#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت نود و دوم
❇️ ادامه اولین خطبه پس از ورود به کوفه
🔻بدانید که مردانی از شما از یاری من کوتاهی کردند. آنها شایسته ملامت و مذمت هستند و من آنها را سرزنش و نکوهش میکنم. شما هم رابطه خود را با آنها قطع کنید، آنان را از خود برانید و سخنانی را که خوش ندارند به گوش آنها بخوانید تا تنبیه شوند! اینگونه اقدامات لازم است تا این که در هنگام جدایی صفها،حزب خدا شناخته شود.
🔻[ در اینجا مالکبنحبیب، رئیس نیروهای انتظامی شهر کوفه، برخاست و گفت: به خدا سوگند ملامت کردن متخلفان از جنگ مجازاتی اندک برای آنان است. اگر فرمان صادر کنی، همه آنها را از دم تیغ میگذرانیم، اما من به وی تذکر دادم: ]
🔻سبحان الله! ای مالک، از مرز گذشتی و از حد تجاوز کردی و در تندروی غرق شدی، ای مالک! خداوند چنین حکم نکرده است. قانون خدا قتل نفس در برابر قتل نفس است؛ پس چه جای انتقامگیری و بیدادگری است؟ خدا فرموده است:
"وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا؛
و آن کس که مظلوم کشته شده است، برای ولیاش سلطه [ و حق قصاص ] قرار دادیم؛ اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است".
اسراف در قتل یعنی اینکه انسان کسی را بکشد که قتلی انجام نداده است. خداوند انسان را از چنین کاری پرهیز داده است؛ زیرا ستم است.
🔻[ ابوبرده که یکی از متخلفان از جنگ بود، برخاست و پرسید: ای امیرالمومنین! کسانی که در کنار عایشه و زبیر و طلحه کشته شدند، چه جرمی مرتکب شده بودند که مستحق قتل شدند؟ به وی پاسخ دادم: ]
🔻آنان شیعیان و کارگزاران مرا کشتند و برادر ربیعه عبدی، که رحمت خدا بر او باد و گروهی از مسلمانان را کشتند. آری، جرم هواداران من این بود که گفتند: ما به خلاف شما که پیمان شکستهاید، پیمان نمیشکنیم و بهخلاف شما که خیانت ورزیدهاید، خیانت نمیکنیم.
🔻بر سر آنان ریختند و همگی را از دم تیغ گذراندند. من به این جرم آنها را کشتم. از آنان خواستم قاتلان برادرانم را تحویل ما دهند تا قصاص کنیم، سپس کتاب خدا بین من و آنها حاکم باشد؛ اما آنان نپذیرفتند و در جنگ با من اصرار ورزیدند، درحالیکه بیعت من بر گردن آنها بود و علاوهبرآن خون نزدیک به هزار نفر از شیعیان من نیز بر عهده آنان است. آیا باز هم تردید داری؟
[ او پاسخ داد: در تردید بودم؛ اما اکنون حقیقت را فهمیدم و خطای آن گروه بر من آشکار شد. به راستی که تو هدایت شده و درست کردار هستی. ]
🔻و بعد از آن، اولین خطبه نماز جمعه در کوفه را خواندم: پس از حمد و ستایش خداوند و شهادت بر یکتایی او و شهادت بر نبوت و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مردم را به تقوای الهی سفارش و پیرامون آن برای آنها سخن گفتم. همچنین آنها را به عمل خالصانه، دور از ریا و جلوه گری فرا خوانده، آنها را از عذاب الهی و فریب دنیا بر حذر داشتم با استناد به آیه قرآن:
"وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ؛
و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر میدانستند".
🔻در پایان از خداوند، تشرف به مقام شهیدان و همراهی با پیامبران و زندگی اهل سعادت را خواستار شدم. که به راستی ما برای او هستیم و به سوی او رهسپاریم.
📚منابع:
۱. قرآن کریم، سوره اسراء، آیه۳۳
۲. وقعة صفین، ص۳
۳. الفتوح، ج۱، ص۱۳۸
۴. الإرشاد، ج۱، ص۲۵۹
۵. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۰۲
۶.قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه۶۴
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه189 : (این سخنرانی که در مسجد کوفه در سال ٣٨ هجری ایراد شد)
1⃣ اقسام ایمان
♦️ ايمان بر دو قسم است: يکی ايمانی که در دل ها ثابت و برقرار و ديگری در ميان دل ها و سينه ها ناپايدار است، «تا سرآمدی که تعيين شده است». پس اگر از کسی بيزاريد، او را به حال خود گذاريد تا مرگ او فرا رسد، پس در آن هنگام وقت بيزاری جستن است.
2⃣ شناخت هجرت و مهاجر واقعی
♦️ و هجرت بر جايگاه ارزشی نخستين خود قرار دارد. خدا را به ايمان اهل زمين نيازی نيست، چه ايمان خود را پنهان دارند يا آشکار کنند و نام مهاجر را بر کسی نمی توان گذاشت، جز آن کس که حجّت خدا بر روی زمين را بشناسد. هرکس حجّت خدا را شناخت و به امامت او اقرار کرد، مهاجر است و نام مستضعف در دين بر کسی که حجّت بر او تمام شد و گوشش آن را شنيد و قلبش آن را دريافت صدق نمی کند (و معذور نيست).
3⃣ مشکل فهم برخی از احادیث
♦️همانا کارِ ما (ولايتِ ما) اهل بيت پيامبر سخت و تحمّل آن دشوار است، که جز مؤمن دين دار که خدا او را آزموده و ايمانش در دل استوار بوده، قدرت پذيرش و تحمّل آن را ندارد و حديث ما را جز سينه های امانت پذير و عقل های بردبار فرا نگيرد.
4⃣ آگاهی ژرف امام (علیه السلام)
♦️ ای مردم! پيش از آن که مرا نيابيد، آنچه می خواهيد از من بپرسيد، که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمين می شناسم. بپرسيد قبل از آن که فتنه ها چونان شتری بی صاحب حرکت کند و مهارِ خود را پايمال نمايد و مردم را بکوبد و بيازارد و عقل ها را سرگردان کند.
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه188 (در سفارش به تقوا)
1⃣ سفارش به پرهیزکاری
♦️ ای مردم! شما را به پرهيزکاری و شکر فراوان در برابر نعمت ها و عطاهای الهی و احسانی که به شما رسيده سفارش می کنم. چه نعمت هايی که به شما اختصاص داده و رحمت هايی که برای شما فراهم فرمود. شما عيب های خود را آشکار کرديد و او پوشاند، خود را در معرض کيفر او قرار داديد و او به شما مهلت داد.
2⃣ ارزش یاد مرگ
♦️ مردم! شما را به يادآوری مرگ سفارش می کنم. از مرگ کمتر غفلت کنيد. چگونه مرگ را فراموش می کنيد در حالی که او شما را فراموش نمی کند؟ و چگونه طمع می ورزيد در حالی که به شما مهلت نمی دهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است. آنها را به گورشان حمل کردند، بی آنکه بر مرکبی سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بی آنکه خود فرود آيند. چنان از ياد رفتند گويا از آبادکنندگان دنيا نبودند و آخرت همواره خانه شان بود. آنچه را وطن خود می دانستند از آن رميدند و در آنجا که از آن می رميدند، آرام گرفتند و از چيزهايی که با آنها مشغول بودند جدا شدند و آنجا را که سرانجامشان بود ضايع کردند. اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند و نه می توانند عمل نيکی بر نيکی های خود بيفزايند. به دنيايی اُنس گرفتند که مغرورشان کرد، چون به آن اطمينان داشتند سرانجام مغلوبشان کرد.
3⃣ ضرورت شتاب در نیکی ها
♦️ خدا شما را رحمت کند، پس بشتابيد به سوی آباد کردن خانه هايی که شما را به آبادانی آن فرمان دادند و تشويقتان کرده، به سوی آن دعوت کرده اند و با صبر و استقامت بر عبادت، نعمت های خدا را بر خود تمام گردانيد و از عصيان و نافرمانی کناره گيريد، که فردا به امروز نزديک است. وه! چگونه ساعت ها در روز و روزها در ماه و ماهها در سال و سال ها در عمر آدمی شتابان می گذرد؟!
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه187 (در بيان پيشامدها)
1⃣ خبر از حوادث آینده
♦️ آگاه باشيد، آنان که پدر و مادرم فدايشان باد، از کسانی هستند که در آسمان ها معروف و در زمين گمنامند.
آگاه باشيد، در آينده پشت کردن روزگارِ خوش و قطع شدن پيوندها و روی کار آمدن خردسالان را انتظار کشيد و اين روزگاری است که ضربات شمشير بر مؤمن، آسان تر از يافتن مال حلال است. روزگاری که پاداش گيرنده از دهنده بيشتر است و آن روزگاری که بی نوشيدن شراب مست می شويد. با فراوانی نعمت ها، بدون اجبار سوگند می خوريد و نه از روی ناچاری دروغ می گوييد و آن روزگاری است که بلاها شما را می گزد، چونان گزيدن و زخم کردن دوش شتران از پالان، آه! آن رنج و اندوه چقدر طولانی و اميد گشايش چقدر دور است.
2⃣ ضرورت اطاعت از رهبری
♦️ای مردم! مهار بار سنگين گناهان را رها کنيد و امام خود را تنها مگذاريد، که در آينده خود را سرزنش می کنيد. خود را در آتش فتنه ای که پيشاپيش افروخته ايد نيفکنيد، راه خود گيريد و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنيد. به جانم سوگند که مؤمن در شعله آن فتنه ها نابود شود، امّا مدّعيان دروغين اسلام در امان خواهند بود. همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريکی هستم که هرکس به آن روی می آورد، از نورش بهره مند می گردد. ای مردم! سخنان مرا بشنويد و به خوبی حفظ کنيد، گوش دل خود را باز کنيد تا گفته های مرا بفهميد.
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت31 ( 6 )
🔷 ارکان و ابعاد یقین /یقین و اولیای خدا /راههای رسیدن به یقین
🔻نکته دیگری که درباره یقین باید بیان کرد، ارکان و ابعاد یقین است.
حضرت یک بار در همین حکمت ۳۱ ارکان یقین را بیان کردند و فرمودند :چهار رکن برای یقین هست:
۱- نگاه به حوادث با چشم بصیرت و تیز هوشی
۲- بیرون کشیدن حکمت وقایع
۳- عبرت گرفتن
۴- پیمودن راه صحیح پیشینیان
🔻یک بار هم در حکمت ۱۲۵ فرمودند: «التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ»؛ تسلیم شدن در برابر حق همان یقین است و یقین عبارت است از اینکه صدق اوامر خدا را قلب شما اعتراف بکند و بپذیرد.
🔻 نکته بعدی درباره یقین، ویژگیهای یقین انسانهای وارسته از اولیاء خدا و متقّین است.
یکی در خطبه ۱۹۳ است که حضرت فرمودند:«َ إِيمَاناً فِي يَقِينٍ»؛ یکی از علامتهای متّقین این است که ایمانشان در مقام و رتبه یقین است.
در خطبه ۳۸ در مورد اولیاء خدا فرمود: « فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللَّهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ» ؛ نوری که اولیاء را در فتنه ها نجات میدهد و مسیرشان را روشن میکند، نور یقین به اعتقاداتشان است.
در خطبه ۸۷ هم درمورد مؤمنین حقیقی فرمودند: «فَهُوَ مِنَ الْيَقِينِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ» ؛ مؤمن واقعی اینگونه است که یقینش مثل روشنایی شعاع نور خورشید همه چیز را برای او روشن کرده است.
🔻نکته دیگری که درباره یقین باید عرض کرد، راهها و اسباب به یقین رسیدن است که متعدّد است.
بنده دو مورد از آن را عرض می کنم:
● 1. در حکمت ۳۷۳ که نهی از منکر و جنگ با دشمن را حضرت باعث نورانیت قلب با یقین می دانند و می فرمایند: «مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفَِ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ »؛ کسی که با شمشیر به انکار دشمن و منکر بپردازد، در قلب خودش نور یقین را روشن کرده است.
● 2. یکی دیگر از اسباب و راه های رسیدن به یقین، خود اهل بیت (علیهم السلام) هستند، که در نهج البلاغه خیلی مفصّل به آنها پرداخته شده است ؛ مثلاً در خطبه ۲ می فرمایند اهل بیت چه کسانی هستند؟ «هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ » ؛ اهل بیت (علیهم السلام) پایه و ریشه دین و ستون یقین هستند.
🔻و نکته آخر اینکه بعضی چیزها به یقین آسیب می رسانند و آفت یقین هستند که مهمترین آنها در نهج البلاغه فتنه است.
حضرت در خطبه ۱۵۱ می فرمایند: « الفِتنَة تَنْقُضُ عَقْدَ الْيَقِينِ»؛ فتنه گره محکم یقین را باز می کند. لذا در فتنه ها خود حضرت فرمودند اول شبهه می آید و این شبهه ها خیلی ها را از آن یقین قبلیشان مردّد می کنند.
همچنان که امروز با شبهاتی که خنّاسان در جامعه ترویج می کنند، بخشی از بچّه های نازنین انقلابی که تا دیروز در یقین نسبت به انقلاب و نظام و کارآمدی اسلام و ولایت فقیه بودند متأسفانه به خاطر سستی خودشان دارند به شک مبتلا می شوند.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت نود و سوم
❇️برنامه های تربیتی در کوفه
🔸عالمان باقی هستند تا روزگار باقیاست
🔻[ مردم کوفه را به فراگیری علم تشویق میکردم، درخطبهای به آنها گفتم: ]
ای مردم، بدانید که کمال دین طلب علم و عمل به آن است. طلب علم برای شما از کسب مال واجبتر است؛ زیرا مال را خداوند تقسیم کرده و ضمانت کرده است که به شما برساند و به این ضمانت وفا خواهد کرد؛ اما علم را از دسترس شما دور نگه داشته و در اختیار گروهی گذاشته و به شما امر کرده است که آن را از اهلش فراگیرید. پس دنبال علم بروید.
🔻بدانید که مال زیاد شما را فاسد کرده و دین شما را تباه می کند و دلها را سخت می سازد؛ اما هر چه علم فرا گیرید و به آن عمل کنید، به صلاح دین شماست و بهشت را نصیب شما خواهد کرد. مال، مردم را بخیل میکند و حتی صاحب مال به خودش هم بخل می ورزد، چه رسد که بخواهد به مردم کمک کند! مال با انفاق کردن کم میشود! در صورتی که علم با انفاق کردن فزونی مییابد و انفاق علم، نشر و گسترش آن برای افراد مستعد و شایسته است.
🔻بدانید که پیروی از عالِم و همراهی با او از نشانههای دین است و اطاعت از عالِم حسنات میآورد و گناهان را محو و برای مومنان ذخیره تهیه میکند. مقامات عالمان در دنیا و آخرت والاست و خوشنام، چشم از جهان فرو میبندند. بدانید که مال از بین میرود، همانگونه که صاحبش نیز از بین میرود؛ ولی علم و عالمان همیشه هستند. علم حکومت می کند؛ در صورتی که مال همیشه محکوم است.
❇️ آماده مرگ باشید
🔻[ شبها پس از نماز عشا، مردم را با توجه دادن به امر آخرت موعظه میکردم و میگفتم: ]
ای مردم، خداوند شما را رحمت کند! برای مرگ آماده شوید و بار خود را ببندید که آوای کوچ برخاسته است. پس این اقامت و دلبستگی به دنیا چه معنی دارد، پس از اینکه ندای کوچیدن برخاسته است؟! خداوند شما را رحمت کند! آماده شوید و بهترین زاد و توشهای را که آماده و در دسترس دارید، یعنی تقوا را به همراه خود بردارید.
🔻بدانید که راه شما به سوی قیامت و عبور شما از صراط و وحشت بزرگ در پیش رویتان است و گردنههای صعبالعبور و منازل وحشتزا و هراسناکی در پیشِ رو دارید که ناگزیر باید از آنها عبور کرده و در آن منازل توقف کنید. در این مسیر، یا رحمت خداوند متعال است که شما را از خطرهای بزرگ، منازل هراسناک، منظرههای دلخراش و آزمایشهای سخت نجات میدهد یا مهلکهای است که جبران پذیر نخواهد بود.
📚منابع:
۱. مشکاة الانوار، ص۱۳۸
۲. کافی، ج۱، ص۳٠
۳. تحف العقول، ص۱۹۹
۴. شیخ مفید، الأمالی، مجلس ۲۳، ح۳۲، ص۱۹۸
۵. روضة الواعظین، ج۲، ص۴۴۵
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه186: (در اصول کافی ج١، ص١٣١ آمده است، که این سخنرانی در شهر کوفه ایراد شد و پیرامون توحید و خدا شناسی است که اصول آن در هیچ خطبه ای یافت نمی شود.)
1⃣ شناساندن صحيح خداوند سبحان
♦️کسی که کيفيّتی برای خدا قائل شد، يگانگی او را انکار کرده و آن کس که همانندی برای او قرار داد، به حقيقت خدا نرسيده است. کسی که خدا را به چيزی تشبيه کرد، به مقصد نرسيد. آن کس که به او اشاره کند يا در وَهم آورد، خدا را بی نياز ندانسته است. هرچه که ذاتش شناخته شده باشد، آفريده است و آنچه در هستی به ديگری متّکی باشد، دارای آفريننده است. سازنده ای غير محتاج به ابزار، اندازه گيرنده ای بی نياز از فکر و انديشه و بی نياز از ياری ديگران است. با زمان ها همراه نبوده و از ابزار و وسايل کمک نگرفته است. هستی او برتر از زمان و وجود او بر نيستی مقدّم است و ازليّت او را آغازی نيست. با پديد آوردن حواس، روشن می شود که حواسّی ندارد و با آفرينش اشياء متضاد، ثابت می شود که دارای ضدّی نيست و با هماهنگ کردن اشياء دانسته می شود که همانندی ندارد. خدايی که روشنی را با تاريکی، آشکار را با نهان، خشکی را با تری، گرمی را با سردی، ضدّ هم قرار داد و عناصر متضاد را با هم ترکيب و هماهنگ کرد و بين موجودات ضدّهم، وحدت ايجاد کرد، آنها را که با هم دور بودند نزديک کرد و بين آنها که با هم نزديک بودند فاصله انداخت. خدايی که حدّی ندارد و با شماره محاسبه نمی گردد، که همانا ابزار و آلات، دليل محدود بودن خويشند و به همانند خود اشاره می شوند. اينکه می گوييم موجودات از فلان زمان پديد آمده اند، پس قديم نمی توانند باشند و حادثند؛ و اين که می گوييم حتماً پديد آمدند، اَزَلی بودن آنها رد می شود؛ و اينکه می گوييم اگر چنين بودند کامل می شدند، پس در تمام جهات کامل نيستند. خدا با خلق پديده ها در برابر عقل ها جلوه کرد و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است و حرکت و سکون در او راه ندارد، زيرا او خود حرکت و سکون را آفريد، چگونه ممکن است آنچه را که خود آفريده در او اثر بگذارد؟ يا خود از پديده های خويش اثر پذيرد؟ اگر چنين شود، ذاتش چون ديگر پديده ها تغيير می کند و اصل وجودش تجزيه می پذيرد و ديگر اَزَلی نمی تواند باشد و هنگامی که (به فرض محال) آغازی برای او تصوّر شود، پس سرآمدی نيز خواهد داشت و اين آغاز و انجام، دليل روشن نقص و نقصان و ضعف دليل مخلوق بودن و نياز به خالقی ديگر داشتن است. پس نمی تواند آفريدگار همه هستی باشد و از صفات پروردگار که هيچ چيز در او مؤثر نيست و نابودی و تغيير و پنهان شدن در او راه ندارد خارج شود.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه186
2⃣ والاتر از صفات پديده ها
♦️خدا فرزندی ندارد تا فرزند ديگری باشد و زاده نشده تا محدود به حدودی گردد و برتر است از آن که پسرانی داشته باشد و منزّه است که با زنانی ازدواج کند. انديشه ها به او نمی رسند تا اندازه ای برای خدا تصوّر کنند و فکرهای تيزبين نمی توانند او را درک کنند، تا صورتی از او تصوّر نمايند. حواس از احساس کردن او عاجز و دست ها از لمس کردن او ناتوان است و تغيير و دگرگونی در او راه ندارد و گذشت زمان تأثيری در او نمی گذارد. گذران روز و شب او را سال خورده نسازد و روشنايی و تاريکی در او اثر ندارد. خدا با هيچ يک از اجزاء و جوارح و اعضاء و اندام و نه با عَرَضی از اَعراض و نه با دگرگونی ها و تجزيه، وصف نمی گردد. برای او اندازه و نهايتی وجود ندارد و نيستی و سرآمدی نخواهد داشت؛ چيزی او را در خود نمی گنجاند که بالا و پايينش ببرد و نه چيزی او را حمل می کند که کج يا راست نگه دارد؛ نه در درون اشياء قرار دارد و نه بيرون آن، حرف می زند نه با زبان و کام و دهان، می شنود نه با سوراخ های گوش و اعضاء شنوايی، سخن می گويد نه با به کار گرفتن الفاظ در بيان، حفظ می کند نه با رنج به خاطر سپردن، می خواهد نه با به کارگيری انديشه، دوست دارد و خشنود می شود نه از راه دلسوزی، دشمن می دارد و به خشم می آيد نه از روی رنج و نگرانی. به هرچه اراده کند، می فرمايد باش، پديد می آيد نه با صوتی که در گوش ها نشيند و نه فريادی که شنيده شود؛ بلکه سخن خدای سبحان همان کاری است که ايجاد می کند.
3⃣ شناخت قدرت پروردگار
♦️ پيش از او چيزی وجود نداشته وگرنه خدای ديگری می بود. نمی شود گفت: خدا نبود و پديد آمد که در آن صورت صفات پديده ها را پيدا می کند و نمی شود گفت: بين خدا و پديده ها جدايی است و خدا بر پديده ها برتری دارد تا سازنده و ساخته شده، همانند تصوّر شوند و خالق و پديد آمده به يکديگر تشبيه گردند. مخلوقات را بدون استفاده از طرح و الگوی ديگران آفريد و در آفرينش پديده ها از هيچ کسی ياری نگرفت. زمين را آفريد و آن را برپا نگهداشت، بدون آن که مشغولش سازد و در حرکت و بی قراری، آن را نظم و اعتدال بخشيد و بدون ستونی آن را به پاداشت و بدون استوانه ها بالايش برد و از کجی و فرو ريختن نگهداشت و از سقوط و در هم شکافتن حفظ کرد. ميخ های زمين را محکم و کوه های آن را استوار و چشمه هايش را جاری و درّه ها را ايجاد کرد. آنچه بنا کرده به سُستی نگراييد و آنچه را توانا کرد ناتوان نشد. خدا با بزرگی و قدرت بر آفريده ها حاکم است و با علم و آگاهی از باطن و درونشان باخبر است و با جلال و عزّت خود از همه برتر و بالاتر است. چيزی از فرمان او سرپيچی نمی کند و چيزی قدرت مخالفت با او را ندارد، تا بر او پيروز گردد و شتابنده ای از او توان گريختن ندارد که بر او پيشی گيرد و به سرمايه داری نياز ندارد تا او را روزی دهد. همه در برابر او فروتنند و در برابر عظمت او ذليل و خوارند. از قدرت و حکومت او به سوی ديگری نمی توان گريخت که از سود و زيانش در امان ماند. همتايی ندارد تا با او برابری کند، و او را همانندی نيست که شبيه او باشد. اوست نابودکننده پديده ها پس از آفرينش، که گويا موجودی نبود.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه186
4⃣ معاد و آفرينش دوباره پديده ها
♦️نابودی جهان پس از پديد آمدن، شگفت آورتر از آفرينش آغازين آن نيست. چگونه محال است در صورتی که اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپايان، آنچه در آغل است و آنچه در بيابان سرگرم چراست، از تمام نژادها و جنس ها، درس نخوانده و انسان های زيرک، گرد هم آيند تا پشّه ای را بيافرينند، توان پديد آوردن آن را ندارند، و راه پيدايش آن را نمی شناسند، که عقل هايشان سرگردان و در شناخت آن حيران می مانند و نيروی آنها سُست و به پايان می رسد و رانده و درمانده باز می گردند، آنگاه اعتراف به شکست می کنند و اقرار دارند که نمی توانند پشّه ای بيافرينند و از نابود ساختنش ناتوانند!.
همانا پس از نابودی جهان، تنها خدای سبحان باقی می ماند، تنهایِ تنها که چيزی با او نيست، آن گونه که قبل از آفرينش جهان چيزی با او نبود، نه زمانی و نه مکانی، بی وقت و بی زمان. در آن هنگام مهلت ها به سر آيد، سال ها و ساعت ها سپری شود و چيزی جز خدای يگانه قهّار باقی نمی ماند که بازگشت همه چيز به سوی اوست. پديده ها، چنان که در آغاز آفريده شدن قدرتی نداشتند، به هنگام نابودی نيز قدرت مخالفتی ندارند، زيرا اگر می توانستند پايدار می ماندند. آفرينش چيزی برای خدا رنج آور نبوده و در آفرينش موجودات دچار فرسودگی و ناتوانی نشده است. موجودات را برای استحکام حکومتش نيافريده و برای ترس از کمبود و نقصان پديد نياورده است. آفرينش مخلوقات نه برای ياری خواستن در برابر همتايی بود که ممکن است بر او غلبه يابد و نه برای پرهيز از دشمنی بود که به او هجوم آورد و نه برای طولانی شدن دوران حکومت و نه برای پيروز شدن بر شريک و همتايی مخالف و نه برای رفع تنهايی. سپس، همه موجودات را نابود می کند، نه برای خستگی ازاداره آنها و نه برای آسايش و استراحت و نه به خاطر رنج و سنگينی که برای او داشتند و نه برای طولانی شدن ملال آور زندگيشان، بلکه خداوند با لطف خود موجودات را اداره می فرمايد و با فرمان خود همه را برپا می دارد و با قدرت خود همه را استوار می کند. سپس بدون آن که نيازی داشته باشد، بار ديگر همه را باز می گرداند، نه برای اينکه از آنها کمکی بگيرد و نه برای رهاشدن از تنهايی تا با آنها مأنوس شود ونه آن که تجربه ای به دست آورد و نه برای آن که از فقر و نياز به توانگری رسد و يا از ذلّت و خواری به عزّت و قدرت راه يابد.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت31 ( 7 )
🔷 عدل
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) سومین رکن از ارکان ایمان را "عدل" می دانند. عدالت در موقعیتی موضوعیت پیدا می کند که انسان قصد قضاوت کردن دارد.
همه ما به نوعی در طول شبانه روز بارها نسبت به افراد، رفتارها، اختلافها، قضاوت می کنیم. اگر چه مصداق تامّش در محکمه و برای قاضی به معنای خاص است، اما همه مؤمنین در معرض قضاوت هستند. لذا اگر قرار باشد ایمان ما کامل باشد، باید عدالت را به نحوی که مولا علی(علیه السلام) در این حکمت ۳۱ مطرح می کنند و در واقع تجزیه و تحلیل می کنند، در خودمان پیاده کنیم.
🔻حضرت برای عدالت و عدل چهار رکن قائل هستند. می فرمایند: و عدل نيز بر چهار پايه استوار است:
۱. فكری ژرف انديش
۲. دانشی عميق و به حقيقت رسيده
۳. نيكو داوری كردن
۴. استوار بودن در حلم.
پس كسی كه درست انديشيد به ژرفای دانش می رسد و آن كس كه به حقيقت دانش رسد، از چشمه ی زلال شريعت می نوشد و كسی كه حلم داشته باشد در كارش زياده روی نمی کند و با نيكنامی در ميان مردم زندگی خواهد كرد.
🔻 قاضی و قضاوت کننده باید چهار شرط داشته باشند.
دو شرط قبل از قضاوت، یک شرط در هنگام قضاوت کردن و یک شرط هم بعد از قضاوت.
اما دو شرط قبل از قضاوت:
یکی فهم عمیق مسأله است و دیگری کسب علم و اطلاعات و دانش و آگاهی کامل و جامع و صحیح از آن مسأله است.
1⃣ فهم عمیق مسأله:
قاضی که می خواهد در دادگاه حکم بکند، اولاً باید انسان خوش فهمی باشد، فقط با صرف اطلاعاتی که گردآوری میکند و کنار هم می چیند حکم نکند، بلکه فکر داشته باشد، با فکرش عمیق بشود، نسبت بین لایه های پنهانی اطلاعاتی که به او می رسید بتواند عمیق فکر کند.
🔻 امیرالمؤمنین در نامه ۵۳ هم خطاب به جناب مالک اشتر می فرمایند: «واخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ مِنَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاه» ؛ برای حکم کردن بین مردم کسی را انتخاب کن که به فهم سطحی به جای فهم عمیق اکتفا نکند.
2⃣ دومین شرط از شروط قبل از حکم کردن و قضاوت، علم است.
قاضی باید قبل از اینکه حکم بکند تا جایی که امکان دارد با حوصله تمام اطلاعات و اسناد مربوط به مسأله را بتواند در بیاورد، از راههای مختلف مثل تحقیق، بازپرسی و شهود و... اسناد را استخراج کند تا وقتی می خواهد حکم بدهد، واقعاً مسیر برایش روشن باشد.
مولا در خطبه ۱۵۴ اینگونه می فرمایند: «والْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِح» ؛ آن کسی که با علم خودش عمل می کند، یعنی بر اساس آگاهی درست و کامل عمل می کند، مانند رونده ای است که بر طریقی روشن سیر می کند.
3⃣ سومین شرط از شرایط عدالت، حلم است. یعنی قاضی در زمان حکم دادن باید بر اعصاب خودش کاملاً مسلّط باشد وگرنه ممکن است اجحاف بکند، ظلم بکند. در همین حکمت ۳۱ حضرت چه فرمودند درباره حلم؟ فرمودند: «مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِه»؛ کسی که حلم داشته باشد، تفریط و افراط در امر و حکمی که دارد، نخواهد کرد.
🔻درباره حلم نکات جالبی در نهج البلاغه داریم که مهمترینش این است که غالباً علم با حلم همراه شده است.
مثلا در خطبه ۱۹۳ خطبه متّقین، دوبار این اتّفاق افتاده است، یک جا حضرت می فرمایند: «متًقین عِلْمٍ وَ عِلْماً فِی حِلْم» متّقین علم را با حلم مخلوط می کنند. یا در همان خطبه می فرمایند: «أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ» ؛ اینها(متّقین) روزها دانشمندانی حلیم هستند. و درباره خود اهل بیت( علیهم السلام) در خطبه ۲۳۹ می خوانیم : « يُخْبِرُكُمْ حِلْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِم»؛ حلم اهل بیت به شما از علم آنها خبر می دهد.
یا در حکمت ۹۴ حضرت می فرمایند: «وَ لَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ وَ أَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ» ؛ خیر این نیست که مال و ولدت زیار شود، خیر حقیقی این است که دانشت بیشتر و حلمت بزرگتر باشد.
🔻 خوب قاضی باید هنگام حکم کردن، حلم داشته باشد، بردبار باشد، زود از کوره در نرود و تحت تأثیر احساسات و عواطف خانوادگی متّهم قرار نگیرد و...
4⃣ آخرین مرحله و شرط آخر عبارت بود از اینکه، قاضی بعد از حکم کردن حالا باید استقامت داشته باشد. که حضرت از آن تعبیر کرده اند به «رَساخَة اَلحِلمْ»، چرا؟ چون بعد از حکم کردن، تازه حالا انگیزه ها، فشارها، تهدیدها و تطمیع ها به سمت قاضی می آید تا از حکمش دست بردارد، یا به خاطر حکمی که کرده، آن کسی که حکم علیه اش شده او را تهدید می کند، برایش مشکلات درست می کند. قاضی باید استقامت داشته باشد.
🔰 پس عدل چهار رکن دارد، چهار رکن عبارت بود از:
🔸فهم عمیق
🔸 علم گسترده و کامل
🔸 حکم روشن و شفّاف
🔸حلم بعد از حکم کردن
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت نود و چهارم
❇️ از آیات قرآن بپرسید
🔻[ در یکی از روزها که برای مردم کوفه سخن می گفتم، به آنان چنین خطاب کردم: ]
ای مردم، از من سوال کنید و پرسش های خود را برای من مطرح کنید. به خدا سوگند، درباره هر آیهای از کتاب خدا بپرسید، به شما خواهم گفت که در شب یا روز، در بیابان یا در کوه یا در محل اقامت و نیز درباره مومن یا منافق نازل شده است. به شما خواهم گفت که مقصود از آیه چیست: آیا موضوع خاصی مدنظر آیه است یا معنای آن شامل عموم میشود؟ بدانید که اگر مرا از دست دادید، کسی را پیدا نخواهید کرد که همانند من برای شما سخن بگوید.
🔻[ ابن کوّا برای سوال کردن برخاست، به وی تذکر دادم: ]
برای اشکالتراشی و آزمایشکردن سوال نکن؛ بلکه برای فهمیدن و یادگرفتن بپرس و هنگامی که سوال کردی، در پاسخ آنچه پرسیدهای اندیشه و تدبر کن.
🔻[ او از معنی آیه ۷ سوره بیّنه( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ؛
کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات هستند) پرسید. از دادن پاسخ به وی امتناع کردم؛ ولی سه بار سؤالش را تکرار کرد، تا اینکه به او پاسخ دادم: ]
🔻توجه کن ای ابنکوّا، مقصود از آنها ماییم و پیروان ما که در روز قیامت رو سفید و نورانی و سیراب و شاداب خواهند بود و با چهرههایی درخشان و تابناک معرفی خواهند شد.
✳️ فضیلت ماه رمضان
[ در اولین روز ماه رمضان، در مسجد کوفه خطبهای چنین ایراد کردم: ]
🔻ای مردم، این ماه، ماهی است که خداوند آن را بر ماههای دیگر برتری و فضیلت داده؛ همانگونه که ما اهل بیت پیامبر را بر دیگران برتری بخشیده است. در این ماه، دروازههای آسمان گشوده و درهای لطف و رحمت الهی باز است و درهای آتش بسته است. در این ماه، نجوای بندگان به درگاه خدا، مشمول عنایت قرار میگیرد و دعاهایشان به اجابت میرسد و اشکهای چشمشان رحمت الهی را جذب میکند. در این ماه، شبی هست که در آن شب، فرشتگان از آسمان فرود میآیند و تا سحرگاهان که فجر طلوع میکند، بر مردان و زنان روزهدار سلام میفرستند. آن شب همان شب قدری است که در آن، ولایت من تقدیر شده است. آن شب، شب با عظمتی است که انجام عمل خیر در آن، برتر از اعمال خیر هزار ماه به شمار می رود و روزه گرفتن در روز آن از روزه ی هزار ماه برتر است.
🔻مردم، در ماه رمضان خورشید در حالی طلوع میکند که رحمت الهی مردان و زنان روزهدار را فراگرفتهاست و در شبهایش با طلوع ماه، نسیمهای لطف و عنایات خداوندی بر روزهداران وزیدن میگیرد. در این ماه، در همه روزها و شب ها هدایای پروردگار از آسمان بر این امت فرومیریزد و کسانی که به دریافت این هدایا موفق میشوند، در روز ملاقات با پروردگار از امتیاز ویژه و تکریم الهی برخوردار میشوند و جایگاه زیبایی در بهشت به دست میآورند.
🔻ای بندگان خدا، این ماه همانند ماههای دیگر نیست! روزهایش برترین روزها و شبهایش عالیترین شبها و لحظهلحظههایش زیباترین لحظات است. در این ماه، شیاطین در حبس بوده و دستوپایشان زنجیر شده است. در این ماه، خداوند بر روزیها و عمرها میافزاید، میهمانان خانه خدا تعیین میشوند، اهل ایمان طعم شیرین مغفرت الهی و خشنودی خداوند را میچشند و از روح و ریحان و رضای پروردگار بهرهمند میشوند.
🔻ای روزهدار، در برنامه خویش خوب بیندیش و تامل کن، که در این ماه تو میهمان خدای خویش هستی. بنگر که شب و روز تو چگونه سپری میشود و چگونه اعضا و جوارح خود را از نافرمانی پروردگارت حفظ میکنی. نیک بنگر! مبادا شبهای این ماه را در خواب و روزهایش را در غفلت سپری کنی! مبادا ماه به پایان رسد و هنوز بارهای گناه بر دوش تو سنگینی کند! آنگاه هنگامی که روزهداران جوایز خود را دریافت میکنند، انگشت حسرت به دندان بگزی و هنگامی که آنان به کرامتهای بی پایان الهی دست مییابند، تو دستاوردی جز تاسف نداشته باشی و در مقابل سعادتی که نصیب روزهداران شده است و توفیق همجواری با خداوند را کسب کردهاند، تو از رانده شدگان درگاه الهی باشی.
📚منابع:
۱. سیدبنطاووس، سعد السعود، ص۱۰۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh