eitaa logo
مهمان نهج‌البلاغه
113 دنبال‌کننده
223 عکس
198 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین @M_R_Ta
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت نود و ششم ❇️ در سینه‌ام علم فراوانی سنگینی می‌کند [ یک شب دست کمیل را گرفتم، با هم از کوفه بیرون آمدیم و این مطالب را به او گفتم: ] 🔻ای کمیل، این دل‌ها ظرف‌هایی هستند که بهترین آنها نگهدارنده‌ترین آنهاست، پس آنچه می‌گویم نگه‌دار و به‌خاطر بسپار. مردم سه دسته اند: دانشمند الهی یا شاگردی که در راه نجات است یا فرومایه‌ای نادان که در پی هر آوازی حرکت می‌کند و هر بادی که بوزد، به دنبال آن می‌جهد. این فرد از نور علم بهره‌ای نبرده و به پایه استواری تکیه نکرده است. 🔻ای کمیل! علم و دانش بهتر از مال و دارایی است؛ زیرا علم نگهبان توست، ولی تو نگهبان مال هستی! مال با خرج‌کردن کم می‌شود؛ ولی علم با تعلیم به دیگران فزونی می‌یابد. 🔻ای کمیل! دوست داشتن علم و دانش، همان دینی است که مردم باید متدین به آن شوند. انسان در زندگی خود، به وسیله علم، پیروی از خدا را به کمال می‌رساند و پس از مرگ، نام خوش از خود برجا می‌نهد؛ اما ارزشی که با مال به دست آید، با از دست دادن آن نیز از بین می‌رود. 🔻ای کمیل! خزانه‌داران اموال با اینکه هنوز زنده‌اند، در حقیقت مرده‌اند! ولی دانشمندان تا روزگار برپاست، پایدار و باقی هستند. جسم‌هایشان ناپدید می‌شود؛ ولی حقیقت شان در دلها ماندگار است. 🔻آه‌! که سینه من گنجینه علم و دریایی از معارف است! ای‌کاش افرادی را می‌یافتم که شایسته فراگیری این دانش باشند! آری، کسانی را سراغ دارم که تیزهوش‌اند و فهم خوبی دارند، اما به آنان اطمینانی نیست؛ زیرا دین را وسیله‌ای برای رسیدن به دنیا قرار می‌دهند! به کمک حجت‌های الهی بر بندگان خدا برتری می‌جویند و با نعمت‌های خدا، بر اولیای الهی بزرگی می‌کنند، تا مردمان کوتاه‌اندیش به‌جای ولیّ حق، آنان را امام و رهبر خود بگیرند. از سوی دیگر، کسانی را سراغ دارم که در برابر اهل علم مطیع و رام‌اند، ولی در این راه از زیرکی و ژرف‌اندیشی لازم برخوردار نیستند؛ لذا با نخستین شبهه‌ای که در دلشان بیفتد، غبار تردید قلبشان را فرامی‌گیرد. بدانید که به هیچ یک از این دو دسته نمی‌توان اطمینان کرد؛ زیرا کسانی که با حرص تمام به لذّت‌های دنیوی پرداخته و در برابر شهوت از خود بی‌خود شده‌اند و برای گردآوردن سرمایه دنیوی و ذخیره کردن مال سرگرم هستند، شایسته رهبری دینی مردم نخواهند بود. اینان به حیوانات چرنده بیشتر شبیه‌اند تا به انسان! آری چنین است که وقتی برای انتقال دانش، فرد شایسته‌ای یافت نشد، علم هم با مرگ حاملان آن می‌میرد. 🔻خداوندا، تو هرگز زمین را از حجت قائم که یا ظاهر است و مشهور یا پنهان است و هراسان، خالی نمی‌گذاری، تا دلایل آشکار تو باطل نشود. این حجت‌های الهی چند نفر هستند و کجایند؟ به خدا سوگند، این حجت‌های الهی کمترین تعداد و بزرگترین نقش و مقام و منزلت را دارند. خداوند به وسیله آنان دلایل و نشانه‌های خود را حفظ می‌کند تا آنان نیز این دلایل و نشانه‌ها را به افرادی نظیر خود بسپارند و در دل‌های همانند خود بکارند. 🔻علم و دانش از راه حقیقت به آنها هجوم آورده است؛ پس آنان با نسیم روح‌افزای یقین هم‌آغوش شده اند. آنچه مردم خوش‌گذران دشوار می‌شمارند، آنان آسان می‌انگارند و ایشان به چیزهایی خو گرفته‌اند که نادان‌ها از آنها وحشت دارند و با تن‌هایی که جان آنها را به ملکوت اعلا آویخته است، در دنیا به سر می‌برند. 🔻ای کمیل، آنان جانشینان خداوند در زمین و دعوت‌کنندگان به دین او هستند. آه! آه! چقدر مشتاق دیدارشان هستم. برای خودم و شما از خداوند آمرزش می‌طلبم. 📚منابع: ۱.الخصال، ج۱، ص۱۸۶ ۲. الغارات، چ۱، ص۸۹ ۳. نهج البلاغه، قصار ۱۴۷ ۴. شیخ مفید، الامالی، مجلس۲۹، ح۳، ص۲۴۷ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : (از نوف بكالی نقل شد كه امام علیه السلام در سال ٤٠ هجری در اواخر عمر خود در شهر كوفه بر روی تخته سنگی كه جعده بن هيبره مخزومی برای او نصب كرد ايستاد و اين سخنرانی را ايراد كرد، در حالیكه پيراهنی خشن از پشم بر تن داشت و شمشيری با بندی از ليف خرما به گردن آويخته و بر پاهای مباركش، كفشی از ليف خرما داشت و بر پیشانی او پینه از کثرت سجود آشکار بود، فرمود:) 1️⃣ ستايش پروردگار سبحان ستايش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت و پايان کارها به او باز می گردد. خدا را بر احسان بزرگش و برهان آشکار و فراوانی فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است می ستائيم، ستايشی که حقِّ او را اداء کند و شکر شايسته او را به جا آورد، به ثواب الهی ما را نزديک گرداند و موجب فراوانی نيکی و احسان او گردد. از خدا ياری می طلبيم، ياری خواستن کسی که به فضل او اميدوار و به بخشش او آرزومند و به دفع زيانش مطمئن و به قدرت او معترف و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ايمان می آوريم، ايمان کسی که با يقين به او اميدوار و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد و با ايمانی پاک در برابرش کرنش می کند و با اخلاص به يگانگی او اعتقاد دارد و با ستايش فراوان خدا را بزرگ می شمارد و با رغبت و تلاش به او پناهنده می شود. 2️⃣ راههای خداشناسی خدا از کسی متولّد نشد تا در عزّت و توانايی دارای شريک باشد. فرزندی ندارد تا وارث او باشد. وقت و زمان از او پيشی نگرفت و زيادی و نقصان در او راه ندارد. خدا با نشانه های تدبير استوار و خواسته های حکيمانه در خلق نظام احسن، در برابر عقل ها آشکارا جلوه کرده است. از نشانه های آفرينش او خلقت آسمان های پابرجا، بدون ستون و تکيه گاه است. آسمان ها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند. اگر اقرار آسمان ها به پروردگاری او و اعترافشان در اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آسمان ها را محلّ عرش خويش و جايگاه فرشتگان و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نيک و صالح بندگانش قرار نمی داد. ستارگان را نشانه های هدايت گر بيابان ماندگانِ سرگردان قرار داد، تا به وسيله آنها راهنمايی شوند، ستارگانی که پرده های تاريکِ شب، مانع نورافشانی آنها نمی گردد و نمی تواند از نورافشانی و تلألو ماه در دل آسمان جلوگيری کند. پس پاک است خدايی که پوشيده نيست بر او سياهی تيره و تار بر روی ناهمواری های زمين و نه در قلّه های کوتاه و بلند کوه ها و نه غرّش رعد در کرانه آسمان و نه درخشش برق در لابلای ابرها و نه وزش بادهای تند و طوفان و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران و نه محلِّ سقوط قطرات باران و نه مسير کشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان و نه غذاهای کوچکِ ناديدنی پشه ها و نه آنچه که در شکم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است). 3️⃣ خداشناسی حمد و سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پيش از آن که کرسی يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند. خداوندی که ذات او را فکرها و عقل های ژرف انديش نمی توانند بشناسند و با نيروی انديشه نمی توانند اندازه ای برای او تصوّر کنند. هيچ سؤال کننده ای او را به خود مشغول نسازد و فراوانی عطا و بخشش از دارايی او نکاهد، برای ديدن به چشم مادّی نياز ندارد و در مکانی محدود نمی شود. همسر و همتايی ندارد و با تمرين و تجربه نمی آفريند و با حواس درک نشود و با مردم مقايسه نگردد. خدايی که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسی(علیه السلام) سخن گفت و آيات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصيف کردن پروردگارت به زحمت افتاده ای! اگر راست می گويی جبرييل و ميکاييل و لشکرهای فرشتگان مقرّب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهی سرفرود آورده اند و عقل هايشان در توصيف بهترين آفريننده، سرگردان و درمانده است. تو چيزی را می توانی با صفات آن درک کنی که دارای شکل و اعضاء و جوارح و دارای عمر محدود و أجَلِ معيّن باشد. پس جز الله خدايی نيست که هر تاريکی را به نور خود روشن کرد و هرچه را که جز به نور او روشن بود، به تاريکی کشاند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 4️⃣ سفارش به تقوی و پندپذيری از تاريخ ای بندگان خدا! شما را به پرهيزکاری و ترس از خدايی سفارش می کنم که بر شما جامه ها پوشانيد و وسايل زندگی شما را فراهم کرد. اگر راهی برای زندگی جاودانه وجود می داشت، يا از مرگ گريزی بود، حتماً سليمان بن داوود(علیه السلام) چنين می کرد، او که خداوند، حکومت بر جنّ و انس را همراه با نبوّت و مقام بلند قرب و منزلت در اختيارش قرار داد. امّا آنگاه که پيمانه عمرش لبريز و روزی او تمام شد، تيرهای مرگ از کمان های نيستی بر او باريدن گرفت و خانه و ديار از او خالی گشت، خانه های او بی صاحب ماند و ديگران آنها را به ارث بردند. مردم! برای شما در تاريخ گذشته درس های عبرت فراوان وجود دارد، کجايند عمالقه و فرزندانشان؟ «پادشاهان عرب در يمن و حجاز» کجايند فرعون ها و فرزندانشان؟ کجايند مردم شهر رَس «درخت پرستانی که طولانی حکومت کردند» آنها که پيامبران خدا را کشتند و چراغ نورانی سنّت آنها را خاموش کردند و راه و رسم ستمگران و جبّاران را زنده ساختند؟ کجايند آنها که با لشکرهای انبوه حرکت کردند و هزاران تن را شکست دادند، سپاهيان فراوانی گرد آوردند و شهرها ساختند؟ 5️⃣ وصف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف) زِرِه دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و با توجّه و معرفت کامل آن را فرا گرفته است. حکمت، گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می باشد و نياز اوست که برای به دست آوردنش می پرسد. در آن هنگام که اسلام غروب می کند و چونان شتری در راه مانده ،دُم خود را به حرکت در آورده، گردن به زمين می چسباند. او پنهان خواهد شد (دوران غيبت صغری و کبری) او باقيمانده حجّت های الهی و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است. 6️⃣ پند و اندرز ياران ای مردم! من پند و اندرزهايی که پيامبران در ميان امّت های خود داشتند، در ميان شما نشر دادم و وظائفی را که جانشينان پيامبران گذشته در ميان مردم خود به انجام رساندند تحقّق بخشيدم. با تازيانه شما را ادب کردم، نپذيرفتيد، به راه راست نرفتيد و با هشدارهای فراوان شما را خواندم ولی جمع نشديد. شما را به خدا، آيا منتظريد رهبری جز من با شما همراهی کند و راه حق را به شما نشان دهد؟ آگاه باشيد! آنچه از دنيا روی آورده بود پشت کرد و آنچه پشت کرده بود روی آورد و بندگان نيکوکار خدا آماده کوچ کردن شدند و دنيای اندک و فانی را با آخرت جاويدان تعويض کردند. 7️⃣ ياد ياران شهيد "آری! آن دسته از برادرانی که در جنگ صفّين خونشان ريخت هيچ زيانی نکرده اند، گرچه امروز نيستند تا خوراکشان غم و غصّه و نوشيدنی آنها خونابه دل باشد. به خدا سوگند! آنها خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنها را داد و پس از دوران ترس، آنها را در سرای امن خود جايگزين فرمود. کجا هستند برادران من که بر راه حق رفتند و با حق در گذشتند؟ کجاست عمّار؟ و کجاست پسر تيهان؟ (مالک بن تيهان انصاری) و کجاست ذوالشّهادتين؟ و کجايند همانند آنان از برادرانشان که پيمان جانبازی بستند و سرهايشان را برای ستمگران فرستادند؟ (پس دست به ريش مبارک گرفت و زمانی طولانی گريست و فرمود:) دريغا! از برادرانم که قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی انديشه کرده و آنها را برپا داشتند، سنّت های الهی را زنده و بدعت ها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروی کردند. (سپس با بانگ بلند فرمود:) جهاد! جهاد! بندگان خدا! من امروز لشکر آماده می کنم، کسی که می خواهد به سوی خدا رود همراه ما خارج شود. نوف گفت: برای حسين(علیه السلام) ده هزار سپاه و برای قيس بن سعد ده هزار سپاه و برای ابو ايّوب ده هزار سپاه قرار داد و برای ديگر فرماندهان نيز سپاهی معيّن کرد و آماده بازگشت به صفّين بود که قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد و لشکريان به خانه ها بازگشتند و ما چون گوسفندانی بوديم که شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر سو برای آنان دهان گشوده بودند." ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح ( 10 ) 🔷 ارکان شک 🔻در ادامه حکمت ۳۱ نهج البلاغه و در باب ارکان کفر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) رابطه بین تعمّق بی جا، تنازع، زَیغ و شقاق را اینگونه بیان می فرمایند: کسی که بی جا کنجکاوی کند، هرگز به سمت حق برنمی گردد و کسی که نزاعش به خاطر جهل زیاد باشد، کوری او از دیدن حقیقت طولانی خواهد شد و ادامه خواهد یافت و کسی که قلبش از حق به ضلالت برگردد، نزد او نیکی زشت دیده میشود و زشتی، نیکی و زیبایی و در مستی ضلالت باقی می ماند و کسی که با حق درآمیزد، تمام راههای حقیقت بر او بسته می شود و امر او مشکل خواهد شد و راه خروجش از ضلالت و کفر بسیار تنگ خواهد بود. 🔻 بعد از این امیرالمؤمنین (علیه السلام) قصّه "شک" را بیان می کنند. همین که شک را در مقابل ایمان و هم عرض کفر قرار می دهند، نکته بسیار بسیار مهمی است؛ چون در شک دو مرحله داریم: 1⃣ شکی که مقدّمه یقین می شود. 2⃣ شکی که منجر به کفر می شود. به قول استاد شهید مرتضی مطهری، شک معبر خوبی هست، اما مقرّ خوبی نیست. یعنی اگر شک باعث بشود که انسان سؤال خودش را از مسیر درست و منابع درست تحقیق کند و به حق برسد، معبر خوبی است برای رسیدن به یقین. اما اگر در شک بماند و جستجو نکند و این شک را به نااهل عرضه بکند، شک به شبهه و کم کم به انکار و کفر منجر میذشود. 🔻 لذا حضرت علی (علیه السلام) در این حکمت می فرمایند: شک هم بر چهار شعبه است؛ یعنی شک هم به این سادگیها نیست که انسان بگوید خوب یک نوع سوال است فقط، نه! شک هم برای خودش ارکانی دارد که باید این ارکان را بشناسیم و در مقابلش علاج داشته باشیم. 🔰 شک چهار بخش دارد: 1⃣ جدال در گفتار 2⃣ ترسیدن 3⃣ دو دل بودن 4⃣ تسلیم حوادث روزگار شدن بعد می فرمایند: پس آنکس که جدال و نزاع را عادت خود قرار دهد، از تاریکی شبهات بیرون نخواهد آمد و آنکس که از هر چیزی بترسد، همواره در حال عقب گرد است و آنکس که در تردید و دودلی بماند، زیر پای شیطان کوبیده خواهد شد و آنکس که تسلیم حوادث شود و به تباهی دنیا و آخرت گردن نهد، هر دو جهان را از کف خواهد داد. 🔻همانطور که ملاحظه می فرمایید، اینجا منظور آن شکی که برای هر انسانی و حتی هر محقّقی پیش می آید نیست، منظور آن شکی است که یا صاحبش نسبت به آن لجاجت دارد یا برای برون رفت از آن تلاش نمی کند، یا تلاشش از مسیر درست و منطقی نیست لذا به حق نمی رسد و به تعابیری که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند مبتلا می شود. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت نود و هفتم ❇️ از کم بودن رهروان حق نگران نباشید 🔻[ از جمله تذکرات من به مردم این بود: ] ای مردم، در پیمودن راه راست، از کمی شمار روندگان نهراسید؛ زیرا اکثر مردم در اطراف سفره‌ای جمع شده‌اند که سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است. ای مردم، رضا و غضب، همه مردم را در پیامد آن شریک می‌سازد و همه افراد جامعه در نتایج خشنودی و خشم مشترک‌اند؛ چنان‌که دست و پای ناقه ثمود را یک نفر قطع کرد، اما عذاب آن تمام قوم ثمود را در بر گرفت؛ زیرا همگی آن را پسندیدند. خداوند سبحان می‌فرماید: "فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَفَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ؛ آنها یکی از یاران خود را صدا زدند. او به سراغ این کار آمد و ناقه را پی کرد. پس بنگرید عذاب و انذار‌های من چگونه بود! " 🔻و می‌فرماید: " فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا وَ لَا يَخَافُ عُقْبَاهَا؛ و ناقه را پی کردند؛ از این‌رو پروردگارشان آنها را به سبب گناهانشان درهم کوبید و با خاک یکسان کرد و خداوند هرگز از فرجام این کار بیم ندارد." 🔻آگاه باشید، اگر از کسی درباره قاتل من سوال شود و پاسخ‌دهنده بر این گمان باشد که قاتل من اهل ایمان است، پس او هم در زمره قاتلان من به شمار می‌رود! ای مردم، آن‌کس که راه آشکار را بپیماید، به آب می‌رسد و هرکس از بیراهه برود، منحرف می‌شود و سرگردان می‌ماند. ❇️ اهمیت حقّ النّاس [ بر بالای منبر کوفه بودم که گفتم: ] 🔻ای مردم، گناهان سه دسته اند: [ تنگی نفس به من دست داد که لحظاتی نتوانستم سخن بگویم، یکی از مخاطبان برخاست و گفت: یا امیرالمومنین، فرمودی سه نوع گناه وجود دارد، ولی تفسیر نکردی‌. توضیح دادم: ] 🔻بلی، خواستم آن را توضیح دهم؛ ولی تنگی نفس مانع شد. اکنون توضیح می‌دهم. گناهان سه دسته‌اند: گناهی که آمرزیده شود و گناهی که آمرزیده نشود و گناهی که امید آمرزش دارم، ولی بیمناک هم هستم. 🔻اما گناهی که آمرزیده است، گناه آن بنده‌ای است که خداوند او را در دنیا به سبب گناهش عقوبت کند؛ زیرا خدا عالی مقام‌تر و کریم‌تر از آن است که بنده خود را دو بار عقوبت کند. 🔻و گناهی که بخشیده نمی‌شود، ظلم بندگان به یکدیگر است. خدای متعال هنگامی که بر خلقش تجلی کرد، سوگند یاد کرد و فرمود: به عزت و جلالم سوگند، از ستم هیچ ظالمی نگذرم هرچند او، زدن مشتی یا فشردن دستی باشد یا ضربه حیوان شاخدار به حیوان بی شاخ باشد! پس خداوند قصاص بندگان را از یکدیگر گیرد تا ستمی از کسی نزد کسی نماند. آنگاه خداوند آنان را برای حساب مبعوث کند. 🔻و دسته سوم گناهان، گناهی است که خداوند آن را از خلقش پنهان داشته و توفیق توبه از آن گناه را به گنهکار داده است. گنهکار از گناهش بیمناک و به پروردگارش امیدوار است. پس ما برای او همان حالی را داریم که خودش آن حال را برای خود دارد؛ یعنی برای او امید رحمت داریم و برای او از عذاب خدا هم بیمناکیم. 📚منابع: ۱. قران کریم، سوره قمر، آیه ۲۹ تا ۳۰ ۲. قرآن کریم، سوره شمس، آیه ۱۴ تا ۱۵ ۳. الارشاد، ج۱، ص۲۷۶ ۴. نعمانی، الغیبه، ص۲۷ ۵. کافی، ج۲، ص۴۴۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh