گفتم فراموشم مکنシ گفتا تو در یادی مگر؟!

≼ سبز سازم خار اگر در زير پا باشد مرا🌿🌸 ≽

↫ چند حرکت ساده برای ارامش و استراحت مغز •💛 پیاده روی طولانی • 🐯صحبت با یک دوست • 💛نوشتن افکار و احساسات • 🐯خوندن یه کتاب جذاب • 💛دوری از شبکه های اجتماعی و رسانه ها • 🐯دوش اب سرد #آموزش_پیشرفت_اشتغال •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

ايرانيان باستان گل نیلوفر🪷 را مقدس می‌دانستند؛ یکی از دلایل آن این بود که: ⬅️ این گل در میان مرداب رشد می‌کند و به ما می‌آموزد که در شرایط نامناسب هم می‌شود پرورش یافت.👌💪 #آموزش_پیشرفت_اشتغال •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

تـو حُسنت را مخفی کن..! خـدآ آشکار میکـند :)♥️ | حاج اسماعیل دولابی |

باسلوق شیره انگور 🍇 باسلوق مخصوص اورمیه يك ليوان نشاسته سه ليوان آب دو ليوان شيره انگور دو قاشق غذا خورى گلاب يا عرق بيد مشك در صورت تمايل ١/٢ ليوان شكر گردو ١/٢ ليوان طرز تهيه: همه مواد را داخل قابلمه مى ريزيم و خوب مخلوط می‌کنيم بعد روى شعله گاز می‌زاريم و مرتب هم می‌زنيم وقتى به غلظت فرنى رسيد شعله را كم می‌كنيم و هم می‌زنيم تا خوب طلاى رنگ بشه به اصطلاحى سرخ بشه و سفتر بشه بعد داخل ظرف مورد نظر ريخته و با گردو تزيين می‌كنيم. نوش جونتون #آموزش_پیشرفت_اشتغال •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

مث حس ساییده شدن زانو رو فرش، یا کشیده شدن کف دست رو آسفالت، یا بریدن پوست با کاغذ، درد نبودنت عمیق نیس ولی کلافم میکنه...:))

مادر نمونه یعنی خواهر من که از خونمون رفته خونه خودش الان زنگ زده که خاااک بسرم بچمو جاگذاشتم؟! گفتم اره تو بغلمه😑😶😐 نوزاد یه ماهه 😐😅😂😂😂 #آموزش_پیشرفت_اشتغال •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

#کیک_یخچالی_فوری😍😋 شیر ۱ لیتر نشاسته ذرت ۴ ق غ پودر کاکائو ۲ ق غ شکر ۱ استکان چایخوری کره ۱۰۰ گرم چیپس شکلات ۱ استکان چایخوری (بجاش میتونین از شکلات تخته ای خرد شده استفاده کنین) بیسکوییت پتی بور ۳ بسته ‌برای روش👇 خامه صبحانه ۱ پاکت چیپس شکلات یا شکلات تخته ای سفید ۱ استکان چایخوری برای سس شکلاتی همه ی مواد رو غیر از کره و چیپس شکلات با هم مخلوط کرده و روی حرارت بذارین تا غلیظ شه، از روی حرارت بردارین بهش کره و چیپس شکلات اضافه کنید، همونجوری که داغه به بیسکوییت خرد شده اضافه کنید و کاملا مخلوطش کنید. اگه عجله دارین میتونین ۱ ساعت بذارین تو فریزر، اگه نه شب تا صبح بذارین توی یخچال بمونه.خامه رو روی حرارت بذارین تا داغ شه و قبل از اینکه بجوشه از روی حرارت برش دارین و بهش چیپس شکلات یا شکلات تخته ای سفید اضافه کرده و خوب مخلوط کنید (یا اگه دوست داشتین میتونین از شکلات قهوه ای معمولی یا شکلات تلخ استفاده کنید)بریزین روی کیک و برش زده و سرو کنید ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ #آموزش_پیشرفت_اشتغال •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

💐 استوری ویژه بهار💐 ای بهار مردم... این ایّام مردم مشغول خونه تکونی اند. 🌻 یــــاصـــاحـــــبـــ الزمــــانــــ 🌻 🌸به سوی بهار... #امام_زمان

🎨بهترین کتاب‌های که هر گرافیستی میتونه بخونه 📚هنر رنگ ایتن 📚ایده های خلاق در طراحی گرافیک 📚مبانی طراحی گرافیک 📚کتاب آنچه طراحان گرافیک و ناظران چاپ می‌دانند 📚کتاب درباره فونت 📚لی اوت #آموزش_پیشرفت_اشتغال •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

‌ 📚داستان کوتاه دوستی ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﯾﻪ ﻧﯿﺴﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﯿﺴﺎﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ! ﺑﺎ ﺭﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻭﻏﺶ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺧﯿﻠﯽ ﻧﯿﺴﺎﻧﺸﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻭﺷَﻢ ﺗﻌﺼﺐ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﺮﺩ. ﯾﺎﺩﻣﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﻢ، ﺍﯾﻨﻘﺪ ﮐﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﺷﻤﺎ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟!! ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﭼﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﯽ؟ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺠﻮﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻠﯽ ﺷﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﭘﺮﺕ ﺷﺪ ﺍﻭﻟﺶ ﯾﻪ ﺗﺮﮎ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﻮﺩ، ﺑﻌﺪ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺯﻣﺴﺘﻮﻥ ﻭ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﮔﺮﻣﺎ، ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻞ ﺷﯿﺸﻪ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺖ... ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﺮﮎ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺗﻌﻤﯿﺮﺵ ﮐﻨﻪ! ﺑﺲ ﮐﻪ ﺩﻭﺳِﺶ ﺩﺍﺷﺖ... ﻣﺎ ﺁﺩﻣﺎ هم ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯾﻢ...! ﻋﯿﺒﺎﻣﻮﻧﻮ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯽﮐﻨﯿﻢ، ﺍﯾﺮﺍﺩﺍﻣﻮﻧﻮ ﻧﻤﯽﭘﺬﯾﺮﯾﻢ ﻭ ﺍﺻﻼﺣﺶ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﻢ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺰﺭگﺗﺮ ﻣﯿﺸﻦ... ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﺪ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻤﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺐﻫﺎ ﺗﻮ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﺪﻟﯿﻞ ﺩﯾﺪ ﮐﻢ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ! ﻫﻤﯿﻦ ﻋﯿﺒﺎﻣﻮﻥ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺎﺑﻮﺩﯾﻤﻮﻥ ﻣﯿﺸﻦ... ﻫﻤﯿﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﭘﺬﯾﺮﯾﻤﺸﻮﻥ!!! #آموزش_پیشرفت_اشتغال •┈••✾•✨🌺✨•✾••┈ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

‹💛🍋› زندگيت ك سخت تر شد‌‌ دستكش هاي بوكست رو محكم تر‌ ببند انگيزه پيشرفتت همون دردهاييه ك كشيدي ...🌱

از دیروز بیاموز🌱 براے امروز زندگے ڪن🤸🏻‍♀ و بہ فردا امیدوار باش💚

از راه میرسم؛ سبزه ی نارنج را از بین ده ها نارنجِ کم پشت و پُرپُشت سوا کرده ام🪴، میگذارم جلو پنجره تا آفتابی که امروز تمامِ مدت زیر لحافِ پنبه ای و ابری کز کرده بالاخره بیرون بیاید و دلگرمش کند! روی مبل تک نفره مینشینم و موهای طفلکی ام را از چنگِ گیره ی ِطلایی رنگ رها میکنم تا کمی نَفس بکشند برای دقیقه ای چشم هایم را میبندم! چقدر سکوتِ بعداز ظهر های خانه را دوست دارم، چشم هایم را باز میکنم از همان جا نگاهم می اُفتد به آفتابِ زیبایی که گاهی میتابد و خودش را به پشتِ پنجره یِ اتاق میرساند و گاه پشتِ ابر پنهان میشود ...:)