#داستانک
✅بهلول وطبیب
آورده اند که هارون الرشید #طبیب مخصوصی جهت دربار خود از یونان خواست .
چون آن طبیب وارد بغداد شد هارون الرشید با جلال خاصی آن طبیب را وارد دربار نمود و بسیار با او احترام نمود.🙏
تا چند روز ارکان دولت و اکابر شهر بغداد به دیدن آن طبیب می رفتند تا اینکه روز سوم 👇
#بهلول هم به اتفاق چند تن به دیدن آن طبیب رفت و در ضمن تعارفات و صحبتهای معمولی ناگهان بهلول از آن طبیب سوال نمود : شغل شما چیست ؟🤔
طبیب چون سابقه بهلول را شنیده و او را می شناخت که دیوانه است خواست او را مسخره نمایدبه او جواب داد : من طبیب هستم و مرده ها را زنده میکنم😊
بهلول در جواب گفت:
تو زنده ها را نکُش، مرده زنده کردنت پیشکش!!😉
از جواب بهلول هارون و اهل مجلس خنده بسیار نمودند و طبیب از رو رفت و بغداد را ترک کرد...😳😁😄
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🍃🌸 #آرامـش
🍃🌺سهم کسانیست
🍃🌸که بی منّت میبخشند
🍃🌺بی کینه میخندند
🍃🌸و در نهایت با #سخاوت
🍃🌺محبتشان را اکرام میکنند
#انگیزشی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
AUD-20210927-WA0017.mp3
4.76M
#نماز_سکوی_پرواز31
قبرِ ما؛چیزی نیست جز همین نَفس ما!👌
يه کم فکرکن؛🤔
وقتی نماز میخونی؛
احساس میکنی قلبت نورانی شده و آرام گرفته؟🤔
اگه اينجوريه؛
خانه ی قبر رو هم روشن میکنه!😍😍😍😍😍😍
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
#داستانک
مردی، دیروقت، خسته از سرکار به خانه بازگشت. دم در، پسر ۶ ساله اش را دید که در انتظار او بود:
- بابا! یک سوال از شما بپرسم؟
- بله حتما". چه سوالی؟
- بابا، شما برای هر ساعت کار، چقدر پول می گیرید؟
مرد با عصبانیت پاسخ داد:
- این به تو ربطی نداره. چرا چنین سوالی می کنی؟
- فقط می خوام بدونم. بگید برای هرساعت کار، چقدر پول می گیرید؟
- اگر باید بدونی خوب می گم:
20 دلار.
پسر کوچک؛ در حالی که سرش پایین بود؛ آه کشید. سپس به مرد نگاه کرد و گفت:
- می شه لطفا" 10 دلار به من قرض بدید؟
مرد بیشتر عصبانی شد و گفت:
- اگر دلیلت برای پرسیدن این سوال، فقط این بود که پولی برای خریدن یک اسباب بازی مزخرف از من بگیری، سریع به اتاقت برو، فکر کن و ببین که چرا این قدر خودخواه هستی.🤜
من هر روز، سخت کار می کنم و برای چنین رفتارهای کودکانه ای وقت ندارم.
پسر کوچک ، آرام به اتاقش رفت و در را بست.
مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد:
-نیم وجبی، چطور به خودش اجازه می ده برای گرفتن پول از من چنین سوالی بپرسه؟🤨
بعد از حدود یک ساعت، مرد آرام تر شد و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی تند و خشن رفتار کرده است. 😌
شاید واقعا" چیزی بوده که او برای خریدش به 10 دلار نیاز داشته . 🤔
به خصوص اینکه خیلی کم پیش می آمد پسرک از پدرش درخواست پول کند. مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد:
- خواب هستی پسرم؟
- نه پدر، بیدارم.
- فکر کردم شاید با تو خشن رفتار کردم. امروز کارم سخت و طولانی بود و همه ناراحتی هام رو سر تو خالی کردم. 🙏بیا این 10 دلاری که خواسته بودی.
پسر کوچولو نشست، خندید و فریاد زد:
- متشکرم بابا!
بعد دستش را زیر بالشش برد و چند اسکناس مچاله شده در آورد.
مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته است، دوباره عصبانی شد و غرولند کنان گفت:
- با اینکه خودت پول داشتی، چرا باز هم پول خواستی؟
پسر کوچولو پاسخ داد:
- برای اینکه پولم کافی نبود، ولی الان هست. حالا من 20 دلار دارم.
می تونم یک ساعت از کار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بیایید؟؟😍
دوست دارم با شما، شام بخورم...👨👦
#بچه_ها_را_باور_کنیم 👌
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
زندگی ساختنی است،،،،✅
نه ماندنی.👌
بمان برای ساختن🤔
نساز برای ماندن
منتظر نباش...
کسی برایت گل بیاورد!!!🌻
خاک را زیرورو کن...
بذر را بکار،،،،
از آن مراقبت کن..
خود صاحب گل خواهی شد. 🌹🌸🌻🌺🌻
#انگیزشی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
مكث كردن را تمرين كنید🤔🤔🤔
وقتى شك دارید،👌
وقتى خسته اید👌
وقتى عصبانى هستید،👌
وقتى استرس دارید،👌
وقتی خیلی خوشحالید👌
مكث كنید☺️☺️☺️
و هیچ تصمیمی نگیرید.✅
#مشاوره
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
نماز،سکوی پرواز_32.mp3
4.4M
#نماز_سکوی_پرواز32
نماز ؛ یه وسیله است یا
یه مرکَب تیز پا...🕌
که میشه باهاش تا خود خدا اوج گرفت!🤲
اما چرا
ما نمیتونیم سوار این مرکب بشیم و پرواز کنیم ؟
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi