📜 #خطبه211: در قدرت خداوند
🔹شگفتی آفرينش پديده ها
🔻از نشانه های توانایی و عظمت خدا و شگفتی ظرافتهای صنعت او آن است كه از آب دريای موج زننده و امواج فراوان شكننده، خشكی آفريد و به طبقاتی تقسيم كرد، سپس طبقه ها را از هم گشود و هفت آسمان را آفريد، كه به فرمان او برقرار ماندند و در اندازه های معين استوار شدند و زمين را آفريد كه دريایی سبز رنگ و روان آن را بر دوش می كشد، زمين در برابر فرمان خدا فروتن و در برابر شكوه پروردگاری تسليم است و آب روان از ترس او ايستاد و سپس صخره ها، تپه ها و كوههای بزرگ را آفريد. آنها را در جايگاه خود ثابت نگاه داشت و در قرارگاهشان استقرار بخشيد. پس كوهها در هوا و ريشه های آن در آب رسوخ كرد، كوهها از جاهای پست و هموار سر بيرون كشيده و كم كم ارتفاع يافتند و ريشه آن در دل زمين ريشه دوانيد، قلّه ها سر به سوی آسمان برافراشت و نوك آنها را طولانی ساخت، تا تكيه گاه زمين و ميخهای نگهدارنده آن باشد. سپس زمين با حركات شديدی كه داشت آرام گرفت، تا ساكنان خود را نلرزاند و آنچه بر پشت زمين است سقوط نكند يا از جای خويش منتقل نگردد. پس پاك و منزّه است خدایی كه زمين را در ميان آنهمه از امواج ناآرام، نگهداشت و پس از رطوبت آن را خشك ساخت و آن را جايگاه زندگی مخلوقات خود گردانيد و چون بستری برايشان بگستراند، بر روی دريایی عظيم و ايستاده ای كه روان نيست و تنها بادهای تند آن را بر هم می زند و ابرهای پرباران آن را می جنباند. (و توجه به اين شگفتی ها درس عبرتی است برای كسی كه بترسد.)
┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄
📜 #خطبه210 : شخصی از احادیث بدعت آور و گوناگونی که در میان مردم رواج داشت پرسید امام (علیه السلام) فرمود:
1⃣ اقسام احاديث رواج يافته
🔻احاديثی كه در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ، هم ناسخ هم منسوخ، هم عام هم خاص، هم محكم هم متشابه، هم احاديثی كه به درستی ضبط گرديد و هم احاديثی كه با ظن و گمان روايت شد. در روزگار پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد كه ايستاد و خطابه ايراد كرد و فرمود: «هر كس از روی عمد به من دروغ نسبت دهد جايگاه او پر از آتش است.»
2⃣ اقسام راويان حديث
🔻افرادی كه حديث نقل می كنند چهار دسته اند، كه پنجمی ندارد.
🔹اول- منافقان نفودی : نخست منافقی كه تظاهر به ايمان می كند و نقاب اسلام بر چهره دارد، نه از گناه می ترسد و نه از آن دوری می جويد و از روی عمد دروغ به پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) نسبت می دهد. اگر مردم می دانستند كه او منافق دروغگو است، از او نمی پذيرفتند و گفتار دروغين او را تصديق نمی كردند، اما با ناآگاهی می گويند: او از اصحاب پيامبر است، رسول خدا را ديده و از او حديث شنيده و از او گرفته است، پس حديث دروغين او را قبول می كنند، در صورتيكه خدا تو را از منافقين آنگونه كه لازم بود آگاهاند و وصف آنان را برای تو بيان داشت، آنان پس از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) باقی ماندند و به پيشوايان گمراهی و دعوت كنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزديك شده پس به آنان ولايت و حكومت بخشيدند و بر گردن مردم سوار گرديدند و به وسيله آنان به دنيا رسيدند، همانا مردم هم با سلاطين و دنيا هستند، مگر آن كس كه خدا او را حفظ كند، اين يكی از آن چهار گروه است.
🔹 دوم- اشتباه كار : دوم كسی كه از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) چيزی را به اشتباه شنيده و سخن آن حضرت را درست حفظ نكرده است و با توهّم چيزی را گرفته، اما از روی عمد دروغ نمی گويد، آنچه در اختيار دارد روايت كرده و به آن عمل می كند و می گويد من از پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) آن را شنيده ام، اگر مسلمانان بدانند كه او اشتباه كرده و غير واقعی پنداشته از او نمی پذيرفتند، خودش هم اگر آگاهی می يافت كه اشتباه كرده آن را رها می كرد.
🔹 سوم- نااگاهانی كه حديث شناس نيستند: و سومی شخصی كه شنيده پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) به چيزی امر فرمود، سپس از آن نهی كرد و او نمی داند، يا شنيد كه چيزی را نهی كرد، سپس به آن امر فرمود و او آگاهی ندارد، پس نسخ شده را حفظ كرد ولی ناسخ را نمی داند، اگر بداند كه حديث او منسوخ است تركش می كند و اگر مسلمانان نيز می دانستند روايت او نسخ شده آن را ترك می كردند.
🔹 چهارم- حافظان راست گفتار: دسته چهارم، آنكه نه به خدا دروغ می بندد و نه به پيامبرش دروغ نسبت می دهد، دروغ را از ترس خدا و حرمت نگهداشتن از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دشمن دارد، در آن چه از پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) شنيده اشتباه نكرده، بلكه آن را با تمام جوانبش حفظ كرده است. و آن چنانكه شنيده بدون كم و كاست نقل می كند، پس او ناسخ را حفظ و به آن عمل كرد و منسوخ را حفظ و از آن دوری جست، خاص و عام، محكم و متشابه را شناخته، هر كدام را در جای خويش قرار داده است.
3⃣ اقسام اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) :
🔻گاهی سخنی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دارای دو معنا بود، سخنی عام و سخنی خاص، كسی آن را می شنيد كه مقصود خدا و پيامبرش را از كلام نمی فهميد، پس به معنای دلخواه خود تفسير می كرد و بدون آنكه معنای واقعی آن را بداند، كه برای چه هدفی صادر شد و چرا چنين گفته شد، حفظ و نقل می كرد. همه ياران پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنان نبودند كه از او چيزی بپرسند و معنای واقعی آن را درخواست كنند تا آنجا كه عده ای دوست داشتند، عربی بيابانی يا سوال كننده ای از آن حضرت چيزی بپرسد و آنها پاسخ آن را بشنوند، اما من هر چه از خاطرم می گذشت می پرسيدم و حفظ می كردم، پس اين است علل اختلاف رواياتی كه در ميان مردم وجود دارد و علل اختلاف روايات در نقل حدیث.
┄═❁🍃❈🌹🍃🌹❈🍃❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت28 2⃣
🔹 ارزش و جایگاه والای زهد در نهج البلاغه/ آثار زهد
🔻مسأله بعدی پیرامون زهد، ارزش و جایگاه والای زهد از نگاه مولا علی(علیه السلام) است.
🔻 مولا یک بار در حکمت ۴ می فرمایند: « الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ»؛ زهد سرمایه و ثروت است.
🔻در حکمت ۳۱ هم برای ایمان چهار رکن قائل هستند، که یکی از این چهار رکن صبر است و برای صبر هم چهار رکن قائل هستند که یکی از ارکان صبر را "زهد" معرفی می کنند. بنابراین زهد یکی از زیر مجموعه های ارکان ایمان به شمار رفته است.
🔻 نکته دیگری که پیرامون زهد باید از نهج البلاغه آموخت؛ آثار زهد در نهج البلاغه است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) آثار متعددی برای زهد بیان فرموده اند:
1⃣ سبُک دیدن مصیبت های دنیا :
🔻 در حکمت ۳۱ می فرمایند: کسی که در دنیا زهد و بی رغبتی داشته باشد، مصیبت های دنیا را کوچک و آسان می شمارد.
2⃣ بصیرت پیدا کردن نسبت به باطن خطرناک و فریبنده دنیا:
🔻حضرت در حکمت ۳۹۱ می فرمایند:در دنیا زهد بورز، تا خداوند متعال چشم تو را به عیب ها و ایرادهای دنیا باز کند.
3⃣ کشتن هوای نفس و جلوگیری از هیجان بیجا و طغیان نفس امّاره:
🔻در بند ۲ از نامه ۳۱ میفرمایند: «أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ» ؛ قلبت را با موعظه احیاء کن و نفس امّاره و شهواتش را با زهد و بی رغبتی به دنیا بمیران.
🔻 از آثار زهد نکات دیگری هم هست که در قالب نشانه ها و ویژگیهای زاهدان بیان شده است.
🔰حضرت در نهج البلاغه حداقل پنج ویژگی و نشانه برای زاهدان واقعی بیان کرده اند که به ترتیب از این قرارند:
1⃣ رویگردانی از دنیا:
در خطبه۱۰۳ می فرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ انْظُرُوا إِلَى الدُّنْيَا نَظَرَ الزَّاهِدِينَ فِيهَا الصَّادِفِينَ عَنْهَا»؛ ای مردم به دنیا با همان چشمی که زاهدان به دنیا نگاه میکنند، نگاه کنید. کدام زاهدان؟ همان کسانی که روی از دنیا برگرداندند. چرا؟ چون وقتی طبق حکمت ۳۹۱ زهد به خرج دادند، چشمشان خیره به ظاهر فریبنده دنیا نیست، بلکه خدا چشم بصیرت آنها را به باطن حقیقی دنیا که پر از خطر هست روشن می کند. خوب معلوم است که آدم عاقل از خطر روی برگردان است.
2⃣ اثر یا نشانه دوم که برای زاهدان بیان میفرمایند، قلب محزون و ظاهر خندان است.
در خطبه۱۱۳ میفرمایند:« إِنَّ الزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا تَبْكِي قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِكُوا» اگر چه به ظاهر بخندند، قلبهایشان گریان و محزون است.
3⃣ سومین نشانه زاهدان از نگاه مولا علی(علیه السلام ) بی رغبتی به امور فانی و نابود شدنی است.
🔻در خطبه۱۹۳ معروف به خطبه متقین میفرمایند:«وَ زَهَادَتُهُ فِيمَا لَا يَبْقَى»بی رغبتی اهل تقوا به چیزی است که بقا ندارد، دوام ندارد، جاودانگی ندارد.
4⃣ چهارمین نشانه و اثر دیگر زاهدان این است که از دنیا طلبان دوری میکنند.
در همان خطبه متقین میفرمایند«بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَة». اینکه اهل تقوا گاهی از بعضی ها دوری میجویند از روی غرور و تکبر نیست، بلکه از روی بی رغبتی به دنیا طلبان و پاک ماندن است.
5⃣ نکته دیگری که مولا علی(علیه السلام) در مورد نشانه ها و ویژگیهای زاهدان بیان میفرمایند، در نامه۲۷ است ، که حضرت میفرمایند: اهل تقوا لذت زهد در دنیا را در همین دنیا می چشند. «الْمُتَّقِينَ أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْيَا فِي دُنْيَاهُمْ»؛ " اهل تقوی به لذت زهد در دنیا در همین دنیا دست پیدا میکنند".
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هشتاد و سوم
❇️ پرچم سیاه در دست محمد حنفیه
🔻[ لباس جنگی خود را خواستم و پس از پوشیدن آن، به فرزندم محمد گفتم با عمامهای کمرم را محکم ببندد. شمشیرم را نیز آماده کردم و حمایل خویش ساختم؛ سپس پرچم لشکر را به دست محمد دادم و به وی چندین سفارش کردم: ]
🔻با پرچم پیش پرو و توجه داشته باش که باید پرچم از همه همراهان تو جلوتر باشد. تو همچنان پیشاپیش حرکت کن تا بقیه از پشت سرتو بیایند و اگر کسی هم پیش بتازد و حملهای کند، باید نزد تو بازگردد.
🔻با جدیت مراقب پرچم خویش باش. هر گاه صفهای لشکر به هم ریخت و صفها درهم آمیخت، تو در جایگاه خود پابرجا بمان و در میان یارانت پرچم را استوار نگه دار که اگر تو هم یارانت را نبینی، آنها تو را خواهند دید.
🔻فرزندم، آنچه میبینی تو را به وحشت نیاندازد. من از تو کم سنوسالتر بودم که پرچم به دوش گرفتم و هرگز دشمن مرا نگران نساخت و به وحشت نیانداخت؛ زیرا در مبارزه با هر کس، با خود گفتم من پیروز میشوم و او را می کُشم.
🔻همواره به یاری خداوند امیدوار باش که بر آن پیروز میشوی. مبادا ضعف نفس یقین تو را سست کند که این بدترین شکست است.
🔻اگر کوهها از جای خود کنده شوند تو ثابت و استوار بمان. دندانهایت را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای خود را بر زمین میخکوب کن، به صفوف پایانی لشکر دشمن بنگر، از فراوانی دشمن چشم بپوش و بدان که پیروزی از سوی خدای سبحان است.
❇️ چند گزارش از رخدادهای جنگ جمل
🔻[ قسمتی از لباس جنگی من از طرف پشت پاره بود. ابن عباس وقتی متوجه آن شد، گفت: نگرانم که از پشت سر ضربهای به شما وارد کنند. به وی اطمینان خاطر دادم: ]
نگران نباش. کسی از پشت سر به من حمله نخواهد کرد. به خدا سوگند، ای فرزند عباس که در هیچ میدان جنگی پشت به دشمن نکردهام!
🔻[ دوبار شخصاً حمله کردم و صفوف دشمنان را در هم ریختم و هر بار شمشیرم کج شد، با زانوی خویش آن را راست کردم. به اصحابم که از این حملات متعجب شده بودند، گفتم: ]
به خدا سوگند، که مقصود من از این شمشیرزدنها، جز رضای خدا و آبادی خانه آخرت چیزی نیست!
🔻[ هنگامی که یار باوفایم زیدبنصوحان، زخمی بر روی زمین افتاد، به بالین وی رفتم و از او دلجویی کردم و به او گفتم: ]
ای زید رحمت خداوند بر تو باد که کمترین زحمت را برای ما داشتی و بزرگترین خدمت و یاری را نثار ما کردی.
🔻[ زید سرخویش را بلند کرد و در پاسخم گفت: ای امیرالمؤمنین، خداوند بهترین پاداش را به تو عنایت کند. به خدا سوگند که من تو را اینگونه شناختم که معرفت تمام به خدا داری و در کتابِهستی، جایگاهت رفیع و مستحکم است. خدا در اعماق وجود تو بس عظیم است. به خدا سوگند، من با آگاهی در رکاب تو جنگیدم و از امسلمه، همسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، شنیدم که آن حضرت فرمود: هر کس را که من مولای اویم، پس علی مولای اوست. پروردگارا، با دوستان او دوستی و با دشمنان او دشمنی کن، یاران اورا یاری و خوارکنندگانش را خوار فرما.
به خدا سوگند، نمیخواستم از کسانی باشم که تو را تنها گذاشتند و به یاری تو نشتافتند؛ زیرا اگر تو را تنها میگذاشتم، خدا مرا تنها میگذاشت و خوارم می کرد.]
📚منابع:
۱. الجمل، ص۳۶۸
۲. نهج البلاغه، کلام ۱۱
۳. الفتوح، ج۱، ص۱۱۹
۴. کشف الغمه، ج۱، ص۲۴۲
۵. رجال الکشی، ص۶۶
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
📜 #خطبه209 : پس از جنگ بصره بر علاءبن زیاد واردشد که از یاران امام بود. وقتی خانه بسیار بزرگ، مجلل و وسیع او را دید فرمود:
1⃣ روش استفاده از دنيا
🔻با اين خانه وسيع در دنيا چه می كنی؟ در حالی كه در آخرت به آن نيازمندتری، آری اگر بخواهی می توانی با همين خانه به آخرت برسی! در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرایی كنی، به خويشاوندان با نيكوكاری بپيوندی و حقوقی كه بر گردن تو است به صاحبان حق برسانی. پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز می توانی برسی.
(علاء گفت: از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت میکنم. فرمود: چه شده او را ؟ عبایی پوشیده و از دنیا کناره گرفته است. امام علیه السلام فرمود: او را بیاورید، وقتی آمد به او فرمود:)
2⃣ برخورد با تفكر ترك دنيا
🔻ای دشمنك جان خويش، شيطان سرگردانت كرده، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمی كنی؟ تو می پنداری كه خداوند نعمتهای پاكيزه ای را حلال كرده اما دوست ندارد تو از آنها استفاده كنی؟ تو در برابر خدا كوچكتر از آنی كه اينگونه با تو رفتار كند.
(عاصم گفت: ای امیر مومنان! پس چرا تو با این لباس خشن و آن غذای ناگوار به سر می بری؟ امام فرمود: )
وای بر تو!
من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و نداری،تنگدست را به هيجان نياورد و به طغيان نكشاند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه208 : هنگام شورش یاران، پیرامون حكميت فرمود:
🔹نكوهش از نافرمانی كوفيان
🔻ای مردم! همواره كار من با شما به دلخواه من بود تا آنكه جنگ شما را ناتوان كرد، به خدا اگر جنگ كسانی را از شما گرفت و جمعی را گذاشت، برای دشمنانتان نيز كوبنده تر بود، من ديروز فرمانده و امير شما بودم ولی امروز فرمانم می دهند، ديروز بازدارنده بودم، كه امروز مرا باز می دارند، شما زنده ماندن را دوست داريد و من نمی توانم شما را به راهی كه دوست نداريد اجبار كنم.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه207 : در یکی از روزهای نبرد صفین، امام حسن(علیه السلام) را دید که به سرعت در لشکر دشمن در حال پیشروی است، فرمود:)
🔹ضرورت حفظ امامت
🔻اين جوان را نگه داريد تا پشت مرا نشكند كه دريغم آيد مرگ، حسن و حسين (علیهما السلام) را دريابد، نكند با مرگ آنها نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از بين برود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه206 : امام در جنگ صفین شنید یارانش شامیان را دشنام می دهند، فرمود:
🔹اخلاق در جنگ
🔻من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد، اما اگر كردارشان را تعريف و حالات آنان را بازگو می كرديد به سخن راست نزديك تر و عذرپذيرتر بوديد، خوب بود به جای دشنام آنان می گفتيد: خدايا! خون ما و آنها را حفظ كن، بين ما و آنان اصلاح فرما و آنان را از گمراهی به راه راست هدايت كن، تا آنان كه جاهلند، حق را بشناسند و آنان كه با حق می ستيزند پشيمان شده به حق باز گردند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه205 : طلحه و زبير پس از بیعت با امام (علیه السلام) اعتراض کردند که چرا در امور کشور با آنان مشورت نکرده و از آنان کمک نگرفته است. امام (علیه السلام) فرمود:
🔹برخورد قاطعانه با سران ناكثين (طلحه و زبير)
🔻به اندك چيزی خشمناك شديد و خوبی های فراوان را از ياد برديد. ممكن است به من خبر دهيد كه كدام حقی را از شما باز داشته ام؟ يا كدام سهم را برای خود برداشته ام و بر شما ستم كردم؟ و كدام شكايت حقی پيش من آورده شده كه ضعف نشان دادم؟ و كدام فرمان الهی را آگاه نبوده و راه آن را به اشتباه پيموده ام؟ بخدا سوگند! من به خلافت رغبتی نداشته و به ولايت بر شما علاقه ای نشان نمی دادم و اين شما بوديد كه مرا به آن دعوت كرديد و آن را بر من تحميل نموديد. روزی كه خلافت به من رسيد در قرآن نظر دوختم، هر دستوری كه داده و هر فرمانی كه فرموده پيروی كردم، به راه و رسم پيامبر (صل الله علیه و اله وسلم) اقتدا كردم، پس هيچ نيازی به حكم و رای شما و ديگران ندارم، هنوز چيزی پيش نيامده كه حكم آن را ندانم و نياز به مشورت شما و ديگر برادران مسلمان داشته باشم، اگر چنين بود از شما و ديگران رويگردان نبودم و اما اعتراض شما كه چرا با همه به تساوی رفتار كردم، اين روشی نبود كه به رای خود و يا با خواسته دل خود انجام داده باشم، بلكه من و شما اين گونه رفتار را از دستورالعملهای پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) آموختيم كه چه حكمی آورد؟ و چگونه آن را اجرا فرمود؟ پس در تقسيمی كه خدا به آن فرمان داد به شما نيازی نداشتم. سوگند به خدا، نه شما و نه ديگران را بر من حقّی نيست كه زبان به اعتراض گشايند، خداوند قلبهای شما و ما را به سوی حق هدايت فرمايد و شكيبایی و استقامت را به ما و شما الهام كند. (سپس فرمود:) خدا رحمت كند آن كس را كه حقی را بنگرد و ياری كند، يا ستمی مشاهده كرده آن را نابود سازد، كه خداوند حق را ياری می كند تا به صاحبش برگرداند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه204 : همواره امام یاران خود را اینگونه پند می داد:
🔹آمادگی برای سفر آخرت
🔻آماده حركت شويد، خدا شما را بيامرزد كه بانگ كوچ را سردادند ، وابستگی به زندگی دنيارا كم كنيد و با زاد و توشه نيكو به سوی آخرت باز گرديد، كه پيشاپيش شما گردنه ای سخت و دشوار و منزلگاههایی ترسناك وجود دارد، كه بايد در آنجاها فرود آييد و توقف كنيد. آگاه باشيد، كه فاصله نگاههای مرگ بر شما كوتاه و گويا چنگالهايش را در جان شما فرو برده است، كارهای دشوار دنيا مرگ را از يادتان برده و بلاهای طاقت فرسا آن را از شما پنهان داشته است، پس پيوندهای خود را با دنيا قطع كنيد و از پرهيزكاری كمك بگيريد. (قسمتی از اين سخن در خطبه های پيش با كمی تفاوت نقل شد)
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh