#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت شصت و پنجم
❇️ حرکت طلحه و زبیر و عایشه به سمت بصره
🔸طراحان دیروز قتل عثمان، خونخواهان امروز او!
🔻[ هنگامی که خبر حرکت طلحه و زبیر و عایشه به سمت بصره را دریافت کردم و از شعار آنها مبنی بر خونخواهی عثمان مطلع شدم، بالای منبر رفتم و خطبهای ایراد کردم: ]
🔻هنگامی که خداوند متعال پیامبرش را از ما گرفت و آن حضرت از دنیا رفت، قریش در امر خلافت پیشدستی کرد و زمام امر حکومت را در دست گرفت و ما را از حقی منع کرد که بیش از همه مردم سزاوارش بودیم. من به این نتیجه رسیدم که در چنان وضعی صبر کردن بهتر از آن است که در میان مسلمانان تفرقه پدید آید و زمینه برای خونریزی فراهم شود؛ زیرا مردم تازه به اسلام روی آورده بودند و دین با حرکت شتابان در حال پیشروی بود و هرگونه ضعف و بیتدبیری موجب تزلزل آن و کمترین عقبگردی موجب واژگونی آن می شد. به هر حال، گروهی قدرت را در دست گرفتند و در حد توان خویش کوشش کردند و سپس به آخرت که خانه گرفتن اجر و پاداش است منتقل شدند و هم اکنون جبران سیئات و بخشش خطاهایشان به دست خداست.
🔻اما طلحه و زبیر که هیچ حقی در این حکومت ندارند، چرا حداقل یک سال، بلکه حتی یک ماه بر حکومت من صبر نکردند و بر من شوریدند و از دایره حق خارج شدند و به مخالفت با من پرداختند؟! در کاری اعتراض کردند که خداوند هیچ راهی برای اعتراض آنان نگذاشته بود؛ زیرا که آنها با اختیار خویش و بدون هیچ اجبار و اکراهی با من بیعت کرده بودند. آنان میخواهند از پستان مادری شیر بدوشند که خشکیده و بدعتی را زنده کنند که از مدتها پیش مرده است، آیا گمان میکنند برای خونخواهی عثمان قیام کردهاند؟ اینها که خود باید پاسخگوی خون باشند! به راستی که بزرگترین دلیل و حجت آنها علیه خودشان است.
🔻من به حجت خدا علیه آنان و رفتار الهی درباره آنان خشنودم. اگر آنان از راه خطایی که در پیش گرفتهاند برگردند و توبه کنند، به سهم و نصیب خود از زندگی دست خواهند یافت و جان خویش را از خطر کشته شدن حفظ خواهند کرد؛ اما اگر بر لجاجت خویش پافشاری کنند و بر مخالفتشان ادامه دهند، با شمشیر پاسخ آنها را خواهم داد. آری، شمشیر برای یاری حق و شکست باطل کفایت میکند.
📚منابع:
۱. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۰۸
۲. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۱
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
مطالعه نهج البلاغه نامه ۱۹ تا نامه ۱۷
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه19 : نامه به يكی از فرمانداران خود به نام عمر بن ابی سلمه ارحبی، که در فارس ایران حکومت می کرد.
🔹هشدار از بدرفتاری با مردم
🔻 پس از نام خدا و درود، همانا دهقانان مركز فرمانداريت از خشونت و قساوت و تحقير كردن مردم و سنگدلی تو شكايت كردند، من درباره آنها انديشيدم نه آنان را شايسته نزديك شدن يافتم، زيرا كه مشركند و نه سزاوار قساوت و سنگدلی و بدرفتاری هستند زيرا كه با ما هم پيمانند، پس در رفتار با آنان نرمی و درشتی را به هم آميز. رفتاری توأم با شدّت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روی را در نزديك كردن يا دور نمودن رعايت كن.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه18 : نامه به فرماندار بصره، عبدالله بن عباس، در سال ٣٦ هجری پس از جنگ جمل
🔹روش برخورد با مردم
🔻بدان كه بصره امروز جايگاه شيطان و كشتزار فتنه هاست، با مردم آن به نيكی رفتار كن و گره وحشت را از دلهای آنان بگشای، بدرفتاری تو را با قبيله «بنی تميم» و خشونت با آنها را به من گزارش دادند، همانا «بنی تميم» مردانی نيرومندند كه هرگاه دلاوری از آنها غروب كرد، سلحشور ديگری جای آن درخشيد و در نبرد در جاهليت و اسلام كسی از آنها پيشی نگرفت و همانا آنها با ما پيوند خويشاوندی و قرابت و نزديكی دارند، كه صله رحم و پيوند با آنان پاداش و گسستن پيوند با آنان كيفر الهی دارد، پس مدارا كن. ای ابوالعباس! اميد است آنچه از دست و زبان تو از خوب يا بد، جاری می شود، خدا تو را بيامرزد، چرا كه من و تو در اينگونه از رفتارها شريكيم. سعی كن تا خوش بينی من نسبت به شما استوار باشد و نظرم دگرگون نشود، با درود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه17 : نامه در پاسخ نامه معاويه در صحرای صفین، ماه صفر سال٣٧ هجری
1⃣افشای چهره بنی اميه و فضائل اهل بيت (علیهم السلام )
🔻معاويه! اينكه خواستی شام را به تو واگذارم، همانا من چيزی را كه ديروز از تو باز داشتم، امروز به تو نخواهم بخشيد و اما سخن تو كه «جنگ عرب را جز اندكی، بكام خويش فرو برده است» ، آگاه باش آن كس كه بر حق بود جايگاهش بهشت و آنكه بر راه باطل بود در آتش است. اما اينكه ادعای تساوی در جنگ و نفرات جهادگر كرده ای، بدان كه رشد تو در شك به درجه كمال من در يقين نرسيده است و اهل شام بر دنيا حريص تر از اهل عراق به آخرت نيستند.
2⃣ فضائل عترت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم )
🔻و اينكه ادّعا كردی ما همه فرزندان (عبدمناف) هستيم آری چنين است، اما جدّ شما (اميه) چونان جد ما (هاشم) و (حرب) همانند (عبدالمطلب) و (ابوسفيان) مانند (ابوطالب) نخواهند بود، هرگز ارزش مهاجران چون اسيران آزادشده نيست و حلال زاده همانند حرام زاده نمی باشد و آنكه بر حق است با آنكه بر باطل است را نمی توان مقايسه كرد و مؤمن چون مُفسد نخواهد بود و چه زشتند آنان كه پدران گذشته خود را در ورود به آتش پيروی كنند. از همه كه بگذريم، فضيلت نبوت در اختيار ماست كه با آن عزيزان را ذليل و خوارشدگان را بزرگ كرديم و آنگاه كه خداوند امّت عرب را فوج فوج به دين اسلام درآورد و اين امت در برابر دين يا از روی اختيار يا اجبار تسليم شد، شما خاندان ابوسفيان يا برای دنيا و يا از روی ترس در دين اسلام وارد شديد و اين هنگامی بود كه نخستين اسلام آورندگان بر همه پيشی گرفتند و مهاجران نخستين ارزش خود را باز يافتند، پس ای معاويه شيطان را از خويش بهره مند و او را بر جان خويش راه مده. با درود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت20
🔹روش برخورد با جوانمردان 1⃣
💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: " از لغزش جوانمردان درگذريد؛ زيرا جوانمردی نمی لغزد مگر آنكه دست لطف خدا او را بلند میکند."
🔻جوانمرد به کسی می گویند که صاحب خصلت های انسانی والاست و در روایات ما مقام خیلی بلندی به او داده شده است.
شما میدانید مثلاً در مورد عدالت در امام جماعت آمده است که ترک گناه کبیره و عدم اصرار به گناه صغیره کافی نیست، بلکه مردم نباید از امام جماعت خلاف مروّت هم ببینند. مثلا جایی که دستش می رسد که برای یک مؤمنی، انسانی، مسلمانی، یک کاری را انجام بدهد امتناع نکرده باشد، جوانمردی کرده باشد؛ آبرویی گرو بگذارد بین یک خانواده مشکلاتی را حل کند و صلح ایجاد کند، آنجاها کوتاهی نکرده باشد، درِ خانه اش به روی مردم باز باشد. به قول قدیمی ها سفره دار باشد و امثال این.
🔻جوانمردی جلوه های بسیار بسیار زیبای زندگی انسانی را به همه ما نشان می دهد. در نهج البلاغه شریف در پاورقی خطبه ۵۰ نهج البلاغه داستانی آمده که مفصّل آن را شهید مطهری در کتاب انسان کامل صفحه ۶۵ و ۶۶ اینگونه مطرح میکند : حضرت علی (علیه السلام) زیباترین جلوه های مروّت و جوانمردی را در جنگ صفین از خود نشان داد.
🔻هنگامی که دو لشکر معاویه و امیرالمؤمنین در اطراف رود فرات به هم نزدیک شدند، معاویه به یارانش دستور داد: پیشدستی کنید و قبل از آنکه علی و سپاهیانش به محل کارزار برسند آب را بر آنها ببندید. آب به روی سپاهیان علی(علیه السلام) بسته میشود. علی (علیه السلام) به معاویه پیام داد که بهتر است ابتدا با یکدیگر مذاکره کنیم، بلکه بتوانیم با مذاکره مشکل را حل کنیم و گره ای را که میشود با دست باز کرد، نباید با دندان باز کنیم و تا ممکن است از کاری که میان دو گروه از مسلمانان جنگ و خونریزی راه می اندازد بپرهیزید. هنوز ما به محل نرسیده شما آب را بسته اید ولی معاویه جنگ را به علی(علیه السلام) تحمیل کرد و لشکر امیرالمؤمنین حمله کردند و دشمن را تا چند کیلومتر آنطرف تر عقب راندند و شریعه، یعنی بخش قابل استفاده از رودخانه را در اختیار گرفتند. جلوی آب را بستند و معاویه چون بی آب ماند، نامه ای التماس آمیز به حضرت علی(علیه السلام) نوشت. اصحاب امیرالمؤمنین گفتند: محال است، زیرا که ما چنین کاری را ابتدا شروع نکردیم، شما اول این کار را کردید و گفتید آب به شما نمیدهیم. ولی امیرالمومنین فرمود:« نه ! ما هرگز چنین نمیکنیم. این عملی است ناجوانمردانه. من با دشمن در میدان جنگ روبرو می شوم و هرگز به این شکل نمی خواهم پیروزی کسب نمایم. این شیوه ها از شأن و عمل من به دور است و از شأن یک مسلمان با عزّت و با کرامت هم به دور است».
🔻این را می گویند مروّت و مردانگی. مروت بالاتر از شجاعت است. به قول مولوی: " در شجاعت شیرِ ربّانیستی در مروت خود که داند کیستی"
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh