🌸🍃🌸🍃🌸
دَر زمان غیبت به کسی #منتظــر میگویند
که منتظـرِ#شَهـادت باشد. ❤️
#شَهیدمَهدیزینالدین
#شهیدانه 🌷
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸
موج کره ای.mp3
24.55M
#موج_کره_ای 🇰🇷
💠 #جلسه_هشتم
🎧 بی تی اس (BTS) ، اکسو (EXO) ، بلک پینک ( BLACKPINK)
🎬 کی دراما
✅ برگزاری جلسه ی نقد در کلاس
✅ خلاصه ی مواجهه مربی با دانش آموز
🔺ادامه دارد...
#بی_تی_اس #کیپاپ #kpop
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ #رمان #ستاره_سهیل #قسمت_هفتم جیغ کوتاه ستاره، میان آهنگ بیکلام و ملایمی که درحال پخ
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
#رمان
#ستاره_سهیل
#قسمت_هشتم
کیان، لبخندی از روی صمیمیت زد:
«بهبه! داداش آرش! میزونی دادا؟»
آرش بهجای جواب دادن به سوالش، چشمکی زد. با دست به مینو و ستاره که کنارش ایستاده بودند، اشاره کرد.
کیان، نگاه احترامآمیزی به آنها انداخت. لبخند روی صورتش، شکفت.
چشمانش روی صورت ستاره قفل شد. دستش را به عنوان آشنایی به سمت ستاره دراز کرد.
ستاره سلامی کرد و به نشانهی صمیمیت، سر انگشتانش را به شقیقهاش زد و سریع برداشت: «خیلی مخلصیم. حقیقتش ما توکار دست، مست و اینجور چیزها نیستیم.»
کیان دست معلق در هوایش را آهسته جمع کرد و در جیب شلوارش گذاشت.
آرش که کمی سرخشده بود، وسط حرف ستاره پرید:
«میدونی کیان جون، این ستاره خانم برا خودش ملکهایه. اگه بخوای باهاش باشی، باید خطقرمزهاش رو، رعایت کنی. البته ببخشیدها، ولی خب ما همدیگه عادت کردیم، چه کنیم؟»
جمله آخرش را رو به ستاره، با لحن شوخی گفت.
کیان لحظهای ساکت ماند. سرش را پایین انداخته بود. پای راستش را به حالت بازی روی چمنها کشید.
دست چپش را به موهای مجعد ژل زدهاش کشید. نمیدانست چه واکنشی نشان دهد.
بعد از چند لحظه سکوت، لبخند با طمأنینهاش، گره ابروانش را باز کرد.
مستقیم در چشمان قهوهای ستاره زل زد و گفت: «معلوم میشه ایشون با دخترهایی که تا حالا دیدم، خیلی فرق دارن. برای من، هم خودشون هم قواعدشون محترمه.»
دست ناکامش را به طرف میز گردی که در چند قدمیاش قرار داشت، گرفت. پیشقدم شد و آنها را به سمت میز سفید، هدایت کرد.
صندلی کرم رنگ را عقب کشید و رو به ستاره گفت: «بفرمایید! افتخار بدین امشب مهمون ویژه ما باشین.»
آرش، حس سود کردن در معامله را داشت. در گوش ستاره زمزمه کرد: «تا تنور داغه بچسبون.» و بعد از آنها دور شد.
ستاره کمی جلوتر رفت، دستش را روی صندلی گذاشت. پشت سر کیان، دلسا را دید که کمی آنطرفتر، چشمانش را روی آنها قفل کرده است.
#نویسنده: ف.سادات{طوبی}
❌کپی رمان به هر نحو ممنوع!
در صورت ضرورت به آیدی نویسنده پیام دهید. 👇
@tooba_banoo
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸
📌#صبر در برابر "افراد #نادان"
از امیرالمؤمنین علی(سلاماللهعلیه) سوال کردند:
❓سنگینتر از آسمان چیست؟🤔
فرمود: #تهمت_به_انسان_بی_گناه.👀
❓از دریا پهناورتر چیست؟🤔
فرمود: قلب انسان قانع❤️
❓از زهر تلختر چیست؟🤔
فرمود: #صبر_در_برابر_انسان_نادان👍
برادران و خواهران متدیّن⚠️
عدهای ما و شما رو مسخره میکنن که اینها سادهلوح، بی سواد، احمق و... هستند.❌
شنیدن این حرفها #سخته و اَجر خواهیم بُرد ان شاءالله🤲 چون در راه حقّه👌
اما سختتر و مهمتر اینه که 👇
در برابر #بی_ادبی و بیحرمتی آنها
صبر کنیم.☺️
تاریخ رو بخونید و رفتار امام حسن مجتبی(سلاماللهعلیه) با شخص شامی رو ببینید...👌
البته هر کسی ،روش مخصوص به خودش رو میطلبه
(دکتر برای همهمریضها،یه نسخهنمیپیچه)😳
👈گاهی برخورد جوابگو ست، گاهی سکوت، گاهی لبخند و گاهی جواب دادنِ منطقی و ...✅
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸