eitaa logo
دارالولایه | مهدی نعلبندی
128 دنبال‌کننده
430 عکس
46 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 امروز جمعه سوم آذر ۱۴۰۲ سفری کوتاه داشتم به اردبیل. به همراه رفیق ارجمند آقا ابوالفضل علایی نازنین. برای حضور در مراسم ترحیم مدیر فقید رادیو برونمرزی آران اردبیل مرحوم محمد قاضی‌دهی که در مسجد سرچشمه اردبیل بود. دیداری سرپایی هم با برخی احباب شد. سفری کوتاه با دو ساعت توقف در اردبیل. نماز را در یکی از مساجد محدوده بازار خواندیم و درنگی کوتاه کردیم در مسجد جامع که وسط بازار قدیمی است. عکس‌ها برای این دو مسجد است. همه چیز عطر و لهجه صفوی داشت. حتی حلوایی سیاه اردبیل. خدا رحمت کند مرحوم قاضی دهی را. 🔸 / دارالولایه تبریز/ ۳ آذر ۱۴۰۲ @mehdinalbandi
. فاطمه سلام الله علیها مادر کودکان شهید غزه است. و غزه غزه، سمبل است. مثل خرمشهر. معیار تمیز مرد و نامرد. محک امتحان انسان. أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ. @mehdinalbandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 جمعه سوم آذر اردبیل بودم.. روز قبلش سالگرد درگذشت استاد سلیم بود. این وجیزه را دو سال قبل نوشته بودم مقارن سالگرد استاد. قند مکرر است. 🔹 صدایی افسانه‌ای داشت که وقف حسین علیه‌السلام بود. آوازه‌اش فراتر از مرزها بود و دل‌های بسیاری با صدای او به کربلا گره خورد. صدایش بی‌نظیر بود و ..... ادامه در پست بعدی 👇👇👇👇
🔸 جمعه سوم آذر اردبیل بودم.. روز قبلش سالگرد درگذشت استاد سلیم بود. این وجیزه را دو سال قبل نوشته بودم مقارن سالگرد استاد. قند مکرر است. 🔹 صدایی افسانه‌ای داشت که وقف حسین علیه‌السلام بود. آوازه‌اش فراتر از مرزها بود و دل‌های بسیاری با صدای او به کربلا گره خورد. صدایش بی‌نظیر بود و تا زنده بود صدایش را داشت. این جمله‌ام را آنان می‌فهمند که بخوان باشند. صدایش با او بود تا بود. و خواهد بود بی او از این پس. صدایی زنگ‌دار و ششدانگ که گویی از آسمان می‌بارد به وقت خواندن. شبیه صدای عبدالباسط در تلاوت قرآن. تحریر در حنجره‌اش چون موم بود و مطیع اراده او به وقت خواندن. و صدا به پرواز در می‌آمد تا هر ارتفاعی که می‌خواست. هنرنمایی با اوج صدا در پرده‌های زیر و در بیان قفقازی‌ها زیل، ویژگی خواندن آذری‌هاست. از ابوالحسن ‌خان تا دیگران. و اردبیل خاستگاه صداهای ناب است که نمونه‌اش کم یافت می‌شود در جاهای دیگر جز در مصر. و صدای مرحوم استاد حاج بهترین بود در میان صداهای برخاسته از دارالارشاد اردبیل. حالِ او در خواندن، همانند حال و هوای شعر مرثیه اردبیل است. ضربآهنگ و تصویر می‌چربد بر همه چیز در شعر مرثیه اردبیل. و شور عرفانی تنیده در واژگان شعر که اثر را می کند تابلویی شورانگیز و وجدآور. درست مثل شعر تاج الشعراء استاد از خلفای شعر رثایی اردبیل : آی باتدی صبح آچیلدی، زینب نوایه گلدی زهرا دئدی حسین وای، عالم صدایه گلدی چون ییخدیلار آتیندان، سلطان تشنه کامی دونیایه اولدی اعلان قتل‌الحسین پیامی جنّاتیـد‌ن ائشیتدی پیغمبر گرامی نعلین‌سیز عباسیز کرب و بلایه گلدی پیمانه عالم اولدی، جانانه وئردی جانین شوْق و شرافتیلن، طی ائتدی امتحانین شمر دغا توکنده، خاک منایه قانین یوز دوتدی آسمانه حمد و ثنایه گلدی خون خدا تؤکولدی گودال کربلایه یئرلر تزلزل ائتدی، رعشه دوشوب سمایه کروبیان لاهوت، آغلاشدی بو بلایه یئل اسدی گون دوتولدی ظلمت فضایه گلدی ... حوران باغ جنت، محزون گرفته سیما حوّا خدیجه خاتون، مریم جناب سارا آشفته مو سیه‌پوش، دیل‌لرده وا حسین وا زهرایه همدم اولسون، بزم عزایه گلدی 🔹 توفیق دو مصاحبه با مرحوم استاد حاج سلیم را داشتم. یکی در مورد برادر مرحومش استاد حاج صاحب اذان عالمگیر ایرانی در روح الارواح بیات ترک و دیگری در مورد استاد حاج . خودش در مصاحبه گفت که اصل پدرشان مرحوم حاج بود و اینان پای در جای پای او نهاده اند. 🔸 / دارالولایه تبریز/ ۲ آذر ۱۴۰۰ @mehdinalbandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. برای . هفته ۲۵۶ به مناسبت دهم آذر سالروز درگذشت استاد تلاوت آیاتی از 🔹 روز سی نوامبر هر سال از سال هشتادوهشت میلادی و سال شصت‌وهفت شمسی به این سو، است. دهم آذر هر سال. اعتراف می‌کنم که جوانی‌ام از هفده تا سی سالگی با صدای این مرد گذشت. چه شب‌ها که با صدای تلاوت‌های او خوابیدم و بیدار شدم. سال‌ها شیفته تلاوت صاحب و مالک و قاری استاد بی‌بدیلی بودم که در بهترین بود و هست. تلاوت عبدالباسط روحانی‌ترین و راسخ‌ترین تلاوت جهان است و نظیری برایش نیامده است. اساتید دیگر فنی‌تر و تنغیمی‌تر از او خوانده‌اند ولی به پای تاثیر او نرسیده‌اند. شاهدم بر این مدعا چشمان اشکبار او در برخی تلاوتهایش هست. خدایش بیامرزاد. 🔹 ثواب تلاوت تقدیم به روح . اگر با شنیدنش یاد خدا افتادید، روح و را نیز به صلواتی بنوازید. 🔸 / دارالولایه تبریز/ ۹ آذر ۱۴۰۲ @mehdinalbandi
سید حسن مدرس نماینده مجلس بود. همه نمایندگان مجلس، مدرس نیستند. جمله دیانت ما عین سیاست ما از شهید آیت‌الله سید حسن مدرس است. @mehdinalbandi https://virasty.com/MNalbandi/1701434521244765914
. چه فرقی می کند هفتاد یا نود روز بعد. فاطمه بعد از پیغمبر ماند تا بر حقانیت علی شهادت دهد. جراحتی کبود، شهادتی سرخ و دفنی پنهانی. و صریری خاموش برای آخرالزمان. فاطمه، ترجمان دو نام است: محمد و علی. و فاطمیه، مادر عاشورا. و عاشورا، بیرق سرخ روزهای سبز سعادت زمین. @mehdinalbandi https://x.com/MNalbandi/status/1731383641370956204?t=P_oC2eaFEtYuuhiOWoRlIQ&s=35
. یکی از پربیننده‌ترین قسمت‌های سریال یوسف پیامبر، جوان شدن زلیخاست. مرحوم سلحشور هم روایتی ساده و زیبا از مبحث غامض وحدت عاشق و معشوق می‌کند هم اشاره ای به امر رجعت پس از ظهور. راز توفیق مرحوم سلحشور صداقت و ایمان اوست. او بی ادعا سریالی ساخت که هنوز از پربیننده ترینهاست. @mehdinalbandi https://x.com/MNalbandi/status/1731795578017775816?t=jfliJ4_Xvzjb9zo_g9sqMQ&s=35
به یاد خاقانی شعر مرثیه آذربایجان 🔸 مرحوم استاد «عابد» خاقانی شعر مرثیه آذربایجان بود و در زمره شاعرانی که «یک بار برای همیشه» زاده می‌شوند و شاید همین است که شعر او قابل تکرار نیست و هر که در صدد تکرار عابد و یا ادامه شعر او برآید، باید «عابد»ی دیگر باشد، وگرنه هر آن که سر تراشید، قلندر نخواهد بود. باش تاپشورام جدایه دئدون ائیلدیم قبول  هر چند منده‌دور، بو امانت سنونکیدی  سؤیدون اسیر اهلیمی، به‌به زهی شرف  زینب سنوندی، قید اسارت سنونکیدی 🔸  / دارالولایه تبریز/ بخشی از یک یادداشت بلند در سال ۸۶ @mehdinalbandi
جلال پدر گزارش نویسی ایران است. ژورنالیستی تمام عیار اگرچه نه در کسوت روزنامه‌نگار. کتاب‌های جلال روزنامه‌هایی هستند بی‌انقضاء. گزارش با جلال ماندگار شد. جلال آل احمد بزرگترین اسّه‌نویس ایران بود. ژورنالیست یعنی همین. بتواند از همه چیز بنویسد و خوب بنویسد. بی‌نیاز به سزارین متن. @mehdinalbandi https://x.com/MNalbandi/status/1732671397564965066?t=UC-nyQ1FJ-SmRAe33-pBAQ&s=35
🔸 سال‌های شصت‌وپنج و شصت‌وشش بود و در سالن‌های سینما و پیش از آغاز فیلم آنونس اکران‌های بعد پخش می‌شد و پیش از شروع سکانس، فریادهای آینده آینده مشتریان سینما فضای سالن را می‌آکند. سینماهایی که این روزها حتی صندلی‌هایش به آن روزها حسی نوستالژیک دارند و تقریبا خالی‌اند از مشتری. در همان روزها یکی از صداهایی که از مانیتورهای سالن پخش می‌شد و طنطنه‌اش هم‌آورد می‌طلبید سرود «ای لشکر صاحب زمان» با صدای اسفندیار قره‌باغی بود. صدایی که 👇👇👇👇 یادداشت کامل در پست بعدی
🔸 سال‌های شصت‌وپنج و شصت‌وشش بود و در سالن‌های سینما و پیش از آغاز فیلم آنونس اکران‌های بعد پخش می‌شد و پیش از شروع سکانس، فریادهای آینده آینده مشتریان سینما فضای سالن را می‌آکند. سینماهایی که این روزها حتی صندلی‌هایش به آن روزها حسی نوستالژیک دارند و تقریبا خالی‌اند از مشتری. در همان روزها یکی از صداهایی که از مانیتورهای سالن پخش می‌شد و طنطنه‌اش هم‌آورد می‌طلبید سرود «ای لشکر صاحب زمان» با صدای اسفندیار قره‌باغی بود. صدایی که تصاویری از صحنه های جنگ و اعزام سپاهیان محمد - که سلام خدا بر او و خاندانش باد - کاملش می‌کرد و تشجیعت می‌کرد برای نام نویسی و اعزام. تشجیعی همراه با حس غرور ملی. و این حس غالب صدای استاد اسفندیار قره‌باغی است. فرزند مرحوم ساریقلی‌خان که نامش از تاريخ غیر رسمی تبریز جداشدنی نیست ولو به طنز و بذله در میان تبریزی‌های شیفته طنز. تبریز برای خودش نام‌آورانی دارد در عرصه موسیقی. چه در موسیقی ایرانی با صبا و اقبال و بیگجه‌خانی، و چه در موسیقی آذری و آذربایجانی با علی سلیمی و محمود شاطریان و دیگرانی که خداوند همه‌شان را بیامرزاد. و اسفندیار قره‌باغی در این میان کرسی ویژه دارد برای خود در اپرا و ووکال. قره‌باغی بزم‌خوان نیست و رزم‌خوان است در عرصه ملی و میهنی. صدایش شخصیتی لوطی‌وار دارد و از کاراکتر این صدا انتظار قر کمر و رقص بزمی نمی‌رود که این صدا را رقص میانه میدان آرزوست. او چاووش‌خوان سفر است به میدان دفاع از وطن. اگر چه قره‌باغی در کارنامه‌اش «آنا سنه قوربان اولوم» و «مهربان وارلیق» را هم دارد به زبان مادری و در آن دو اثر سر فرود آورده هم در مقابل خالق و هم پیش پای رب صغیرش که مادر باشد، اما در همین دو اثر نیز آن چه چربش دارد استحکام صداست تا ریز تحریرهای تغزلی. شاید گزاف نباشد اگر بگویم آلبوم هنری استاد اسفندیار قره‌باغی همزاد انقلاب اسلامی است و آثار سولیست باس اپرای تهران بخشی از تاریخ انقلاب است با آن اپیک مشهور ضد آمریکایی که شعرش از حمید سبزواری است و موسیقی‌اش را احمد علی راغب ساخته است. و یا سرودهای حماسی روزهای جنگ. تقریبا تمامی آثار قره‌باغی شاخصه‌های ملی میهنی و حماسی دارند و از این جهت غیر بزمی هستند و محل مصرفشان بیش از همه جا در رادیو و تلویزیون است. این ویژگی قره‌باغی فقط نیست چرا که «ای ایران» بنان با آهنگ‌سازی مرحوم روح‌الله خالقی و «از خون جوانان وطن» عارف نیز همین گونه‌اند. و حتی «شانلی امام» مرحوم استاد علی سلیمی با آن شعر زیبا و بی نظیر بولود قره‌چورلو که به رغم من نظیرش نه در فارسی سروده شد و نه در ترکی. و اما صدای قره‌باغی فقط یک صدای تنها نیست با همه قابلیت‌هایی که دارد. این صدا اگر چه به تنهایی کاراکتری ویژه دارد و نادر است، اما در کنار گروه کر است که جا می‌افتد و آن روح اپیک منظور نظر موسیقی را به شنونده منتقل می‌کند و از این جهت نیز صدای قره‌باغی بخشی جدانشدنی است از رادیو و نیز تلویزیون. و البته در غیاب اپرا به معنای جهانی‌اش. این استاد اگر چه به گفته خودش شاگردانی داشته و دارد از مسعود امیرسپهر تا علیرضا عصار و حتی برخی قاریان قرآن و رهبران گروه‌های تواشیح، اما صدای قره‌باغی و سبک او را باید در آثار خود او جست مثل ابوالعینین شعیشع در قرائت قرآن. و دیگر اینکه بی شک نام این استاد عرصه موسیقی در دایره المعارف رنگین هنر ایران زمین جایگاهی در خور دارد برای خود. 🔹 یادداشت را یازده سال پیش برای ویژه‌نامه مراسم تجلیل مرحوم قره‌باغی نوشتم. 🔸 / دارالولایه تبریز / ۱۸ آذر ۱۴۰۲ @mehdinalbandi
🔸 این روزها بسیار به مرگ می‌اندیشم. سالهاست چنینم. سالهاست به آن حفره سرد و تاریک و نمور می‌اندیشم که قرار است بروم. چه خواهد شد آنجا؟ دور از هر آن که امید کمکی از او داری. و تنها تو می‌مانی آنجا و زندگی‌ات که چه کرده ای در طول و عرضش. و همه زندگی طول و زمان آن نیست که عرضی هم دارد و عرض زندگی است که در آن دخمه تاریک و همزیستی با مار و عقرب و ریشه گل و درختی اگر کنار گورت کاشته باشند، چراغی برایت روشن خواهد کرد یا نه. مرگ، عطیه خداست و زیستنی به انتظار در برزخ و به مکافات در یوم‌الحساب و پس از آن. ما برای مرگ زندگی نمی‌کنیم اما مرگ، آن جاودانگی جبری است که اختیار ترسیم عرض آن با توست و طول آن همان فیها خالدون است. اما خالدون فی کجا؟ دوزخ یا جنّت؟ و این با «منِ» هر آدمی گره خورده است. و این دنیا آن همه می‌ارزد که در آن عمری تلاش کنی و مجاهده برای هر آن که جز توست. ساختن دنیا. و این کم نیست. باید ساخت و ویران کرد و ساخت. یا حق. 🔸 ✍ / دارالولایه تبریز/ ۲۵ آذر ۹۷ @mehdinalbandi
. ثقه‌الاسلام را قشون اشغالگر شهید کرد و پیشه‌وری را ارتش اشغالگر سر کار آورد. اولی شیخ‌الاسلامی قفقاز را از بیگانه نپذیرفت و دومی به بیگانه نامه نوشت برایش تفنگ و پتو و چکمه بفرستد. اولی مدفون وطن است و دومی را مخاطب نامه‌اش در غربت کشت و برایش قبر یادبود ساخت. والعاقبه للمتقین. @mehdinalbandi https://virasty.com/MNalbandi/1702386286346009173
. پیشه‌وری خائن به ایران و آذربایجان است. خائن به ایران؛ چون در روزگار اشغال و با دستور بیگانه، علم تجزیه افراشت و خائن به آذربایجان است چون بزرگترین لطمه را به حیثیت شهری زد که بنیانگذار و نخستین پایتخت ایران معاصر بود. خیانت او به حیثیت آذربایجان بزرگتر از خیانتش به ایران است. @mehdinalbandi https://x.com/MNalbandi/status/1734650071952593110?t=Bw29yB9HArpoz8SOQ7_-6A&s=35
🔸 دیشب به همراه آقا مرتضی رفتیم روضه‌ای خانگی. حیف که آپارتمان‌نشینی بساط روضه را از خانه‌ها چید. منبری روضه حجت‌الاسلام سید شهاب حسینی بود و منبری مفید و علمی تحویل داد. حین وداع از ایشان تشکر کردم. کم نیستند رفقای آخوند که تا پشت میز می‌نشینند توان منبرشان را گم می‌کنند. حاج آقا حسینی اشعاری از آیت‌الله شیخ محمد حسین غروى اصفهانى تبریزی متخلص به "مفتقر" و مشهور به کمپانی خواند. مفتقرا متاب رو از در او به هیچ سو زانکه مس وجود را فضۀ او طلا کند این قصیده مورد توجه حضرت آقا هم هست. به قول مرحوم استاد فاطمی‌نیا ... ادامه در پست بعد 👇👇👇👇
🔸 دیشب به همراه آقا مرتضی رفتیم روضه‌ای خانگی. حیف که آپارتمان‌نشینی بساط روضه را از خانه‌ها چید. منبری روضه حجت‌الاسلام سید شهاب حسینی بود و منبری مفید و علمی تحویل داد. حین وداع از ایشان تشکر کردم. کم نیستند رفقای آخوند که تا پشت میز می‌نشینند توان منبرشان را گم می‌کنند. حاج آقا حسینی اشعاری از آیت‌الله شیخ محمد حسین غروى اصفهانى تبریزی متخلص به "مفتقر" و مشهور به کمپانی خواند. مفتقرا متاب رو از در او به هیچ سو زانکه مس وجود را فضۀ او طلا کند این قصیده مورد توجه حضرت آقا هم هست. به قول مرحوم استاد فاطمی‌نیا بیت تخلص مفتقر یک دیوان می‌ارزد. چند بیت دیگر از قصیده: بضعۀ سید بشر ام ائمۀ غرر کیست جز او که همسری با شه لافتیٰ کند؟ وحی نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه ای از مروتش سورۀ «هل اتی» کند لوح قدر بدست او کلک قضا بشست او تا که مشیت الهیه چه اقتضا کند آیت‌الله کمپانی ارجوزه‌ای عربی نیز دارد که فضل‌الله کمپانی در کتاب حضرت زهرا آورده است. کتاب را سی سال پیش هدیه گرفتم از یحتمل داوری در مسابقات قرآن هیئت سیدالشهداء داداش‌آباد. یک بیتش این است. فَإنَّها الْحَوْرآءُ فى النُّزولِ وَ فى الصُّعودِ مِحْوَرُ الْعُقولِ‌ و اما یکی از شاهکارهای ادبی در مدح بی‌بی دو عالم خطبه شیخ اکبر محیی‌الدین ابن عربی است. تتبعی ناچیز داشتم در باب شعر فاطمی به عنوان مقدمه برای کتابی که چاپ نشد. آنجا یکی از نمونه‌ها همین کلام شیخ اکبر است. اللهم ....و صل علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزهراءءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام. و نیز درود خداوند بر آن جوهر قدسی باد که با تجرّد قدسیّه در هیئت انسانی عالم بشریت را زینت داده، آن حقیقت طاهره خود صورت نفس کلى و جواد عالم عقلى است که در صورت بشری، پاره تن حقیقت احمدى و مشرق انوار علوم علوى و سرچشمه اسرار مکنونه فاطمى و آزادکننده دوستداران خویش از آتش جهنم است. آن جوهره قدسیه میوه درخت یقین، سرور زنان عالمین که قدر مراتب فضائلش معروف و قبرش مجهول؛ نور دیده حضرت رسول بنام نامى و لقب گرامى زهراءء بتول علیها الصلاة و السلام است. این هم از برکات روضه خانگی بود. 🔸 / دارالولایه تبریز/ ۲۴ آذر ۱۴۰۲ @mehdinalbandi
🔸 استاد علی نظمی تبریزی بدرود حیات گفت. استاد نظمی را از آغاز دهه هفتاد و در کنار نام‌آوران هم‌نسل ایشان چون استاد عزیز دولت‌آبادی، استاد محمد عابد، استاد یحیی شیدا، استاد دکتر محمود پدیده شناختم. شهره به استادی در به غزل و ارادت به خاندان پیامبر. نظمی نفسی مباش بی یاد علی گوش دل خویش پر کن از نادعلی در هر دو جهان اگر سعادت طلبی دامان علی بگیر و اولاد علی استاد نظمی از شاگردان ... ادامه در پست بعد 👇👇👇
🔸 استاد علی نظمی تبریزی بدرود حیات گفت. استاد نظمی را از آغاز دهه هفتاد و در کنار نام‌آوران هم‌نسل ایشان چون استاد عزیز دولت‌آبادی، استاد محمد عابد، استاد یحیی شیدا، استاد دکتر محمود پدیده شناختم. شهره به استادی در به غزل و ارادت به خاندان پیامبر. نظمی نفسی مباش بی یاد علی گوش دل خویش پر کن از نادعلی در هر دو جهان اگر سعادت طلبی دامان علی بگیر و اولاد علی استاد نظمی از شاگردان مرحوم حاج عباسقلی وقایعی بود و ساکن محله شتربان. و خانه‌اش محل رفت و آمد اهل ادب. بارها ارادت این بزرگواران به خاندان رسالت و تضرع بی‌مانندشان در محضر ساقی کوثر مولی‌الموحدین علی علیه‌السلام را شاهد بوده‌ام. گاه با بهجت و فخر و گاه با دلشکستگی و اشک. نظمی به ولایتت تمامی خوش باش خوش باش قبول خاص و عامی خوش باش گر شاهی هفت کشور از توست مناز ور بر درِ مرتضی غلامی خوش باش نظمی عاشق ایران بود و اسلام. درست مثل شهریار ملک سخن که سال شصت‌وهفت و پس از سی سال رفاقت و موانست، پیکر او را برای آخرین بار در آغوش گرفت و به خاک سپرد. آنكه در آئينه تاريخ ماست نصف جهان كشور ما بوده است آنكه به فر، شهرة‌ آفاق بود كشور پهناور ما بوده است برادر ارجمندم دکتر محمد طاهری خسروشاهی در بررسی دیوان اشعار مرحوم استاد نظمی نمونه‌هایی از شعر انقلابی او را آورده است. اميد نان و نوا نيست در ولايت ما كه ديگران بخورند آب و نان ايراني ز پهلواني خود پهلوي نمي‏داند كه بندگي نپذيرد روان ايراني و نیز شعری برای شهیدان و در روزگار دفاع مقدس. بگذر به كربلاي شهيدان انقلاب اشكي فشان براي شهيدان انقلاب همچون حسين راه شهادت گزيده‏اند نازم به رهنماي شهيدان انقلاب هر گوشه صد حبيب مظاهر فتاده است در دشت كربلاي شهيدان انقلاب مردانه در تداوم اين انقلاب كوش خواهي اگر رضاي شهيدان انقلاب غزل، شعر شوریدگی است و دل‌های جوان حتی در پیرانه سری. گر گفتم از لعل لبت ، امشب ربایم بوسه ای گفتم، ولی نربوده ام، از من چرا رنجیده ای؟ شب بی تو گریان بوده ام، وز دیده خون پالوده ام یک لحظه خوش نغنوده ام، از من چرا رنجیده ای؟ با فرزندشان سردار حاج جمشید نظمی ادیب نیز سابقه ارادت و رفاقت داشتم و دارم. و نخست تسلیت به ایشان است و سپس شاعران ایران و آذربایجان. ای يوسف بازار ملاحت، من مسكين آن مايه ندارم كه خريدار تو باشم 🔸 / دارالولایه تبریر/ ۲۵ آذر ۱۴۰۲ @mehdinalbandi
. شب شهادت مادر است. فاطمه سلام الله علیها؛ شهیده بود و مادر شهید و همسر شهید. و فرزند شهید. خدایا به حرمت مادر؛ بین ما و شهدا بین ما و شهادت فاصله نینداز. آمین. @mehdinalbandi
🔸 و شد آنچه شد! بانو افتاد. یوسف را گرگ ها دریدند. نوح با ساکنان کشتی غرق شد. ابراهیم در آتش سوخت. عیسی بر دار شد. و یحیی را بر طشت زرین سر بریدند... و شد آنچه شد... بانو افتاد... و مرد در مسجد بود... آمد ... شتابان ... دوان دوان... افتان و خیزان... و ذوالفقار در نیام. ... و مرد، مرد روزهای مصاف نبود. فرو شکست بر ویرانه های خود تا مناره ها لال نشوند. و چون گوشی برای نیوشیدن و دلی برای تپیدن نیافت، بغض فروخورده اش را با چاه‌ها قسمت کرد.... 🔹 امروز صبح حامد خسروشاهی یادم انداخت تکه‌ای از را پست کنم. ممنونم از او. 🔸 / دارالولابه تبریز / ۲۶ آذر ۱۴۰۲ @mehdinalbandi