رسانه الهی
#بســـــم_ربِّ_العشــــــــــق #رمــــــــــان #طعم_سیبـ به قلم⇦⇦ ❣ #مریم_سرخه_ای ❣ #قسمٺـ_بیستـ
#بســـــم_ربِّ_العشـــــــــــــــق
#رمــــــــــان
#طـــــعم_سیبــ
به قلم⇦⇦ ❣ #مریم_سرخه_ای ❣
#قسمتـ_بیست_و_هشتم
#بخش_دوم:
ساعت نه و نیم بود همه آماده و منتظر...
بابا مشغول مرتب کردن دوباره میوه ها شد که آیفون زنگ خورد یهو مثل برق از جا پریدم بابا اومد طرفم منو گرفت گفت:
-یواش دختر ترسیدم!!!
امیرحسین_هووله هووول.
یه دونه زدم تو سرش گفتم:
-ساکت شو...
دوباره آیفون زنگ زد...
من_خب یکی درو باز کنه!!!!
مامان خندیدو گفت:
-حقا که همگی هولید...
مامان درو باز ڪرد...
من_کی بود؟؟؟
بابا یه دونه زد تو بازوم و گفت:
-منم!!!
مامان_عممه!!!
امیرحسین_زن منه!!!
بابا دووید دنبالش و گوششو کشید منو مامان خندیدیم!!
مامان_دختر بیا وایسا اینجا کنارن الان میان...
بابا رفت جلوی در و با بابای علی و خود علی مشغول پارک کردن ماشین شدن مهناز خانم اومد داخل خونه:
شروع کرد سلام علیک گرم...
مهنازخانم_وای زهرا جون ماشاالله ماشاالله چقدر خوشگل شدی چقدر بزرگ شدی...
من_ممنونم چشماتون قشنگ میبینه...
مامان خندیدو گفت:
-بفرمایین خواهش میکنم...
مهناز خانم اومد داخل و نشست روی کاناپه...
صدای بابا به گوشم نزدیک تر شد فهمیدم که دارن میان داخل...
بابا_خوش اومدین بفرمایین...
آقامجید(بابای علی)_ممنونم بفرمایین شما...
بابا_علی آقا بفرمایین...
بعد ازکلی تعارف بالاخره اومدن داخل خونه و سلام علیک گرم...
علی یه دسته گل خوشگل با گل های صورتی دستش بود رفت طرف مامان و گفت:
-بفرمایین مریم خانم قابل شمارو نداره...
-ممنونم علی جان خودت گلی چرا زحمت کشیدین...
-خواهش میکنم زحمتی نبود...
بابا پیش مجید آقا و مامان پیش مهناز خانم امیرحسین هم مثل عزرائیل نشست پیش علی همش هم زیر چشمی بهم نگاه می کرد دلم میخواست چشماشو در بیارم...
من هم توی آشپز خونه مشغول ریختن چای شدم...
آیفن زنگ خورد مامان درو باز کرد...
مهنازخانم_خانم بزرگن؟؟؟
مامان_بله ایشون هم اومدن...
مادربزرگ خیلی خوشحال اومد داخل...
ادامه دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نویسنده:📝
#مریم_سرخه_ای ❣
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌ایران یکی از ۱۰ کشور برتر دنیا
✅در #درمان_ناباروری
⁉️چی باعث شد، کشوری که قبل از انقلاب دست به دامن پزشکان خارجی بود امروز به چنین جایگاهی برسه، اون هم در شرایط تحریمی؟!
#کارآمدی از این بیشتر؟!
#چهلوچهارسال_افتخار
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸
🔴چند وقت پیش رفتیم جایی؛ یکی از پیرزن های مجلس، شروع کرد فحش به نظام ✊
و دعا برای روح شاهنشاه ...😕
اون موقع چیزی نگفتم.👌
اما بعد از اینکه شام صرف شد، نشستم
کنارش گفتم: حاج خانوم شنیدم
ماشاءلله همه بچه ها و نوه هاتون
تحصیلکرده هستن ! 😍
لبخندی زد و با افتخار گفت: بله؛
پسرم لیسانس داره. نوه ام دکترا داره.
اون یکی پزشکی میخونه و...
خداروشکر نان حلال و زحمتکشی دادیم بهشون ☺️
گفتم : آفرین به شما ، خودتون تا کلاس چندم خوندین؟!
گفت: من تا کلاس پنجم درس خوندم 😓
گفتم : کدوم مدرسه؟
گفت: تا کلاس سوم مدرسه روستامون ،
کلاس چهار و پنجم رو هم نهضت سوادآموزی خوندم.☺️
گفتم: پس هوش بچه ها و نوه هاتون به
شما نرفته، احتمالاً به خاله ای، عمه ای
کسی رفتن که درس خون شدن 😉👍
گفت: نه؛ خواهر و برادرام هم بیشتر از
دبستان سواد ندارن !!
اتفاقاً هوشی که من داشتم، هیچکس نداشت. 😏
گفتم: پس چرا درس نخوندین؟ نکنه تنبل بودین! 😅🙈
گفت: نخیر؛ خیلی هم زرنگ بودم؛
منتها بد شانسی ما، اون موقع امکانات
نبود! مدرسه توی روستاها اکثراً نبود یا
تا دبستان بود !! اگه امکاناتی رو که بچه
های الان دارن ، من داشتم، الان مدرک
پروفسوری داشتم 😌 قدیم اصلا برای
سواد ارزش قائل نبودن❌
از بچگی که دست چپ و راستم رو شناختم،
منو بُردن پشت دار قالی، تو قالیباف
خونه بزرگ شدم، صبح تا شب باید برای
ارباب قالی میبافتیم بعدش هم بدو
بریم از سرچشمه آب بیاریم و گاو و
گوسفندا رو علف بدیم! مثل الان لوله
کشی و لباسشویی و این حرفا نبود ...😔
وقتی برای درس خوندن نداشتیم،
همون سه کلاس رو هم، شبانه خوندم !! 😞
گفتم: خب نمیرفتین قالیباف خونه.
گفت: خب اگه نمیرفتیم، چیزی نداشتیم
بخوریم! باید قالی میبافتیم که آخِر
برج پدرمون پولی از ارباب بگیره تا قند
و چایی و کبریت و بقیه مایحتاجمون
رو بخره.😒
گفتم: شاه میدونست شما اینجور زندگی می کنید؟🤔
آخه زندگی سردار سلیمانی رو خوندم
مثل شما بوده، پدر خودم هم مثل شما
بوده و توی سختی زندگی میکردن. چرا
شاهنشاه براتون کاری نمیکرد؟! چرا ۸۰
درصد مردم ایران ، زمان شاه بیسواد بودن؟!
تازه انقلاب اومده، یک نهضت راه
انداخته که بتونه بیسوادی رو ریشه کن کنه؟!
حاج خانوم یک نگاهی کرد 😨
گفتم : چرا دارید حقایق رو وارونه جلوه میدید ؟ 😱
گفت: چی بگم از بس گرونیه!😏
گفتم : مدل ماشین بابات زمان شاه، چی
بود؟! حتماً تو اون ارزانی ها بهترین
ماشین خریدید؟
گفت: ما اصلا ماشین نداشتیم، فقط
ارباب داشت !😡
گفتم: زمان شاه مستطیع شدید رفتید
حج حاج خانوم شدید؟! 😊
گفت: نه؛ چند سال پیش رفتم
مکه ،سوریه و کربلا هم رفتم.
گفتم: چرا تو زمان شاه، همه چیز ارزون بود نرفتید؟
گفتم: شاهنشاه، استان بحرین رو چند فروخت؟!
دشت ناامید و هیرمند رو چند؟
جزایر آریایی و زردکوه را چطور؟ و......
گفت: مگه شاه فروخت ؟! 🤔
گفتم: وقتی استان فروخته، نفهمیدید!
چطوری از بقیه اختلاسهاشون باخبر میشدید؟!
خلاصه گفتم: تاریخ رو تحریف نکنید لطفاً.🙏
از شاه، اسطوره تو ذهن بچه هایی که
حاضر نیستن حتی لحظه ای توی
شرایط و امکانات زمان شاه زندگی
کنند، نسازید !!!⛔️❌
سرش رو انداخت پایین و دیگه چیزی نگفت.🙈😒
#تلنگرانه
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸
رسانه الهی
📗کتاب صوتی #آیه_عصمت_مادر_خلقت قسمت 2⃣1⃣ "پذیرش سختی ها #یا_فاطمه_الزهرا_س رسانه الهی 🕌 @medi
قسمت دوازدهم
آیه عصمت مادر خلقت👆