🌸🌸🌸🌸🌸
📚#داستان_آموزنده
روزي امام #علی_علیه_السلام به مسجد رفتند.
در مسجد شخصی ايستاده بود؛ حضرت دهنه اسب را به او سپرد تا به مسجد برود و برگردد.🐴
هنگام خارج شدن از مسجد حضرت دو دينار در دست گرفت تا به عنوان مزد به آن مرد بدهد؛
اما وقتی برگشت، ديد آن مرد دهنه اسب را دزديده و رفته است!🤔
حضرت دو دينار را به قنبر داد و فرمود: به بازار برو و يك دهنه اسب خريداری كن.👌
قنبر به بازار رفت، اتفاقاً به آن شخص دزد برخورد و ديد يك دهنه اسب در معرض فروش گذاشته است. قنبر فرمود: چند میفروشی؟
آن شخص گفت: دو دينار.😳
قنبر دو دنيار را داد و افسار را خريد.
وقتي برگشت حضرت فرمود: اين افسار دزديده شده است، به چند دينار خريدی؟ قنبر گفت: دو دينار.
حضرت فرمود: ببين كه اين شخص چگونه #رزق_حلال خود را كه برايش تعيين شده بود، #حرام كرد!✅
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
دشمن هر روز از یه رنگ میترسه!
یه روز از سرخے خون شهدا... 🌹
یه روز از جوهر آبے رأے دادن.. .👆
اما...👇
هر روز از سیاهے #چادر تو میترسه بانو... 🖤
پس #اسلحهات رو زمین نگذار...✨😌
❣️
🔴چگونه *حجاب* را برای دختران و خواهران خود تبلیغ کنیم⁉️
⚡️#داستان_آموزنده 🌱حجاب🧕
💭 دختری یک تبلت خریده بود.
پدرش وقتی تبلت را دید پرسید:
وقتی آنرا خریدی اولین کاری که کردی چی بود؟
دختر گفت: روی صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم.
💭 پدر: کسی مجبورت کرد اینکار را بکنی؟
دختر: نه!
پدر: به نظرت با این کارت به شرکت سازنده اش توهین شد؟
دختر: نه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که از کاور استفاده کنیم.
💭 پدر: چون تبلت زشت و بی ارزشی بود اینکار را کردی؟
دختر: اتفاقا چون دلم نمیخواهد ضربه ای بهش بخوره و از قیمت بیفته این کار را کردم.
پدر: کاور که کشیدی زشت شد؟
دختر: به نظرم زشت نشد؛ ولی اگه زشت هم میشد، به حفاظتی که از تبلتم میکنه می ارزه.
💭 پدر نگاه با محبتی به چهره دخترش انداخت، و فقط گفت:
"#حجاب" یعنی همین"
🌱گاهی یک #تلنگر کافی هست😉🙏
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
#حجاب_و_عفاف🧕
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌸🍃🌸🍃🌸