eitaa logo
مهدی یاوران
131 دنبال‌کننده
572 عکس
1.9هزار ویدیو
0 فایل
رمز گشایی از حقیقت ظهور با سید حسینی ... با ما همراه باشید...
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺 🍃🌺 💥 *سه دقیقه در قیامت💥* 🌺 🔹 💠 قسمت قبل :... با خودم می گفتم: چقدر چهره اش زیباست❗ چقدر آشناست.من او را کجا دیده ام⁉ 🔸سمت چپم را نگاه کردم. عمو و پسر عمه ام آقاجان سید و..... ایستاده بودند. عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از دوران دفاع مقدس بود. از اینکه بعد از سال‌ها آنها را می دیدم خیلی خوشحال شدم. 🍃 زیر چشمی به جوان زیبارویی که در کنارم بود دوباره نگاه کردم. من چقدر او را دوست دارم. چقدر چهره اش برایم آشناست. یکباره یادم آمد. حدود ۲۵ سال پیش. 🍁 شب قبل از سفر مشهد. عالم خواب حضرت عزرائیل با ادب سلام کردم. حضرت عزرائیل جواب دادند. محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفتند: برویم⁉ با تعجب گفتم: کجا❓ ⚜ بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر جراح، ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت: مریض از دست رفت. دیگه فایده ای نداره... 🔹بعد گفت: خسته نباشید. شما تلاش خودتون را کردین، اما بیمار نتونست تحمل کنه. 🔅 یکی دیگه از پزشک ها گفت: دستگاه شک را بیارین... نگاهی به دستگاه ها و مانیتور اتاق عمل کردم. همه از حرکت ایستاده بودند❗عجیب بود که دکتر جراح من، پشت به من قرار داشت، اما من میتوانستم صورتش را ببینم❗حتی می فهمیدم که در فکرش چه می گذرد❗ من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. من پشت درب اتاق عمل را دیدم❗ برادرم با یک تسبیح در دست، نشسته بود کنار درب اتاق عمل و ذکر می گفت. 🔰 خوب به یاد دارم که چه ذکری می گفت. اما از آن عجیب تر این که ذهن او را می توانستم بخوانم❗ 💥 قسمت شانزدهم کتاب ( *سه دقیقه در قیامت* ).🌹با تشکر*🌹 🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺