معارف قرآن در «بسم الله الرحمن الرحيم»
در بعضي از تعبيرات بزرگان آمده است(25) كه همهٔ معارف قرآن كريم در سورهٔ حمد جمع شده است كه آن فاتحة الكتاب است. ام الكتاب است و مانند آن. و همهٔ معارف سورهٔ فاتحهٴ الكتاب در بسم الله الرحمن الرحيم جمع شده است. و همهٔ آن اسرار در باء بسم الله الرحمن الرحيم جمع شده است. و اميرالمؤمنين ميفرمايد من نقطة باء بسم الله الرحمن الرحيم هستم(26). ما اگر نتوانيم بعضي از اسرار را بفهميم، مصلحت ما هم در اين است كه آهسته از كنار اين حرفها بگذريم. نگوييم اين حرفها باطل است. ما كه دستي بر اين حرفها نداريم. اين مقدار است كه بگوييم لا ادري.
سخن برخي از مفسّران دربارهٴ روايت «أنا نقطة تحت الباء»
بعضي از مفسرين(27) بزرگوار وقتي به اين گونه از مسائل ميرسند ميگويند اين مثل همان خواستهاي است كه گفتهاند خداي سبحان دنيا را يا زمين را در يك تخم مرغ جا بدهد بدون اينكه زمين كوچكتر بشود يا تخم مرغ بزرگتر بشود. اين شدني نيست. چيزي كه شدني نيست، چگونه ما بياييم بگوييم كه همهٔ اسرار تحت باء «بسم الله الرحمن الرحيم» است. يك نقطهٴ باء «بسم الله الرحمن الرحيم» است. اين مثل آن است كه همان حديثي كه معروف است كه آيا خدا ميتواند دنيا را يا مثلاً زمين را در يك تخم مرغ يا پوست تخم مرغ جا بدهد كه نه تخم مرغ بزرگتر بشود و نه دنيا كوچكتر؟
پاسخ ائمه (عليهم السلام) به اين پرسش كه آيا خدا ميتواند آسمانها و زمين را در پوست تخم مرغ بگنجاند
اين دو تا روايت است، دو نفر سؤال كردهاند و ائمه (عليهمالسلام) هم دو جور جواب دادهاند. چون راويان در يك سطح نبودند. سؤال كننده هم در يك سطح نبود. يك راوي كه سؤال كرد، حضرت به او جواب داد: «... وقد جعلها في عينك»(28) (چشمت را باز كن. عرض كرد باز كردم. فرمود چي ميبيني؟ عرض كرد آسمان ميبينم. زمين ميبينم. صحرا ميبينم، فضا ميبينم). فرمود: خداي سبحان بزرگتر از زمين را در كوچكتر از تخم مرغ جا داد. مگر نه آن است كه اينها را ميبيني؟! مگر بزرگتر از زمين را در كوچكتر از تخم مرغ نميبيني؟! پس ميتواند. اين يك جواب بود كه حضرت به او داد. اين براي اوساط از مردم شايد نافع باشد. همين روايت را، همين سؤال را از امام (عليهالسلام) در جوامع روايي ماست كه مطرح كردند، منتها اين سؤال كننده در سطح بالاتري بود. سؤال كرد آيا ميشود؟ حضرت در جواب فرمود: قدرت خدا نامحدود است. «و الذي سألتني لا يكون»(29) اين كه تو سؤال كردي ممتنع است. اين شدني نيست نه آيا خدا ميتواند. قدرت خدا نامحدود است، وقتي قدرت نامحدود شد به هر چه مصداق شيء است و عنوان شيء بر او صادق است، قدرت تعلق ميگيرد. اگر چيزي لا شيء بود، ذات نداشت، شيء بر او صادق نبود مثل ممتنعات، او شيء نيست تا ما بگوييم «إنّ الله علي كل شيء قدير»(30) آيا بر او قادر است يا نه. مثلاً دو دو تا بشود پنج تا، اين لا شيء است. شيء نيست. چون ممتنع است. وقتي ممتنع شد ذات ندارد. شيء نيست . وقتي شيء نبود مصداق «ان الله علي كلّ شيء قدير»(31) نيست و مانند آن . حضرت در جواب دوم فرمود قدرت خدا نامحدود است، اما آنچه را كه تو سؤال كردي شدني نيست. اين راجع به آن جريان تخم مرغ و سؤال و جواب بود.
https://eitaa.com/mefahimqoran
خب شما كه قبول داريد اسرار عالم در اين كتاب آسماني جمع شده است مگر اين كتاب بيش از يك مجموعه دويست، سيصد صفحهاي است، چگونه همهٔ حقايق عالم در اينجا جمع شد. پس معلوم ميشود، درجاتي دارد، باطني دارد و مانند آن. اين مقام مكنوني دارد. اين مقام مكنون، كتابي است در كتاب. ما فقط با تنزيلش در ارتباطيم. «انه لقرآن كريم في كتاب مكنون لايمسه الا المطهرون»(33) براي كتاب، كتاب ديگري است. شما ميبينيد در اين مسائل عادي يك تاجر يك دفتر روز دارد، يك دفتر كل. دفتر روز، جزئيات روزانه را مينويسد. دفتر كل، كل سود و زيان تجاري بازرگانيش را مينويسد. خداي سبحان براي اين قرآن كريم كه يك كتاب تنزيلي است يك كتاب مكنون قائل شده است. فرمود: «انه لقرآن كريم في كتاب مكنون»(34) پس اين كتاب در يك كتاب ديگري است. چه اينكه نامهٴ اعمال ابرار را هم فرمود: در يك كتاب ديگري است. فرمود: «إنّ كتاب الابرار لفي عِلّيّين و ما أدريٰكَ ما عليّون كتابٌ مرقومٌ»(35) يعني نامهٴ اعمال ابرار در كتاب ديگر است. اين كتاب در كتاب ديگر است. پس للكتاب كتاب. للظاهر باطن. «ان كتاب الابرار لفي عليين»(36) كتاب ابرار در عليين است. عليين چيست؟ «وما ادريك ما عليون»(37) عليون چيست؟ «كتاب مرقوم»(38) فللكتاب كتاب. فلكتاب الابرار كتاب. پس للظاهر باطن. «وما ادريك ما عليون»(29) عليون چيست؟ «كتاب مرقوم»(40) خب خوانندگان آن كتاب كيند؟ «يشهده المقربون»(41) مقربون از آن كتاب دروني باخبرند. پس ميشود، ظاهر، باطني داشته باشد. ميشود در بيرون دروني هم داشته باشد. اگر اين راهها باز است و اگر شواهدش هست، انسان اگر خود نرسيد يا اينها را طرح نكند يا بگويد علمش به اهلش موكول است. بگويد نه و نميشود و نيست، اينها دشوار است. بنابراين اين بزرگان ميگويند اگر انسان به جايي رسيد كه جز خواستة خدا، خواستهاي نداشت، هر كاري را كه به اذن خدا بخواهد با «بسم الله الرحمن الرحيم» انجام ميدهد. «بسم الله الرحمن الرحيم» اثرش آن است كه بنده اگر بگويد مثل آن است كه خدايش بگويد كن. «انما امره اذا اراد شيئاً ان يقول له كن فيكون»(42) منتها آن بنده، بندهٴ خاص خداست، نظير انبياي الهي، نظير اولياي الهي، نظير ائمهٴ معصومين. آنچه با يك بسم الله اين كشتي را در امواج به مقصد ميرساند، لنگر گاهش به اسم خداست، سيرش به اسم خداست، ديگران هم همين كار را ميكنند. به اسم خدا از دريا ميگذرند. به اسم خدا وارد آتش ميشوند و آتش گلستان خواهد شد. اين نقش را دارد.
https://eitaa.com/mefahimqoran
شرط حلّيت ذبيحه ذكر اسم الله است نه بخصوصه «بسم الله الرحمن الرحيم»
مرحوم شيخ در اول تبيان اينچنين نظر داد كه اگر كسي ميخواست ذبيحهاش حلال باشد بايد بگويد «بسم الله الرحمن الرحيم»، كه اگر گفت؛ الحمد لله مثلاً كافي نيست﴿48﴾. اين حرف، حرف تحقيقي نيست . تحقيق در مسألة فقهي اين است كه اگر كسي نام خدا را برد ولو به عنوان حمد، ولو به عنوان تسبيح، ولو به عنوان تحميد، ولو به عنوان تكبير گفت الله اكبر و اين مرغ را سر بريد، اين ميشود حلال . نام خدا را بايد ببرد لازم نيست بگويد «بسم الله الرحمن الرحيم». اينجا هم در حقيقت آن است. حالا نشانهاش آن است كه وقتي اين آيهٔ مباركهٔ «سبح اسم ربك الاعلي»(49) وارد شد، حضرت فرمود: اجعلوها في سجودكم(50) ما در سجود چه ميگوييم؟ ما ميگوييم سبحان اسم ربي الاعلي يا سبحان ربي الاعلي؟ وقتي اين آيه نازل شد «فسبح باسم ربك العظيم»(51) حضرت فرمود: «اجعلوها في ركوعكم». ما در ركوع ميگوييم سبحان اسم ربي العظيم يا سبحان ربي العظيم ؟ اين نام را گرامي داشتيم. گاهي اثر بر همين نام است كه بگوييم «بسم الله الرحمن الرحيم»، گاهي بر هر نامي از نامهاست؛ الحمد باشد، تسبيح باشد، تكبير باشد، اينها هم هست منظور آن است كه اين همانطوري كه حقايق عالم در خود قرآن ميگنجد حقايق قرآن هم در فاتحة الكتاب ميگنجد و اين بياني كه ابن عباس يا ديگران از اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل كردهاند؛ كه من اگر بخواهم ميتوانم چندين جلد كتاب مثلاً بار چند شتر را از تفسير سورهٔ مباركه فاتحه يا بسم الله پر كنم(52)، اينها را چون ما دسترسي نداريم مصلحت ما هم اين است كه انكار نكنيم اينها را بگوييم اينها براي اهلش يا ما دسترسي نداريم با لا ادري از كنارش رد ميشويم بلكه انشاء الله درهايي از اين رحمت به روي ما هم باز بشود. ما هم بكنيم آنچه مسيحا ميكرد.
«و الحمد لله رب العالمين»
https://eitaa.com/mefahimqoran
سلام تو هرگروه هستید لطفا اعلام کنید لینک پیام طرح نقدینگی ۳ میلیون از طرف دکتر پزشکیان رو باز نکنند . حسابتونو هک میکنن .این بلا سر خیلی ها اومده به همه اطلاع بدید.
13.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹آيت الله العظمی جوادی آملی:
«ما تا میتوانیم این تفسیر را به هر اندازه که خودمان استعداد داریم،گوش بدهیم و با قرآن مأنوس باشیم.هیچ کس نگوید:برای من سخت است...»
#بازنشر
👈🏻 آیت الله العظمی جوادی آملی
https://eitaa.com/mefahimqoran
سلام دوستان عزیز انس با قرآن وتلاوت وقرائت وتدبر در قرآن را جدی بگیریم انا سنلقی علیک قولا ثقیلا ثقیل یعنی وزین ولقدیسرنا القرآن للذکر قرآن آسان هست یعنی سست نیست فاقرووا ماتیسر من القرآن آنچه میتوانید قرآن بخوانید فهل من مدکر قرآن کتاب تذکر هست ازاین کتاب وزین وآسان بهترین بهره وتوشه را بگیریم و ذخیره برای قیامت وآخرت خویش کنیم اوقات خویشرا بااین کتاب وزین وارزشمند وقیم زیباتر کنیم که اقرا ورقا بخوان وبالا برو ورشدکن سرمایه ابدی هست باب المعرفه الی الابد باب الله است قرآن اما چه خوش است قرآن زتو دلربا شنیدن مهدی جان عزیز دل زهرا جان مارابا معارف قرآن ومعرفت خویش آشنا وآشنا تر بفرما یاران مهدی زهرا سلام الله علیهما قرآن خوان وقرآن شناسند دوستان عزیز باپیوستن وملحق شدن به کانال حافظان وحی مفاهیم قرآن محفل مارا منور فرمایید نور وجودتان برکت وخیر باشد برای زینت بخشیدن به محفل قرآنی مفاهیم قرآن. https://eitaa.com/mefahimqoran
سلام چه خوش است در کنار مائده شیر ین کلام امیر بیان امیرالمومنین نهج البلاغه نشستن وکام خودرا با کلمات ارزشمند اول مظلوم عالم که هم حق امامتش غصب شد و هم اخ القرآن دربین ما شیعیان غریب وتنهاست بیاییم لحظات خودرا با این کتاب شیرین کنیم پای درس شیرین نهج ا لبلاغه بنشینیم وقدر وبرکت لحظات عمررابا امیر المومنین علی عالی اعلی بیشتر گردانیم با ملحق شدن به منظر علوی خیر البشر نظر خویشرا روشنتر ونورانی تر گردانیم https://eitaa.com/saqiqosar
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ ۗ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ
کسانى که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابى است در یک کویر که
انسان تشنه (از دور) آن را آب مى پندارد. امّا هنگامى که به سراغ آن مى آید چیزى نمى یابد، و خدا را نزد آن مى یابد که حساب او را بطور کامل مى دهد. و
خداوند سریع الحساب است.
(نور/39)
***
أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا ۗ وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ
یا همچون ظلماتى در یک دریاى عمیق و پهناور که موجى آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگرى،و بر فراز آن ابرى تاریک است.
ظلمتهایى است یکى بر فراز دیگرى، (آن گونه که) هرگاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسى که خدا نورى براى او قرار نداده، هیچ نورى براى
او نیست.
(نور/40)https://eitaa.com/mefahimqoran
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۳۹ و ۴۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
اعمالى همچون سراب!
از آنجا که در آیات گذشته، سخن از نور خدا، نور ایمان و هدایت بود، براى تکمیل این بحث، و روشن شدن حال آنها در مقایسه با دیگران، در آیات مورد بحث، سخن از ظلمت کفر، جهل و بى ایمانى، و کافران تاریکدل و منافقان گمراه به میان آمده، سخن از کسانى مى گوید که به عکس مؤمنان که زندگى و افکارشان نُورٌ عَلى نُور بود، وجود آنها ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضِ است!.
سخن از کسانى است که در بیابان خشک و سوزان زندگى، به جاى آب، دنبال سراب مى روند، و از تشنگى جان مى دهند، در حالى که مؤمنان در پرتو ایمان، چشمه زلال هدایت را یافته و در کنار آن آرمیده اند.
نخست مى گوید: کسانى که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابى است در یک کویر، که انسان تشنه آن را از دور آب مى پندارد (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَراب بِقِیعَة یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً).
اما هنگامى که به سراغ آن مى آید چیزى نمى یابد (حَتّى إِذاجاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً).
اما خدا را نزد اعمال خود مى یابد و حساب او را صاف مى کند ! (وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ).
و خداوند سریع الحساب است ! (وَ اللّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ).
سراب در اصل از ماده سَرَب (بر وزن شرف) به معنى راه رفتن در سراشیبى است و سَرْب (بر وزن چرب) به معنى راه سراشیبى است، به همین مناسبت سراب به تلألؤى مى گویند که از دور در بیابان ها و سراشیبى ها نمایان مى شود و به نظر مى رسد که در آنجا آب وجود دارد، در حالى که چیزى جز انعکاس نور آفتاب نیست.(۱)
قیعه به عقیده بعضى، جمع قاعه به معنى زمین گسترده و وسیعى است که آب و گیاه ندارد، و به تعبیر دیگر به زمین هاى کویر مانند مى گویند، که سراب نیز غالباً در آنجا به چشم مى خورد.
ولى جمعى از مفسران و ارباب لغت، این کلمه را مفرد مى دانند که جمع آن قیعان یا قیعات است.(۲)
گر چه از نظر معنى در اینجا تفاوت چندانى وجود ندارد ولى تناسب آیه ایجاب مى کند: مفرد باشد; زیرا سراب به صورت مفرد ذکر شده و طبعاً چنین سرابى در یک بیابان خواهد بود نه در بیابان ها (دقت کنید).
* * *
آن گاه به مثال دوم مى پردازد و مى گوید: و یا اعمال این کافران همانند ظلماتى است در یک اقیانوس پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز موج، موج دیگرى است و بر فراز آن ابر تاریکى قرار گرفته است (أَوْ کَظُلُمات فِی بَحْر لُجِّیّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ).
و به این ترتیب ظلمت هائى است که یکى بر فراز دیگرى قرار گرفته ! (ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض).
آنچنان که هر کس در میان آن گرفتار شود، آن قدر تاریک و ظلمانى است که اگر دست خود را بیرون آورد ممکن نیست آن را ببیند ! (إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها).
آرى، نور حقیقى در زندگى انسان ها فقط نور ایمان است و بدون آن فضاى حیات تیره و تار و ظلمانى خواهد بود.
اما این نور ایمان، تنها از سوى خدا است و کسى که خدا نورى برایش قرار نداده نورى براى او نیست (وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور).
براى درک عمق این مثال، قبلاً لازم است به معنى واژه لُجِّى توجه شود.
لُجِّى (بر وزن گرجى) به معنى دریاى عمیق و پهناور است و در اصل، از ماده لجاج به معنى پى گیرى کردن کارى است (که معمولاً در مورد کارهاى نادرست گفته مى شود) سپس، به پى گیرى امواج دریا و قرار گرفتن آنها پشت سر هم گفته شده است.
و از آنجا که دریا هر قدر عمیق تر و گسترده تر باشد امواجش بیشتر است این واژه در مورد دریاهاى عمیق و پهناور به کار مى رود.
دریاى خروشان و مواجى را در نظر بگیرید که بسیار عمیق و ژرف است این از یک طرف، و از طرف دیگر، مى دانیم نور آفتاب که قوى ترین نورها است تا حدّ معینى در دریا نفوذ مى کند و آخرین اشعه آن تقریباً در عمق هفتصد مترى محو و نابود مى گردد، به طورى که در اعماق بیشتر، ظلمت دائم و شب جاویدان حکم فرما است; چرا که مطلقاً در آنجا نورى نفوذ نمى کند.
این را نیز مى دانیم که آب اگر صاف و بدون تلاطم باشد، نور را بهتر منعکس مى کند ولى امواج متلاطم شعاع نور را در هم مى شکند و مقدار کمترى از آن به اعماق آب منتقل مى گردد.
✍ پی نوشت:
۱ ـ دانشمندان فیزیکدان امروز مى گویند: هنگامى که هوا گرم مى شود، طبقه هواى مجاور زمین بر اثر شدت گرما انبساط بیشترى پیدا مى کند، و با توده مجاور تفاوت مى یابد، امواج نور در آن مى شکند و سراب به خاطر همین شکست نور است.
۲ ـ به تفسیر مجمع البیان ، جلد ۷، صفحه ۱۴۶، روح المعانى ، تفسیر قرطبى ، تفسیر فخر رازى ، جلد ۲۴، صفحه ۷ و مفردات راغب مراجعه شود.
https://eitaa.com/mefahimqoran
🎙 تفسیر صوتی آیات ۳۹ و ۴۰ سوره مبارکه نور
📝 مفسّر :https://eitaa.com/mefahimqoran حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
679279e3fa5b97c49ebf2871_2057604032675487519.mp3
8.03M
⚔ جهاد با نفس
🗣جلسه بیست و دوم
🎙استاد امینی خواه
#موعظه
https://eitaa.com/mefahimqoran