گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم...!؟
❤️
⚜ @mediatoloue
🎞🎥🎬🎧
🔰کارگاه دو ساعته کلیپ سازی
🔰با ارائه مدرک معتبر
🔰مدرس : احمدرضا روشنگران
مدرس. مدیر خانه تولید هنر و رسانه طلوع. دارای مدرک تدوین از مجتمع آموزشی و پژوهشی شهید آوینی
🔰مهلت ثبت نام تا ۱۳آذرماه
👆بقیه اطلاعات داخل پوستر👆
⚜ @mediatoloue
ما بچه بودیم یه جور با جدیت با آب داغ تو حموم میشستنمون که هر جای دیگه دنیا این اتفاق میافتاد
سازمان ملل اونو جنایت جنگی محسوب میکرد😂
#رسانه_طلوع 🤣🎈
⚜ @mediatoloue
‹💛🌈›
یا اجازه ندهید کسی وارد زندگیتان شود،
یا اگر اجازه دادید مردانه پایش بایستید!
پایِ بهانه گیری هایش
پایِ قهر هایش
پای بی حوصلگیهایش
اصلا پای همه چیزش!
بفهمید آدم ها وسیلهی سرگرمی شما نیستند!
هدایت شده از مجموعه فرهنگی رسانه ای طلوع
💢📣💢📣💢📣💢📣💢📣
👈ما را اینجا در #خبر_نامه_طلوع دنبال کنید.
🔴خبرها
🔵وقایع
🔴مسابقات
🔵فراخوان ها
🔴اردوها
و تمامی اطلاع رسانی برنامه ها و مراسمات رسانه طلوع، اینجاست.
📣خبرنامه طلوع
⚜@mediatoloue
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
#پادکست
#رادیو_کودک
⚜https://aparat.com/v/IW3PR
🎙کرونا و مدرسه
🔸صفحه مجموعه فرهنگی رسانه طلوع در آپارات دنبال کنید.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🖇
〽️ عرب بیابانی نیازمند وارد مدینه شد و پرسید سخی ترین و بخشنده ترین شخص در این شهر کیست؟
◇ همه امام حسین(ع) را نشان دادند.
عرب امام حسین علیه السلام را در مسجد در حال نماز دید و با خواندن قطعه شعر حاجت خود را مطرح کرد.
✿ مضمون قطعه شعری که وی خواند چنین است:
تا حال هر که به تو امید بسته ناامید بر نگشته است، هر کس حلقه در تو را حرکت داده، دست خالی از آن در، باز نگشته است.
تو بخشنده و مورد اعتمادی و پدرت کشنده مردمان فاسق بود. شما خانواده اگر از اول نبودید ما گرفتار آتش دوزخ بودیم.
🌱 او اشعارش را می خواند و امام در حال نماز بود. چون از نماز فارغ شد و به خانه برگشت،
◇ به غلامش قنبر فرمود:
از اموال حجاز چیزی باقی مانده است؟
غلام عرض کرد:
آری،
چهار هزار دینار موجود است.
◇ فرمود:
آن پولها را بیاور!
کسی آمده که از ما به آن سزاوارتر است.
🌱 سپس عبایش را از دوش برداشت و پولها را در میان آن ریخت و عبا را پیچید مبادا عرب را شرمنده ببیند، دستش را از شکاف در بیرون آورد و به او داد و این اشعار را سرود:
◇ این دینارها را بگیر و بدان که من از تو پوزش می خواهم و نیز که من بر تو دلسوز و مهربانم. اگر امروز حق خود در اختیار داشتم بیشتر از این کمک می کردم، لکن روزگار با دگرگونیش بر ما جفا کرده، اکنون دست ما خالی و تنگ است.
◇ امام با این اشعار از او عذر خواهی کرد.
❗️ عرب پولها را گرفت و از روی شوق گریه کرد. امام پرسید: چرا گریستی شاید احسان ما را کم شمردی؟ گفت: گریه ام برای این است که چگونه این دستهای بخشنده را خاک در بر می گیرد و در زیر خاک می ماند.
📚 بحار ، ج۴۴ ، ص۳۷۱
⚜ @mediatoloue