eitaa logo
مهمان نهج‌البلاغه
118 دنبال‌کننده
223 عکس
198 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین @M_R_Ta
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح کلی و ساختاری نامه۳۱ بند ۱۶ و ۱۷.mp3
4.05M
🔊 شرح کلی و ساختاری نامه ۳۱ بند ۱۶ و بند ۱۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام @mehmanenahjolbalagheh •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۴- بخش دوم.mp3
4.87M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️روش برخورد با خویشاوندان2⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت دوم 🔹 روش برخورد با خویشاوندان 🔻...اما بنده معتقدم معنای این حکمت چیز دیگری است مستند به عبارات صریح نهج البلاغه، معتقدم معنای حکمت ۱۴ این است: کسی را که خویشاوندانش ضایعش کنند و واگذارند، بیگانگان برای آسیب زدن به او آماده خواهند شد. شاهد این مدعا " أُتِيحَ لَهُ " در حکمت ۱۴ است که عینا در نامه اول نهج البلاغه به کار رفته است. 🔻 در نامه اوّل نهج البلاغه وقتی حضرت امیر (علیه السلام) می خواهد دستهایی را که دست به دست هم دادند و عثمان را به قتل رساندند رسوا کند، در قسمتی از نامه می فرمایند: «وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ»؛ یعنی ناگهان عایشه بی فکر و تأمل درباره عثمان خشم گرفت، پس گروهی برای کشتن عثمان آماده شدند. "أُتِيحَ لَه" نه اینکه آمدند به داد عثمان رسیدند، آمدند که او را بکشند؛ با نقشه ای که اینها کشیدند. 🔻شما می دانید دیگر، طلحه، زبیر، عایشه و معاویه، اصلی ترین دست اندرکاران نقشه قتل و شورش علیه عثمان بودند. گرچه بعداً خودشان را به عنوان خونخواه عثمان جا زدند. 🔻 در نهج البلاغه که مراجعه کنید، همین نمونه قتل عثمان برای فهمیدن " اُتیحَ له" در حکمت ۱۴ کافی است. آقایان مترجم و شارحین عزیز اینطور نوشته اند: آسان ترین روش طلحه و زبیر درباره او تندروی و آهسته ترین سوق دادنشان سخت راندن بود. این ترجمه و توضیح نامه ۱ است: هرگز او را نصیحت نکردند بلکه همیشه در صدد برپا نمودن فتنه و تباه کاری بودند. از این رو مردم را از دور و نزدیک گرد آورده و به کشتن او ترغیب می نمودند. چنانکه زبیر میگفت او را بکشید که دین شما را تغییر داده و عثمان هنگام محصور بودن در خانه گفت: وای بر طلحه که من او را چنین و چنان رعایت نمودم ولی اکنون در صدد ریختن خون من برآمده است و ناگهان عایشه بی تأمل و اندیشه درباره او خشم گرفت برای اینکه عثمان بیت المال را به خویشاوندان خود اختصاص می داد، برآشفت و مردم را به کشتن عثمان وادار نمود و می گفت: قتلوه نعثلا قتل الله نعثلا ،نعثل یک پیرمرد یهودی ریش بلندی در مدینه بود که عثمان را به او تشبیه می کردند. 🔻 بنابراین طلحه و زبیر و عایشه خودشان مردم را به کشتن عثمان ترغیب کردند اگرچه بعداً ادعای خونخواهی عثمان را داشتند. این ماجرا را ببینید ؛ خود معاویه در این داستان چه نقشی دارد؟ حضرت علی (علیه السلام) در نامه های خودش به معاویه انگار دارند می فرمایند تو این وسط داری چه میگویی؟! در حالی که دست نامرئی تو تا آرنج از خون عثمان آلوده است، بازهم دم از خون عثمان میزنی؟ یعنی علی(علیه السلام) پرده از رازی بر می دارد که تا عصر ما کمتر محقّقی به آن دستیابی داشت و باور میکرد طلحه و زبیر و عایشه و معاویه، سردمداران اصلی قتل عثمان باشند. چرا خیلی ها باور نمیکردند؟ چون معاویه و عثمان هر دو اموی بودند. 🔻 پس اولاً پیوند قبیله ای داشتند، از طرف دیگر اُمویان همانطور که در نهج البلاغه هم هست، بنی امیه بالخصوص چنان پیوند محکم بر اساس اهداف حساب شده و روشهای مشخص داشتند، که مورخین امروز معتقدند پیوند بنی امیه با هم، از نوع پیوندهای حزبی دنیای امروز بود. یعنی فقط احساسات نژادی و قبیله ای نبود که اینها را به هم پیوند می داد، بلکه اینها اهداف مادی بزرگتری داشتند که ناگزیر می دانستند که اتصالشان به همدیگر قوی باشد. بنابراین اینها خیلی به یکدیگر تظاهر به دوستی و محبت و کسی نمی توانست باور کند معاویه قاتل عثمان است. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت پنجاه و نهم ✳️ پاسخ‌های قاطع به پرسش‌های طلحه و زبیر به آن دو پاسخ دادم: 🔻اما اینکه گفتید با شما مشورت نکردم، به خدا سوگند، من به خلافت رغبتی نداشتم و به ولایت بر شما علاقه‌ای نشان نمی دادم. شما بودید که مرا به آن دعوت کردید و آن را بر مردم تحمیل کردید نگرانی من این بود که اگر خلافت را نپذیرم، امت اسلام گرفتار تفرقه و اختلاف شود؛ از این رو پذیرفتم. 🔻پس از پذیرش خلافت و رهبری امت، در قرآن و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نظر کردم و از هر دستوری که داده و هر فرمانی که صادر کرده بود پیروی کردم. در کنار قرآن و سنت پیامبر صلی‌الله علیه و آله، به حکم و رأی شما و دیگران نیازی پیدا نکردم و هنوز چیزی پیش نیامده است که حکم آن را ندانم و به مشورت شما و دیگر برادران مسلمان نیاز داشته باشم. اگر موضوعی پیش می‌آمد که حکم آن در کتاب خدا بیان نشده بود و شاهدی از سنت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله برای آن پیدا نمی‌شد و به مشورت نیاز پیدا می شد، حتما با شما مشورت می کردم. 🔻درباره اعتراض شما که چرا با همه به تساوی رفتار کرده‌ام، باید بگویم این روشی نبود که به‌ رأی خود یا با خواسته دل خود انجام داده باشم؛ بلکه من و شما این رفتار را از رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) آموخته‌ایم و کتاب خدا نیز سنت آن حضرت را تایید کرده است. کتاب خدا همان کتابی است که: " لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ؛ هیچ‌گونه باطلی، نه از پیش‌ رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمی‌آید؛ چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است". 🔻اینکه می‌گویید این اموال در نتیجه شمشیرها و نیزه‌های شما گرد آمده است و نباید بین شما و دیگران به تساوی تقسیم شود، پاسخش این است که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله هم گروه‌های زودتر اسلام آورده و مجاهدت ها کرده بودند و برخی با تأخیر مسلمان شده و جهاد کمتری کرده بودند ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله در تقسیم غنائم، میان آن دو گروه فرقی نگذاشت و برخی را به دلیل سبقت در اسلام، امتیاز نداد. ولی، خداوند در روز قیامت پاداش اعمال پیش‌گامان در اسلام و جهاد را به طور کامل خواهد داد. 🔻به خدا سوگند برای شما و غیر شما بیش از آنچه به شما اختصاص داده‌ام، سهمی نیست. خداوند قلب ما و شما را به سوی حق، هدایت کند و صبر و استقامت را به ما و شما الهام کند. خدا رحمت کند آن‌کس را که چون حقی ببیند، یاری‌اش کند و هنگامی که ستمی مشاهده کند، به مقابله با آن برخیزد. 📚منابع: ۱. قرآن کریم، سوره فصلت، آیه ۴۲ ۲. شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۴۰ ۳. کافی، ج۸، ص ۳۶۰ ۴. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۵ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامه ۳۰ تا ۲۹.mp3
2.75M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ نامه ۳۰ تا نامه ۲۹ @mehmanenahjolbalagheh ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 : نامه به معاويه 🔹پند و هشدار به معاويه 🔻نسبت به آنچه در اختيار داری از خدا بترس و در حقوق الهی كه بر تو واجب است انديشه كن و به شناخت چيزی همت كن كه در ناآگاهی آن معذور نخواهی بود، همانا اطاعت خدا نشانه های آشكار و راه های روشن و راهی ميانه و هميشه گشوده و پايانی دلپسند دارد كه زيركان به آن راه يابند و فاسدان از آن به انحراف روند، كسی كه از دين سر باز زند از حق رويگردان شده و در وادی حيرت سرگردان خواهد شد، كه خدا نعمت خود را از او گرفته و بلاهايش را بر او نازل می كند، معاويه اينك به خود آی و به خود بپرداز! زيرا خداوند راه و سرانجام امور تو را روشن كرده است. اما تو همچنان به سوی زيانكاری و جايگاه كفر ورزی حركت می كنی، خواسته های دل تو را به بديها كشانده و در پرتگاه گمراهی قرار داده است و تو را در هلاكت انداخته و راه های نجات را بر روی تو بسته است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به مردم بصره در سال ٣٨ هجری آنگاه که معاویه قصد توطئه در بصره را داشت 🔹هشدار به مردم بصره 🔻شما از پيمان شكستن و دشمنی آشكارا با من آگاهيد، با اين همه جرم شما را عفو كردم و شمشير از فراريان برداشتم و استقبال كنندگان را پذيرفتم و از گناه شما چشم پوشيدم، اگر هم اكنون كارهای ناروا و انديشه های نابخردانه، شما را به مخالفت و دشمنی با من بكشاند، سپاه من آماده و پا در ركابند و اگر مرا به حركت دوباره مجبور كنيد، حمله ای بر شما روا دارم كه جنگ جمل در برابر آن بسيار كوچك باشد، با اينكه به ارزشهای فرمانبردارانتان آگاهم و حق نصيحت كنندگان شما را می شناسم و هرگز به جای شخص متهمی انسان نيكوكاری را نخواهم گرفت و هرگز پيمان وفاداران را نخواهم شكست. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ @mehmanenahjolbalagheh
شرح کلی و ساختاری نامه ۳۰ تا نامه ۲۹.mp3
2.55M
🔊 شرح کلی و ساختاری نامه ۳۰ تا نامه ۲۹ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام @mehmanenahjolbalagheh •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۴- بخش سوم.mp3
2.34M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️روش برخورد با خویشاوندان3⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔴 قسمت سوم 🔹روش برخورد با خویشاوندان 🔻بنابراین وقتی که عثمان را نزدیکانی مثل معاویه که هم خویش و هم قبیله و هم خونش بود را رها کردند، نزدیکانی مثل طلحه که تا خرخره از قبل عثمان از بین المال خورده بودند، هم فکرهایی مثل عایشه که هم فکر عثمان بودند در مخالفت با امیرالمؤمنین ؛ وقتی اینها عثمان را واگذاردند، آن موقع دیگران آمدند و نقشه کشیدند و زمینه را فراهم کردند برای کشتن عثمان. 🔻با این نگاه معتقدم حکمت ۱۴ حداقل یک معنای عمیقش این است که اگر تو در خانه نتوانستی بچّه ات را درست تحویل بگیری، بیگانگان می آیند فریبش میدهند و دل و ذهن او را می دزدند. اگر خواهر بزرگوار تو نتوانستی شوهرت را در خانه دلگرم کنی، یک زندگی عاشقانه زیبای پاک را برایش فراهم کنی، بترس که زنان ناپاک دل او را با هوسش خواهند برد. مرد بزرگوارِ خانه اگر تو نتوانستی همسر خودت را با محبت ، با احترام، با همکاری، دلگرم به زندگی کنی، آرام آرام ارتباطش با دیگران او را فریب خواهد داد و بیگانگان او را خواهند برد. 🔻 پس معنای حکمت ۱۴ این است: « کسی را که نزدیکانش واگذارند، بیگانه او را خواهد برد.» 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت شصتم ✳️ گفت‌وگویی صریح و قاطع با طلحه و زبیر 🔻[ شبی در بیت‌المال مشغول حسابرسی اموال بودم که طلحه و زبیر وارد شدند. آن‌ها برای کاری شخصی به آنجا آمده بودند؛ از این‌رو چراغ بیت‌المال را خاموش کردم و دستور دادم چراغی از منزل شخصی آوردند. آن‌ها دلیل این کار را پرسیدند. گفتم: ] 🔻روغن این چراغ به بیت‌المال متعلق است و شایسته نیست که در پرتو نور آن با شما به گفت‌وگو‌[ های شخصی] بنشینم! [ طلحه و زبیر شروع به صحبت کردند و گفتند: ای امیرالمومنین! از اوضاع و احوال روزگار اطلاع داری و می‌دانی که ما در چه تنگناها و سختی‌های قرار داریم. آمده‌ایم تا چیزی در اختیار ما بگذاری تا به وضع خود سر و سامانی دهیم و بخشی از مشکلاتمان را برطرف کنیم. به آن دو پیشنهاد کردم: ] 🔻از امکاناتی که در "ینبع " دارم خبر دارید. اگر می‌خواهید، بنویسم که هر مقدار از اموال آنجا مقدور بود، در اختیار شما بگذارند. [ آنها جواب دادند: ما به اموال تو در ینبع نیازی نداریم. گفتم: ] پس چه باید بکنم؟ [ طلحه و زبیر گفتند: از بیت‌المال به اندازه‌ای که زندگی ما بگذرد، به ما پرداخت کن. با تعجب به آن دو گفتم: ] 🔻سبحان الله! من چه اختیاری در بیت‌المال دارم؟! این اموال متعلق به مسلمانان است و من مسؤول و امین آنها در نگهداری و توزیع صحیح آن هستم. اگر می‌پذیرید، من بالای منبر می‌روم و درخواست شما را با مسلمانان در میان می‌گذارم، اگر آن‌ها اجازه دادند، تقاضای شما را می‌پذیرم؛ اما خود من شخصاً چنین اجازه‌ای ندارم که مطابق خواست شما، در بیت‌المال تصرف کنم. این اموال به همه مسلمانان تعلق دارد، چه آن‌ها که حاضر و شاهد هستند و چه کسانی که حضور ندارند و غایب‌اند. من از پذیرش درخواست شما معذورم و شما می توانید هر راهی که می‌خواهید، انتخاب کنید. 🔻[ گفتند: ما انتظار نداریم که شما از مسلمانان برای کمک به ما اجازه بگیری و اگر هم با مسلمانان در میان بگذاری، آنها اجازه چنین کاری نخواهند داد. گفتم: ] پس من چه باید بکنم؟ 🔻گفتند: شنیدیم آنچه باید می شنیدیم. آن‌ها رفتند و فردی که در بیرون بود، شنیده بود که آن دو می‌گفتند: به خدا سوگند، بیعت ما با علی بیعت با دل نبود. ما فقط با زبان‌هایمان با او بیعت کرده‌ایم. 🔻وقتی این سخن را برای من نقل کرد این آیه را تلاوت کردم: " إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُاللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا؛ کسانی که با تو بیعت می‌کنند با خدا بیعت می‌نمایند و دست خدا بالای دست آن‌هاست‌. پس هر کس پیمان‌شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که به عهدی که با خدا بسته وفا کند، به زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد ". 📚منابع: ۱. مناقب آل ابی طالب، ج۲،ص۱۱۰ ۲. قرآن کریم، سوره فتح، آیه ۱۰ ۳. الجمل، ص۱۶۴ ۴. تذکرة الخواص،ص۵۹ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامه ۲۸ بند ۱ تا ۳.mp3
2.51M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ نامه ۲۸ بند ۱ تا ۳ @mehmanenahjolbalagheh ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
نامه ۲۸ بند ۱ تا بند ۳ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : جواب نامه معاويه، که یکی از نیکوترین نامه های امام (علیه السلام)است که پس از جنگ جمل در سال٣٦ هجری نوشته اند. (قسمت اول) 1⃣ افشای ادعاهای دروغين معاويه 🔻پس از ياد خدا و درود، نامه شما رسيد كه در آن نوشتيد خداوند محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) را برای دينش برگزيد و با يارانش او را تاييد كرد، راستی روزگار چه چيزهای شگفتی از تو بر ما آشكار كرده است تو می خواهی ما را از آن چه خداوند به ما عنايت فرمود آگاه كنی؟ و از نعمت وجود پيامبر باخبرمان سازی؟ داستان تو كسی را ماند كه خرما به سرزمين پرخرمای (هجر) برد. يا استاد خود را به مسابقه دعوت كند و پنداشتی كه برترين انسانها در اسلام فلان كس و فلان شخص است؟ چيزی را آورده ای كه اگر اثبات شود هيچ ارتباطی به تو ندارد و اگر دروغ هم باشد به تو مربوط نمی شود، تو را با انسانهای برتر و غير برتر، سياستمدار و غير سياستمدار چه كار است؟ اسيران آزاده و فرزندشان را چه رسد به تشخیص امتيازات ميان مهاجران نخستين و ترتيب درجات و شناسایی منزلت و مقام آنان. هرگز خود را در چيزی قرار می دهی كه از آن بيگانه ای، حال كار بدينجا كشيد كه محكوم حاكم باشد؟ ای مرد چرا بر سر جايت نمی نشينی؟ و كوتاهی كردن هايت را به ياد نمی آوری ؟ و به منزلت عقب مانده ات باز نمی گردی؟ برتری ضعيفان و پيروزی پيروزمندان در اسلام با تو چه ارتباطی دارد؟ تو همواره در بيابان گمراهی سرگردان و از راه راست روی گردانی. 2⃣ فضائل بنی هاشم 🔻آيا نمی بينی؟ (آنچه می گويم برای آگاهاندن تو نيست، بلكه برای يادآوری نعمتهای خدا می گويم)، جمعی از مهاجر و انصار در راه خدا به شهادت رسيدند؟ و هر كدام دارای فضيلتی بودند؟ اما آنگاه كه شهيد ما (حمزه) شربت شهادت نوشيد، او را سيدالشهداء خواندند و پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در نماز بر پيكر او بجای پنج تكبير، هفتاد تكبير گفت، آيا نمی بينی؟ گروهی كه دستشان در جهاد قطع شد و هر كدام فضيلتی داشتند، اما چون بر يكی از ما ضربتی وارد شد و دستش قطع گرديد، طيارش خواندند؟ كه با دو بال در آسمان بهشت پرواز می كند و اگر خدا نهی نمی فرمود كه مرد خود را بستايد، فضائل فراوانی را برمی شمردم كه دلهای آگاه مومنان آن را شناخته و گوشهای شنوندگان با آن آشناست. 3⃣ فضائل بنی هاشم و رسوایی بنی اميه 🔻معاويه! دست از اين ادعاها بردار كه تيرت به خطا رفته است، همانا ما دست پرورده و ساخته پروردگار خويشيم و مردم تربيت شدگان و پرورده های مايند، اينكه با شما طرح خويشاوندی ريختم. ما از طایفه شما همسر گرفتيم و شما از طايفه ما همسر انتخاب كرديد، و برابر با شما رفتار كرديم، عزت گذشته و فضيلت پيشين را از ما باز نمی دارد شما چگونه با ما برابريد كه پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از ماست و دروغگوی رسوا از شما، حمزه شير خدا (اسدالله) از ماست و ابوسفيان (اسدالاحلاف) از شما، دو سيد جوانان اهل بهشت از ما و كودكان در آتش افكنده شده از شما و بهترين زنان جهان از ما و زن هيزم كش دوزخيان از شما، از ما اين همه فضيلتها و از شما آن همه رسوايی هاست. اسلام ما را همه شنيده و شرافت ما را همه ديده اند و كتاب خدا برای ما فراهم آورد آنچه را به ما نرسيده كه خدای سبحان فرمود: «خويشاوندان، بعضی سزاوارترند بر بعض ديگر در كتاب خدا». و خدای سبحان فرمود: «شايسته ترين مردم به ابراهيم كسانی هستند كه از او پيروی دارند و اين پيامبر و آنان كه ايمان آوردند و خدا ولی مومنان است». پس ما يك بار به خاطر خويشاوندی با پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و بار ديگر به خاطر اطاعت از خدا، به خلافت سزاوارتريم و آنگاه كه مهاجرين در روز سقيفه با انصار گفتگو و اختلاف داشتند تنها با ذكر خويشاوندی با پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بر آنان پيروز گرديدند، اگر اين دليل برتری است پس حق با ماست نه با شما و اگر دليل ديگری داشتند ادعای انصار بجای خود باقی است، معاويه تو پنداری كه بر تمام خلفا حسد ورزيده ام؟ و بر همه آنها شورانده ام؟ اگر چنين شده باشد جنايتی بر تو نرفته كه از تو عذرخواهی كنم... ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_803814650.mp3
3.12M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 🔹روش برخورد با فریب خوردگان 🔰 امیرالمومنین (علیه السلام) در حکمت پانزدهم نهج البلاغه می فرمایند : "هر فریب خورده ای را نمیشود سرزنش کرد." 🔻 ماجرای صدور این حکمت از زبان مقدس مولا این است که بعد از به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین در مدینه، طلحه و زبیر به خاطر اینکه حضرت حاضر نشدند سهمی از سیاست و حکومت به آنها بدهند، در بصره همراه همسر پیامبر فتنه و آشوب بزرگی به راه انداختند. مولا علی (علیه السلام) بر اساس آن تکلیف صیانت از حکومت و امنیت مردم، در مدینه دستور جهاد دادند. همه مردم آماده جهاد شدند، اما چهار نفر از افراد سرشناس نشستند و برای جهاد بلند نشدند. 🔻 آن چهار نفر عبارت بودند از: "عبدالله ابن عمر"، پسر خلیفه دوم، "اُسامة ابن زید"، "سعد ابی وقاص" و "محمدابن مسلمة". 🔻حضرت از آنها پرسیدند: چرا برای جهاد آماده نمی شوید؟ آنها با خباثت تمام گفتند: از اینکه با مسلمان بجنگیم نگرانیم. در واقع با این رفتارشان می خواستند در دل مردم شبهه ایجاد کنند که معلوم نیست حکم جهادی که علی (علیه السلام) داده مشروع و خداپسندانه باشد. حضرت فرمودند: پس بروید در خانه های خود بنشینید؛ یعنی چه؟ یعنی اینجا نمانید که مردم هم با دیدن شما از حضور در این جهاد مردّد بشوند. 🔻وقتی اینها راه افتادند به سمت خانه هایشان بروند، حضرت پشت سر آنها بود که فرمودند: «هر فریب خورده ای را که نمی شود سرزنش کرد»؛ یعنی اینها چون به حقیقت آگاهند اما دارند کتمان میکنند، چه فایده دارد که من آنها را سرزنش کنم؟ که نرود میخ آهنین در سنگ! 🔻نشانه این تفسیر این است که وقتی راه افتادند متأسفانه آن شبهه افکنی آن چهار نفر در دل بعضی ها اثر کرد. مثلا در حکمت هجدهم میخوانیم که : حارث ابن حوت هم به مولا گفت من هم مثل عبدالله ابن عمر و سعد ابی وقاص این جنگ را قبول ندارم و در آن شرکت نمیکنم. امیرالمؤمنین آنجا، از عمق خباثت این نگاه و کناره گیری از جنگ در فتنه ها، پرده برداری کردند و فرمودند کسانی که در این جنگ کناره گیری کردند، «خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ»؛ درست است که مستقیماً به باطل کمک نکردند، اما با همین نیامدنشان به میدان نبرد حق را تنها گذاشتند و خوار کردند. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت شصت و یکم ❇️ حفظ خلافت به هر قیمتی 🔻[ جمعی از دلسوزان و شیعیان که متوجه نارضایتی برخی خواص شده بودند، نزد من آمدند و گفتند: ای امیرالمؤمنین! پیشنهاد ما این است که به طور موقت، اموالی را که در اختیار داری، میان خواص و رؤسای قبایل تقسیم کنی و امتیازاتی برای آنان در نظر بگیری، تا امور مملکت سامان یابد. پس از آنکه بر اوضاع مسلط شدی، به سیرهٔ عدالت‌طلبی خود بازگردی و بیت‌المال را عادلانه میان مردم توزیع کنی. به آن‌ها پاسخ دادم: ] 🔻آیا از من می‌خواهید برای پیروزی و پیشبرد اهداف خود، در حق امت اسلامی که بر آن‌ها ولایت دارم، ستم کنم؟! به خدا سوگند، تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می‌کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد. اگر این اموال از آنِ خود من بود، به گونه‌ای مساوی در میان مردم تقسیم می‌کردم، چه‌ رسد به آنکه این اموال متعلق به خود مردم است. 🔻[ پس از این سخنان، جلسهٔ ما به مدت طولانی در سکوت سپری شد، تا اینکه با این سخنان جلسه را به پایان بردم: ] 🔻هر کس از شما مال و ثروتی دارد، مراقب باشد که گرفتار فساد نشود. بخشیدن مال به آن‌ها که استحقاق ندارند، زیاده‌روی و اسراف است. ممکن است در دنیا و نزد مردم، فرد مقام بخشنده پیدا کند؛ اما مقام او نزد خداوند متعال پَست خواهد شد. هرکه مالش را در راهی که خدا اجازه نداده است، مصرف کرد و به غیر اهل آن پرداخت، خدا او را از سپاس و تشکر آنان محروم می‌کند و دوستی آن‌ها را متوجه دیگری می‌سازد. اگر کسانی هم زبان به تشکر گشایند و اظهار ارادت کنند، به یقین چاپلوسی است واقعیتی ندارد و دروغ است. پس اگر روزی فرد بخشنده بلغزد و محتاج کمک آنان شود، بدترین رفیق و سرزنش‌کننده ترین دوست خواهند بود. 🔻اگر کسی اموال خود را در مسیر حق مصرف نکند و برای افراد نااهل خرج کند، تنها بهره‌ای که خواهد برد، این است که افراد پست و اراذل و اوباش زبان به ثنای او خواهند گشود و البته همین ثناگویی هم تا زمانی ادامه خواهد داشت که برای آنها خرج کند! و به راستی، ثناگویی افراد نادان چه فایده‌ای دارد، وقتی پیش خدا بخیل به حساب می‌آیند؟! چه بهره‌ای بدتر و پست‌تر از این و کدام احسان از این بیهوده‌تر و بی ثمرتر؟! هر کس بخواهد با اموال خود نیکی کند، به خویشان نزدیک خود رسیدگی کرده و مهمان‌نوازی کند و اسیری آزاد سازد و به ورشکستگان و درراه‌ماندگان و تهی‌دستان یاری رساند، که همانا دستیابی به این خصال، اشرف کرامت‌های دنیا و رسیدن به فضایل آخرت است. ❇️ زندگی شخصی من 🔻[ چند روزی از بیعت مردم با من سپری شده بود که سُوَیدبن‌غفله به منزل ما آمد و دید جز حصیری کوچک، چیزی در خانه نیست. حیرت‌زده گفت: ای امیرالمؤمنین! بیت‌المال در دست توست و من در خانهٔ تو چیزی نمی‌بینم جز اثاث لازم خانه. به او گفتم: 🔻ای پسر غفله! فرد خردمند هرگز در خانه‌ای که باید از آنجا کوچ کند اثاث بسیار نمی‌چیند! بلی، ما خانهٔ امنی داریم که بهترین متاع‌ها و کالاهای خود را به آنجا فرستاده‌ایم و به زودی خود نیز بدان محل خواهیم رفت. 📚منابع: ۱. کافی، ج۱، ص ۳۱ ۲. الغارات، ج۱، ص ۴۸ ۳. الإمامة والسیاسة، ص۱۷۴ ۴. شیخ مفید، الأمالی، مجلس ۲، ح۶، ص ۱۷۵ ۵. إرشاد القلوب، ج۱، ص۱۵۷ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا