _دوست داشت تولد ۱۹ سالگیش رو با هم برین کافی شاپی که برای تولدت سوپرایزت کرد. میگفت اونجا خیلی قشنگه و کلب حس خوب به آدم میده ×اما حالا تولد ۱۹ سالگیش رو نیست که ببینه .هیچ چیزی توی این دنیا قابل پیش بینی نیست و این اصلا خوب نیست . اون خیلی از چیز ها رو از ما پنهان می‌کرد. تمام غم و غصه هاشو مخفی می‌کرد. تمام آرزو ها و خواسته هاشو. _اما به هم همش رو گفت .همیشه هم آخر حرف هاش میگفت که اگر روزی از دنیا رفت و نبود فقط تو تمام این چند سال زندگی اش رو بخونی و بدونی که چه ها بر اون گذشت . 👈بقلم:زهرا زارعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📷گزارش تست و مصاحبه جذب مجری نوجوان و نونهال جهت برنامه های واحد فیلمسازی طلوع.
📷گزارش برگزاری کارگاه فن بیان و مجری‌گری با تدریس: سرکار خانم سادات هاشمی از سری کارگاه های دوره جامع فن بیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_12843762061.mp3
1.09M
📻گوینده: بهارسادات امامی 🎧تدوین صوت: آیدا مسعودیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥اطلاعیه: جهت برخی فعالیت های مجموعه ،خریدار _دوم شما هستیم. لطفا تشریف بیاورید پیوی 🙏 @Tolouemedia
محبوبم! جمعه یعنی دلم از غصه بگیرد اما... به همین بودنت از دور قناعت بکنم!
👇👇👇👇👇👇👇
⭕️فرصت ثبت نام را از دست ندید 📱ورکشاپ عکاسی با موبایل 👌کاربردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا