eitaa logo
مهمان نهج‌البلاغه
118 دنبال‌کننده
223 عکس
198 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین @M_R_Ta
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت نودم ❇️ ارسال گزارش جنگ جمل 🔸نامه‌ای به همه کارگزاران 🔻[ پس از پایان پیروزمندانه جنگ جمل، به همه کارگزاران کشور اسلامی نامه‌ای نوشتم که بخشی از آن چنین بود: ] خداوند متعال طلحه و زبیر را کشت؛ زیرا ستم روا داشتند و اختلافات افکندند و بیعت‌شکنی کردند. خداوند لشکر آنان را با شکست مواجه ساخت و عایشه را نیز بازگرداند، در حالی که گرفتار خسران شده بود. ❇️ نامه به مردم مدینه 🔻[ به مردم مدینه نوشتم: ] بسم الله الرحمن الرحیم از بنده خدا علی بن ابیطالب سلام بر شما. خدا را سپاس می‌گویم که جز او، خدای دیگری نیست. اما بعد، خداوند متعال که فضل و لطف ویژه و توجه خاص به من و شما دارد، فرمانروایی عادل است. خداوندی است که گفتارش حق است و در کتاب خود چنین فرموده است: " إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه در خودشان است تغییر دهند؛ و هنگامی که خدا درباره قومی اراده سوئی کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت". 🔻اکنون به شما خبر می‌دهم از سرانجام کار خودمان و کسانی از مردم بصره و قریش و دیگران که همراه طلحه و زبیر بودند. همان‌گونه که می‌دانید، آن دو بیعت مرا شکستند، با اینکه به میل خود با من بیعت کرده بودند. من از نزد شما خارج شدم و گروهی از مردم وفادار به بیعت من و پایدار در مسیر حق مرا همراهی کردند، تا اینکه به منزلگاه ذی‌قار رسیدم و فرود آمدم. در آنجا بود که جمعی از مردم کوفه نیز به ما پیوستند و با ما همراه شدند. 🔻طلحه و زبیر قبل از ما وارد بصره شدند و به فرماندار من، عثمان‌بن‌حنیف، ظلم‌ها را روا داشتند. من نمایندگانی پیش آنان فرستادم و همه‌گونه دلیل و برهان آوردم و حجت را بر آنها تمام کردم. هنگامی که به نزدیکی بصره رسیدم، دوباره آنان را به حق فراخواندم و بار دیگر اتمام حجت کردم و قول دادم که از هر خطا و لغزشی می‌گذرم و بیعت‌شکنی و نقض عهد آنان را نادیده می‌گیرم؛ ولی آنان به هیچ چیز راضی نشدند، جز جنگ با من و همراهان من و پافشاری بر گمراهی. من نیز چاره‌ای جز برخورد با ایشان نداشتم و از این روی راه جهاد را در پیش گرفتم. گروهی از آن پیمان شکنان را خداوند کشت و گروهی هم به میدان جنگ پشت کردند و گریختند. 🔻من شمشیر را از آنان برداشتم و همگان را عفو کردم و درباره آنان، حق و سنت را اجرا کردم سپس عبدالله‌بن‌عباس را استاندار آنان قرار دادم و اکنون، به خواست خداوند متعال به کوفه می روم. انشاالله. 🔻همچنین نامه‌هایی به مردم کوفه و جریر‌بن‌عبدالله، استاندار همدان و قرظة‌بن‌کعب و مسلمانان تحت امر وی در کوفه نوشتم و حوادث جنگ جمل را برای آنان شرح دادم و در این خصوص، روشنگری کردم. ❇️ نامه‌ای به خواهرم 🔻[ نامه‌ای نیز به خواهرم، ام‌هانی نوشتم: ] سلام بر تو. خدا را سپاس می‌گویم که جز او خدای دیگری نیست. اما بعد، ما با سرکشان و ستمگران در بصره روبه‌رو شده و درگیر شدیم و خداوند با حول و قوه خود پیروزی را بر ما ارزانی داشت و به دشمنان ما مجازات ستمگران را داد. طلحه و زبیر و عبدالرحمان‌بن‌عتاب و گروهی بی‌شمار از آنان کشته شدند. از لشکر ما هم فرزندان مخدوع و دو پسر صوحان و علباء و هند و ثمامه و گروهی دیگر از مسلمانان به شهادت رسیدند که خدایشان رحمت کند. والسلام. 📚منابع: ۱. الفصول المختارة، ص۱۴۲ ۲. قرآن کریم، سوره رعد، آیه۱۱ ۳. الجمل، ص۳۹۵ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 : در حمد خدا و لزوم تقوا 1⃣ شناخت پروردگار ♦️سپاس خداوندی را سزاست كه سپاس او در خلق آشكار و سپاهش پيروز و بزرگی او والا و بيكرانه است. خدا را برای نعمتهای پی در پی و بخشش های بزرگش ستايش می كنم، خدایی كه حلمش بزرگ و عفوكننده است، در فرمانش عادل و از گذشته و آينده باخبر است، با علم خود جهان هستی را پديد آورده و با فرمان خود موجودات را آفريده است، بی آنكه از كسی پيروی كند و يا بياموزد و يا از طرح حكيم ديگری استفاده نمايد در آفرينش پديده ها، دچار اشتباهی نشده و نه با حضور و مشورت گروهی آفريده است. گواهی می دهم كه محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) بنده و فرستاده اوست، به هنگامی او را مبعوث فرمود كه مردم در گرداب جهالت فرو رفته و در حيرت و سرگردانی به سر می بردند هلاكت آنان را مهار كرده به سوی خود می كشيد و گمراهی بر جان و دلشان قفل زده بود. 2⃣ ره آورد پرهيزكاری ♦️ای بندگان خدا! شما را به پرهيزكاری سفارش می كنم كه حق خداوند بر شماست و نيز موجب حق شما بر پروردگار است، از خدا برای پرهيزكاری ياری بطلبيد و برای انجام دستورات خدا از تقوا ياری جوييد، زيرا تقوا امروز سپر بلا و فردا راه رسيدن به بهشت است. راه تقوا روشن و رونده آن بهره مند و امانتدارش خدا كه حافظ آن خواهد بود. تقوا همواره خود را بر امّت های گذشته و آينده عرضه می كند، زيرا فردای قيامت همه به آن نيازمندند. آنگاه كه در قيامت آفريده ها را گرد می آورد و درباره همه نعمت ها می پرسد، پس چه اندكند آنان كه تقوا را برگزيدند و بار آن را بدرستی بر دوش كشيدند، آری پرهيزكاران تعدادشان اندك است و شايسته ستايش خداوند سبحان كه فرمود: « بندگان سپاسگزار من اندكند.» پس گوش جان را به ندای تقوا بسپاريد و برای به دست آوردن آن تلاش كنيد، تقوا را به جای آن چه از دست رفته به دست آورديد و عوض هر كار مخالفی كه مرتكب شده ايد انتخاب كنيد، با تقوا خواب خود را به بيداری و روزتان را با آن سپری كنيد، دلهای خود را با تقوا زنده كنيد و گناهان خود را با آن شستشو دهيد، بيماريهای روان و جان خود را با تقوا درمان و خود را آماده سفر آخرت گردانيد، از تباه كنندگان تقوا عبرت گيريد و خود عبرت پرهيزكاران نشويد. آگاه باشيد، تقوا را حفظ كنيد و خويشتن را با تقوا حفظ نماييد. 3⃣ پرهيز از دنيای حرام ♦️ برابر دنيا خويشتن دار و برابر آخرت دلباخته باشيد. آن كس را كه تقوا بلندمرتبت نمود، خوار نشماريد و آن را كه دنيا عزيزش كرد گرامی نداريد. برق درخشنده دنيا شما را خيره نكند و سخن ستاينده دنيا را نشنويد، به دعوت كننده دنيا پاسخ ندهيد و از تابش دنيا روشنایی نخواهيد و فريفته كالاهای گرانقدر دنيا نگرديد. همانا برق دنيای حرام بی فروغ است و سخنش دروغ و اموالش به غارت رفته و كالاهای آن در شرف تاراج است. آگاه باشيد، دنيای حرام چونان عشوه گر هرزه ای است كه تسليم نشود و مركب سركشی است كه فرمان نبرد، دروغگویی خيانتكار، ناسپاس حق نشناس، دشمنی حيله گر، پشت كننده ای سرگردان، حالاتش متزلزل، عزتش خواری، جدش بازی و شوخی و بلندی آن سقوط است. خانه جنگ و غارتگری ، تبهكاری و هلاكت و سرمنزل ناآرامی است. جايگاه ديدار كردنها و جدایی هاست. راه های آن حيرت زا، گريزگاه هايش ناپيدا و خواسته هايش نوميدكننده و زيانبار است. پناهگاههای دنيا انسان را تسليم مرگ می كند و از خانه های خود بيرون می راند و چاره انديشی ها ناتوان كننده است. 4⃣ اقسام دنياپرستان نجات يافته ای مجروح يا مجروحی پاره پاره تن، دسته ای سر از تن جدا و دسته ای ديگر در خون خود تپيده، گروهی انگشت به دندان و جمعی از حسرت و اندوه دست بر دست می مالند، برخی سر بر روی دستها نهاده به فكر فرو رفته اند، عدّه ای بر اشتباهات گذشته افسوس می خورند و خويشتن را محكوم می كنند و عدّه ای ديگر از عزم و تصميم ها دست برداشته كه راه فرار و هر نوع حيله گری بسته شده و دنيا آنها را غافلگير كرده است، زيرا كار از كار گذشته و عمر گرانبها هدر رفته است. هيهات! هيهات! آنچه از دست رفت گذشت و آنچه سپری شد رفت و جهان چنانكه می خواست به پايان رسيد. (نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين و هرگز ديگر به آنها مهلتی داده نشد.) •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (5) 🔷 مصادیق صبر "صَبْرٌ عَلیٰ ما تُحِبُّ" 🔻درباره «صَبْرٌ عَلیٰ ما تُحِبُّ » ؛ یعنی صبر کردن در مقابل چیزی که نفس آن را دوست دارد اما به صلاح و مصلحت نیست، نکات خیلی زیادی را در نهج البلاغه می توانیم ببینیم؛ مثلاً : 1⃣ صبر کردن درباره انتقام 🔻 امیرالمؤمنین(علیه السلام) بارها در نهج البلاغه در قالب عنوانها و محتواها و بیانات مختلف به ما می آموزند که وقتی قدرت بر انتقام داری عفو کن و این یک نوع صبر بسیار بسیار سنگینی است، چون انسان دلش میخواهد از کسی که به او بدی کرده انتقام بگیرد و امکانش را هم دارد، اما جلوی نفس خودش را در مورد حتی همین حقّ قانونی خودش می گیرد و عفو می کند. 2⃣ آنجایی است که انسان نسبت به کسی خشم می کند و میتواند با ابراز خشمش در قالب الفاظ یا بعضی رفتارها خودش را آرام کند اما خشم خودش را فرو می خورد . 🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه فرمود: جرعه ای را مثل خشم فرو نخوردم که نتیجه اش اینقدر خوب باشد. 3⃣ آنجایی که انسان در یک مقام و منصبی قرار می گیرد، از راه کاملاً مشروع حتی امکان اینکه امکاناتی، رفاهی، تجملاتی برای زندگی خود‌ش راه بیندازد هست اما جلوی خودش را می گیرد، که در نهج البلاغه در دو وجه مثبت و منفی ورود دارد. 🔻 یعنی یک وقتی می بینید در نامه ۳، شریح قاضی رفته با پول خودش خانه اضافه خریده و سند زده و شاهد گرفته، حضرت به شدت توبیخش می کنند. از یک طرف در مقابل این سؤال در خطبه ۲۰۹ و حتی در حکمتها که شما چرا با اینکه حاکم جامعه هستید اینقدر ساده زندگی می کنید، لباس وصله دار دارید، غذای خیلی ساده و سخت می خورید، آن موقع حضرت می فرمایند که اولاً خود نفس انسان رام می شود و ثانیاً چون من حاکم جامعه هستم الگویی می شوم برای دیگران در ساده زیستی و پرهیز از تجملات. و ثالثاً طبق خطبه ۲۰۹ وقتی مسؤولین حکومت اسلامی در عین حالیکه از اموال زیادی از حلال برخوردار هستند اما در دوران مسؤولیت خود در حدّ مردم ضعیف زندگی می کنند، این باعث می شود که در جامعه اغتشاش و طغیان شکل نگیرد. بنابراین کلیّت داستان این است: 🔻 آنجایی که انسان می تواند به چیزی برسد حالا یا در قالب تخلیه خشمش نسبت به کسی که به او بدی کرده، یا در قالب انتقام از کسی که به او ظلم کرده، یا در قالب به دست آوردن امکانات و رفاه مادی دنیا در روزگاری که در مقامی است که مردم به او نگاه می کنند و امثال این، اما جلوی خودش و میل و شهوت و خواسته خودش را میگیرد و مخالف میل خودش عمل می کند، در واقع به مقام بالای صبر رسیده است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت نود و یکم ❇️ ورود به کوفه 🔸چه شهر زیبایی! [ هنگامی که به نزدیکی شهر کوفه رسیدیم و بر آن مُشرِف شدیم، خطاب به این شهر گفتم: ] 🔻آفرین بر تو ای کوفه! چه هوای خوش و باطراوتی داری و از چه خاک پربرکت و حاصلخیزی برخورداری! کسانی از تو روی برمی‌گردانند که به دنبال گناه هستند و کسانی به تو روی آورند که درپی رحمت‌اند. شبها و روزها خواهند رفت و روزگار سپری خواهد شد تا روزی فرارسد که همه مومنان به سوی تو آیند و بدکاران و فاسقان اقامت در تو را خوش نداشته باشند. چندان آباد خواهی شد و گسترش خواهی یافت که برخی ساکنان تو، هنگام صبح، برای شرکت در نماز جمعه حرکت کنند و به دلیل دوری راه به نماز نرسند! ❇️ رعایت اعتدال و انصاف 🔻[ نزدیکی‌های شهر کوفه، قرظه‌بن‌کعب با جمعی از مردم به استقبال آمده بودند. آن‌ها پیروزی در جنگ جمل را تبریک گفتند؛ اما عبدالله‌بن‌وهب درباره لشکر جمل به گونه دیگری سخن گفت و آنها را کافر و مشرک نامید. به وی تذکر تندی دادم: ] 🔻مادرت به عزایت بنشیند! از کجا این همه توان برای گفتن باطل به دست آورده‌ای و این‌ همه جرئت برای بیان چیزی که نمی‌دانی به خرج می‌دهی؟! سخن تو غلط و باطل است و آن جماعت چنان نیستند که تو می‌پنداری! اگر ما آنها را مشرک می‌دانستیم، فرزندان و همسرانشان را به اسارت می‌گرفتیم و اموالشان را به‌عنوان غنیمت، بین لشکریان تقسیم می‌کردیم و دیگر کسی اجازه ازدواج با آنها را نداشت و کسی از آنها ارث نمی‌برد. ❇️ اولین خطبه پس از ورود به کوفه 🔻[ دوشنبه، ۱۲ رجب سال ۳۶، وارد کوفه شدیم و با استقبال مردم کوفه مواجه شدیم. در مسجد اعظم کوفه، پس از خواندن دو رکعت نماز، برای مردم سخن گفتم: ] اما بعد، ای مردم کوفه، شما در اسلام و مسلمانی صاحب فضیلت و دارای مزیت هستید، مادامی‌که راه کج نکنید و از درستی روی بر نتابید. 🔻من شما را به یاری حق دعوت کردم و شما دعوت مرا اجابت کردید و به مقابله با منکر برخاستید و منکر را واژگون کردید. آگاه باشید! فضیلتی که شما بین خود و خدا دارید، موجب می‌شود که احکام الهی را درباره شما اجرا کرده و سهم شما را از بیت‌المال پرداخت کنم. شما الگوی کسانی هستید که راه شما را بپسندند و دعوت شما را پذیرا باشند و در راهی که شما وارد شده‌اید، وارد شوند. 🔻بدانید که برای شما از دو چیز بیشتر از هرچیز نگرانم: هواپرستی و آرزوهای طولانی! پیروی از خواهش نفس، انسان را از حق باز می‌دارد و آرزوهای طولانی آخرت را از یاد می‌برد. آگاه باشید! دنیا به سرعت پشت می‌کند و می‌رود و آخرت به‌سرعت حرکت می‌کند و به‌سوی ما می‌آید. دنیا و آخرت، هر یک فرزندانی دارند؛ پس بکوشید از فرزندان آخرت باشید. امروز هنگام عمل است، نه حسابرسی و فردا روز حسابرسی است، نه عمل. 🔻سپاس خدایی را که ولیّ خود را پیروز کرد و دشمنش را خوار و حقیر ساخت. او همان خدایی است که راست‌گوی صاحب حق را عزیز کرد و بیعت‌شکن گمراه را ذلیل. شما را سفارش می‌کنم به رعایت تقوای الهی و فرمان‌بُرداری آن‌کس از اهل بیت پیامبرتان که خدا را اطاعت می‌کنند. اهل بیت پیامبر شما برای اینکه از آن‌ها اطاعت کنید شایسته‌تر هستند از مدعیان دروغ‌گویی که در مقابل ما ایستاده‌اند. آن‌ها فضیلت‌های ما را به‌ناحق به خود نسبت می‌دهند، با امر ما مخالفت می‌کنند، حق ما را پایمال می‌سازند و ما را از آن دور می‌کنند. آن‌ها طعم تلخ اعمال زشت خود را خواهند چشید و به‌زودی جهنم را درک خواهند کرد. 📚منابع: ۱. الأخبار الطوال، ص۱۵۲ ۲. خصائص الأئمة، ص۱۱۴ ۳. الکافئة، ص۳۱ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : سفارش به ترس از خدا (این سخنرانی در شهر کوفه پیرامون خوارج ایراد شده است.) 1⃣ ضرورت شكرگزاری ♦️خدا را برابر نعمتهايش شكرگزارم و بر انجام حقوق الهی از او ياوری می طلبم، پروردگاری كه سپاهش نيرومند و مرتبت او بزرگ است و گواهی می دهم كه محمّد(صلی الله علیه و آله) ، بنده و پيامبر اوست. انسانها را به اطاعت خدا دعوت كرد و با دشمنان خدا در راه دين او پيكار كرد و مغلوبشان نمود. هرگز همداستانی دشمنان كه او را دروغگو خواندند، او را از دعوت حق باز نداشت و تلاش آنان برای خاموش كردن نور رسالت به نتيجه ای نرسيد. 2⃣ سفارش به پرهيزكاری و ياد مرگ ♦️پس به تقوا و ترس از خدا روی آوريد كه رشته آن استوار ، دستگيره آن محكم و قلّه بلند آن پناهگاهی مطمئن می باشد. قبل از فرا رسيدن مرگ خود را برای پيش آمدهای آن آماده سازيد، پيش از آنكه مرگ شما را دريابد، آنچه لازمه ملاقات است فراهم آوريد، زيرا مرگ پايان زندگی است و هدف نهایی قيامت است. مرگ برای خردمندان پند و اندرز و برای جاهلان وسيله عبرت آموزی است. پيش از فرا رسيدن مرگ از تنگی قبرها و شدت غم و اندوه و ترس از قيامت و درهم ريختن استخوانها و كر شدن گوشها و تاريكی لحد و وحشت از آينده و غم و اندوه فراوان در تنگنای گور و پوشانده شدن آن با سنگ و خاك، چه می دانيد؟ پس ای بندگان! خدا را! خدا را! پروا كنيد كه دنيا با قانونمندی خاصی می گذرد، شما با قيامت به رشته ای اتصال داريد، گويا نشانه های قيامت آشكار می شود و شما را در راه خود متوقف نموده، با زلزله هايش سررسيده است. سنگينی بار آن را بر دوش شما نهاده و رشته پيوند مردم با دنيا را قطع كرده، همه را از آغوش گرم دنيا خارج ساخته است. گویی دنيا يك روز بود و گذشت، يا ماهی بود و سپری شد. تازه های دنيا كهنه شده و فربه هايش لاغر گرديدند. در جايگاهی تنگ، در ميان مشكلاتی بزرگ و آتشی پرشراره كه صدای زبانه هايش وحشت زا شعله هايش بلند، غرشش پرهيجان، پرنور و گدازنده، خاموشی شعله هايش غيرممكن، شعله هايش در فوران، تهديدهايش هراس انگيز، ژرفايش ناپيدا، پيرامونش تاريك و سياه، ديگهايش در جوشش و اوضاعش سخت وحشتناك است. 3⃣ آينده پرهيزكاران ♦️و در آن ميان (پرهيزكاران را گروه گروه، به سوی بهشت رهنمون می شوند) آنان از كيفر و عذاب در امانند و از سرزنش ها آسوده و از آتش دورند. در خانه های امن الهی، از جايگاه خود خشنودند. آنان در دنيا رفتارشان پاك، ديدگانشان گريان، شبهايشان با خشوع و استغفار چونان روز و روزشان از ترس گناه چونان شب می ماند. پس خداوند بهشت را منزلگه نهایی آنان قرار داد و پاداش ايشان را نيكو پرداخت، كه سزاوار آن نعمتها بودند و لايق ملكی جاودانه و نعمتهایی پايدار شدند. ای بندگان خدا! مراقب چيزی باشيد كه رستگاران با پاس داشتن آن سعادتمند شدند و تبهكاران با ضايع كردن آن به خسران و زيان رسيدند. پيش از آنكه مرگ شما فرا رسد با اعمال نيكو آماده باشيد، زيرا در گرو كارهایی هستيد كه انجام داده ايد و پاداش داده می شويد به كارهایی كه از پيش مرتكب شديد. ناگهان مرگ وحشتناك سر می رسد، كه ديگر بازگشتی نيست و از لغزشها نمی توان پوزش خواست. خداوند ما و شما را در راه خود و پيامبرش استوار سازد و از گناهان ما و شما به فضل رحمتش درگذرد. 4⃣ آموزش نظامی ♦️سربازان برجای خود محكم بايستيد، در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد، شمشيرها و دستها را در هوای زبانهای خويش به كار مگيريد و آنچه كه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكنيد، زيرا هر كس از شما كه در بستر خويش با شناخت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بيت پيامبر (علیه السلام ) بميرد، شهيد از دنيا رفته و پاداش او بر خداست و ثواب اعمال نيكویی كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد و نيت او ثواب شمشير كشيدن را دارد. همانا هر چيزی را وقت مشخص و سرآمدی معين است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 6⃣ 🔷ارتباط بین ایمان و یقین/ارزش و جایگاه یقین 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۱ نهج البلاغه یقین را رکن دوم ایمان می شناسند. اولاً درباره ارتباط بین ایمان و یقین در خطبه ۱۸۲ اینگونه می فرمایند: «نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ رَجَاهُ مُوقِناً» ؛ به خدا ایمان می آوریم ایمان کسی که با یقین به خدا امیدوار است. و در خطبه ۱۹۳ معروف به "خطبه متقّین" درباره نشانه های اهل تقوا می فرمایند: «إِيمَاناً فِي يَقِينٍ» ؛ یکی از علامتهای متّقین این است که ایمانشان در مرتبه یقین است، یقین در مقابل شک است. 🔻مولا علی(علیه السلام) درباره خودشان و ایمانی که خودشان دارند، در خطبه ۲۲ می‌فرمایند: «وَ إِنِّي لَعَلَى يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ غَيْرِ شبهة من دینی»؛ یقینشان را در مقابل شبهه قرار می دهند که همانا من در حال یقین از پروردگارم هستم و هیچ شبهه و شکی در دینم ندارم. یا در خطبه اول درباره حضرت آدم (علیه السلام) می فرمایند: « فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ»؛ آدم یقین خود‌ش را به شک فروخت و عزم خودش را به سستی فروخت. آنجایی که فریب شیطان ملعون را خورد و از میوه درخت ممنوعه تناول کرد. 🔻 بحث دیگری که درباره یقین در نهج البلاغه قابل توجه است، ارزش یقین است. مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۹۷ می فرمایند: انسان اگر از سر شب تا اذان صبح بخوابد، اما در یقین نسبت به ولی و امامش باشد، شرافت دارد از اینکه از شب تا صبح عبادت کند و نسبت به امام و امامتش شک داشته باشد. این حکمت را حضرت شب عملیات نهروان که صبحش می خواستند با خوارج بجنگند در حالی بیان کردند که نیمه شب از کنار خیمه های خورارج عبور می کردند و صدای نماز شب و مناجات و دعا و قرآن از خوارج بلند بود. آنجا حضرت فرمودند این عبادت به درد نمی خورد؛ چون خوابی که با یقین باشد شرف دارد به عبادتی که با شک و تردید باشد. 🔻یکی دیگر از مطالبی که به ارزش و جایگاه یقین در نهج البلاغه اشاره می کند این است که انسان با یقین می تواند به بالاترین درجه کمال برسد. در خطبه ۱۵۷ می فرمایند: «وَ بِالْيَقِينِ تُدْرَكُ الْغَايَةُ الْقُصْوَى» ؛ به برکت یقین می توان به دورترین هدف ها و کمالات رسید. 🔻در نامه ۳۱ نهج البلاغه مولا علی(علیه السلام) به امام حسن مجتبی(علیه السلام) توصیه می کنند که قلبت را با یقین تقویت کن؛ «قَوِّهِ بِالْيَقِينِ». 🔻 و در نامه ۲۸ نهج البلاغه، مولا علی(علیه السلام) عباراتی دارند که فوق العاده است. بعید می دانم که قبل و بعد از امیرالمؤمنین (علیه السلام) دیگر کسی چنین بیانی را درباره یقین و ارزش یقین داشته باشد. آنجا مولا علی (علیه السلام) اینگونه می فرمایند اگر تو در حالت یقین باشی نسبت به پروردگار خودت، دیگر چه اشکالی دارد که در دنیا مظلوم باشی و خدا را در حالی ملاقات کنی که مظلوم بودی در دنیا. عبارتشان در نهج البلاغه این است: « مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته و در یقین خود شک نکند». یعنی اینقدر یقین ارزشمند است که تا وقتی که انسان یقین دارد، ولو اینکه به او ظلم کنند و مظلوم باشد، هیچ ابایی نیست. همانطور که مولا علی(علیه السلام) در عین مظلومیت زندگی کرد، اما احدی به یقین او نرسید. 🔻خود حضرت در خطبه ۲۲ درباره یقینشان اینگونه فرمودند « وَ إِنِّي لَعَلَى يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ غَيْرِ شبهة من دینی» ؛ همانا من بر یقین از پروردگارم هستم و شبهه ای در دینم نداشته و ندارم. یا در خطبه ۴ بند۲ حضرت درباره حق فرمودند: «مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ»؛ مادام از آن لحظه ای که حق به من ارائه شده من سر سوزنی در حق شک نکردم. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت نود و دوم ❇️ ادامه اولین خطبه پس از ورود به کوفه 🔻بدانید که مردانی از شما از یاری من کوتاهی کردند. آنها شایسته ملامت و مذمت هستند و من آنها را سرزنش و نکوهش می‌کنم. شما هم رابطه خود را با آنها قطع کنید، آنان را از خود برانید و سخنانی را که خوش ندارند به گوش آنها بخوانید تا تنبیه شوند! این‌گونه اقدامات لازم است تا این که در هنگام جدایی صف‌ها،حزب خدا شناخته شود. 🔻[ در اینجا مالک‌بن‌حبیب، رئیس نیروهای انتظامی شهر کوفه، برخاست و گفت: به خدا سوگند ملامت کردن متخلفان از جنگ مجازاتی اندک برای آنان است. اگر فرمان صادر کنی، همه آنها را از دم تیغ می‌گذرانیم، اما من به وی تذکر دادم: ] 🔻سبحان الله! ای مالک، از مرز گذشتی و از حد تجاوز کردی و در تندروی غرق شدی، ای مالک! خداوند چنین حکم نکرده است. قانون خدا قتل نفس در برابر قتل نفس است؛ پس چه جای انتقام‌گیری و بیدادگری است؟ خدا فرموده است: "وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا؛ و آن کس که مظلوم کشته شده است، برای ولی‌اش سلطه [ و حق قصاص ] قرار دادیم؛ اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است". اسراف در قتل یعنی اینکه انسان کسی را بکشد که قتلی انجام نداده است. خداوند انسان را از چنین کاری پرهیز داده است؛ زیرا ستم است. 🔻[ ابوبرده که یکی از متخلفان از جنگ بود، برخاست و پرسید: ای امیرالمومنین! کسانی که در کنار عایشه و زبیر و طلحه کشته شدند، چه جرمی مرتکب شده بودند که مستحق قتل شدند؟ به وی پاسخ دادم: ] 🔻آنان شیعیان و کارگزاران مرا کشتند و برادر ربیعه عبدی، که رحمت خدا بر او باد و گروهی از مسلمانان را کشتند. آری، جرم هواداران من این بود که گفتند: ما به خلاف شما که پیمان شکسته‌اید، پیمان نمی‌شکنیم و به‌خلاف شما که خیانت ورزیده‌اید، خیانت نمی‌کنیم. 🔻بر سر آنان ریختند و همگی را از دم تیغ گذراندند. من به این جرم آنها را کشتم. از آنان خواستم قاتلان برادرانم را تحویل ما دهند تا قصاص کنیم، سپس کتاب خدا بین من و آنها حاکم باشد؛ اما آنان نپذیرفتند و در جنگ با من اصرار ورزیدند، درحالی‌که بیعت من بر گردن آنها بود و علاوه‌برآن خون نزدیک به هزار نفر از شیعیان من نیز بر عهده آنان است. آیا باز هم تردید داری؟ [ او پاسخ داد: در تردید بودم؛ اما اکنون حقیقت را فهمیدم و خطای آن گروه بر من آشکار شد. به راستی که تو هدایت شده و درست کردار هستی. ] 🔻و بعد از آن، اولین خطبه نماز جمعه در کوفه را خواندم: پس از حمد و ستایش خداوند و شهادت بر یکتایی او و شهادت بر نبوت و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مردم را به تقوای الهی سفارش و پیرامون آن برای آن‌ها سخن گفتم. همچنین آنها را به عمل خالصانه، دور از ریا و جلوه گری فرا خوانده، آنها را از عذاب الهی و فریب دنیا بر حذر داشتم با استناد به آیه قرآن: "وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند". 🔻در پایان از خداوند، تشرف به مقام شهیدان و همراهی با پیامبران و زندگی اهل سعادت را خواستار شدم. که به راستی ما برای او هستیم و به سوی او رهسپاریم. 📚منابع: ۱. قرآن کریم، سوره اسراء، آیه۳۳ ۲. وقعة صفین، ص۳ ۳. الفتوح، ج۱، ص۱۳۸ ۴. الإرشاد، ج۱، ص۲۵۹ ۵. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۰۲ ۶.قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه۶۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 : (این سخنرانی که در مسجد کوفه در سال ٣٨ هجری ایراد شد) 1⃣ اقسام ایمان ♦️ ايمان بر دو قسم است: يکی ايمانی که در دل ها ثابت و برقرار و ديگری در ميان دل ها و سينه ها ناپايدار است، «تا سرآمدی که تعيين شده است». پس اگر از کسی بيزاريد، او را به حال خود گذاريد تا مرگ او فرا رسد، پس در آن هنگام وقت بيزاری جستن است. 2⃣ شناخت هجرت و مهاجر واقعی ♦️ و هجرت بر جايگاه ارزشی نخستين خود قرار دارد. خدا را به ايمان اهل زمين نيازی نيست، چه ايمان خود را پنهان دارند يا آشکار کنند و نام مهاجر را بر کسی نمی توان گذاشت، جز آن کس که حجّت خدا بر روی زمين را بشناسد. هرکس حجّت خدا را شناخت و به امامت او اقرار کرد، مهاجر است و نام مستضعف در دين بر کسی که حجّت بر او تمام شد و گوشش آن را شنيد و قلبش آن را دريافت صدق نمی کند (و معذور نيست). 3⃣ مشکل فهم برخی از احادیث ♦️همانا کارِ ما (ولايتِ ما) اهل بيت پيامبر سخت و تحمّل آن دشوار است، که جز مؤمن دين دار که خدا او را آزموده و ايمانش در دل استوار بوده، قدرت پذيرش و تحمّل آن را ندارد و حديث ما را جز سينه های امانت پذير و عقل های بردبار فرا نگيرد. 4⃣ آگاهی ژرف امام (علیه السلام) ♦️ ای مردم! پيش از آن که مرا نيابيد، آنچه می خواهيد از من بپرسيد، که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمين می شناسم. بپرسيد قبل از آن که فتنه ها چونان شتری بی صاحب حرکت کند و مهارِ خود را پايمال نمايد و مردم را بکوبد و بيازارد و عقل ها را سرگردان کند. •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 (در سفارش به تقوا) 1⃣ سفارش به پرهیزکاری ♦️ ای مردم! شما را به پرهيزکاری و شکر فراوان در برابر نعمت ها و عطاهای الهی و احسانی که به شما رسيده سفارش می کنم. چه نعمت هايی که به شما اختصاص داده و رحمت هايی که برای شما فراهم فرمود. شما عيب های خود را آشکار کرديد و او پوشاند، خود را در معرض کيفر او قرار داديد و او به شما مهلت داد. 2⃣ ارزش یاد مرگ ♦️ مردم! شما را به يادآوری مرگ سفارش می کنم. از مرگ کمتر غفلت کنيد. چگونه مرگ را فراموش می کنيد در حالی که او شما را فراموش نمی کند؟ و چگونه طمع می ورزيد در حالی که به شما مهلت نمی دهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است. آنها را به گورشان حمل کردند، بی آنکه بر مرکبی سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بی آنکه خود فرود آيند. چنان از ياد رفتند گويا از آبادکنندگان دنيا نبودند و آخرت همواره خانه شان بود. آنچه را وطن خود می دانستند از آن رميدند و در آنجا که از آن می رميدند، آرام گرفتند و از چيزهايی که با آنها مشغول بودند جدا شدند و آنجا را که سرانجامشان بود ضايع کردند. اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند و نه می توانند عمل نيکی بر نيکی های خود بيفزايند. به دنيايی اُنس گرفتند که مغرورشان کرد، چون به آن اطمينان داشتند سرانجام مغلوبشان کرد. 3⃣ ضرورت شتاب در نیکی ها ♦️ خدا شما را رحمت کند، پس بشتابيد به سوی آباد کردن خانه هايی که شما را به آبادانی آن فرمان دادند و تشويقتان کرده، به سوی آن دعوت کرده اند و با صبر و استقامت بر عبادت، نعمت های خدا را بر خود تمام گردانيد و از عصيان و نافرمانی کناره گيريد، که فردا به امروز نزديک است. وه! چگونه ساعت ها در روز و روزها در ماه و ماهها در سال و سال ها در عمر آدمی شتابان می گذرد؟! •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• 📜 (در بيان پيشامدها) 1⃣ خبر از حوادث آینده ♦️ آگاه باشيد، آنان که پدر و مادرم فدايشان باد، از کسانی هستند که در آسمان ها معروف و در زمين گمنامند. آگاه باشيد، در آينده پشت کردن روزگارِ خوش و قطع شدن پيوندها و روی کار آمدن خردسالان را انتظار کشيد و اين روزگاری است که ضربات شمشير بر مؤمن، آسان تر از يافتن مال حلال است. روزگاری که پاداش گيرنده از دهنده بيشتر است و آن روزگاری که بی نوشيدن شراب مست می شويد. با فراوانی نعمت ها، بدون اجبار سوگند می خوريد و نه از روی ناچاری دروغ می گوييد و آن روزگاری است که بلاها شما را می گزد، چونان گزيدن و زخم کردن دوش شتران از پالان، آه! آن رنج و اندوه چقدر طولانی و اميد گشايش چقدر دور است. 2⃣ ضرورت اطاعت از رهبری ♦️ای مردم! مهار بار سنگين گناهان را رها کنيد و امام خود را تنها مگذاريد، که در آينده خود را سرزنش می کنيد. خود را در آتش فتنه ای که پيشاپيش افروخته ايد نيفکنيد، راه خود گيريد و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنيد. به جانم سوگند که مؤمن در شعله آن فتنه ها نابود شود، امّا مدّعيان دروغين اسلام در امان خواهند بود. همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريکی هستم که هرکس به آن روی می آورد، از نورش بهره مند می گردد. ای مردم! سخنان مرا بشنويد و به خوبی حفظ کنيد، گوش دل خود را باز کنيد تا گفته های مرا بفهميد. •┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈• @mehmanenahjolbalagheh