به نام خدا
#حاج_مؤمن_شیرازی می گوید:
در جوانی محبت و شوق شدیدی به #زیارت حضرت مهدی #امام_زمان(عج) در من پیدا شد که لحظه ای قرار و آرام نداشتم
به طوری که از خوردن و آشامیدن غافل می شدم تا کار به جایی رسید که باخود عهد کردم آنقدر از خوردن و آشامیدن خودداری خواهم کرد تا تشرف خدمت امام(ع) برایم حاصل شود یا آنکه بمیرم
چند روز غذا نخوردم و روز سوم در مسجد سردزک که افتخار خدمتگزاری آن مسجد را داشتم از ضعف، بیهوش افتاده بودم که ناگاه صدای دلنواز روح بخشی با عظمت، که پر از لطف و عنایت بود به گوشم رسید:
#حاج_مؤمن!
برخیز و از این غذایی که برای تو آورده اند تناول کن، مگر نمی دانی این
عملی را که انجام دادی درشرع مطهر اسلام #حرام است
بعداً، از این قبیل کارهای غیر مشروع بپرهیزید
به مجرد شنیدن این صدا قدرت و قوه ای در من پیدا شد بی اختیار برخاستم و نشستم
صورتی نورانی دیدم - امید است نصیب همه دوستان و عاشقان راهش بشود - مانند ماه می درخشید
فرمودند:
حاج مؤمن آقای سید هاشم (امام جماعت مسجد سردزک) به مشهد می روند شما هم با ایشان بروید
در قم شخصی را ملاقات خواهید نمود به دستور او رفتار کنید
حاج مومن بعد از این دیدار در مسیر تشرف به مشهد در قم به محضر یکی از یاران حضرت می رسد، و با ملحق شدن آن ولی خدا در تهران و همسفر شدن حاج مومن با وی بسیاری از عجایب دیده و می شنود
می فرمود:
به آن مرد نورانی گفتم تکلیف من چیست؟
فرمود: سیدی؛
(آیت الله #شهید_محراب_دستغیب)
از اهل #شیراز که تحصیلاتش در #نجف انجام شده و به شیراز برمی گردد با او مجالست و مصاحبت داشته باش برای تو بسیار نافع است
و علامتش آن است که آن سید #مسجد_جامع_شیراز را که زیر خاک پوشیده است خاکهای آن را برمی دارد و به کمک مردم، مسجد را می سازد و احیا می کند
و دیگر اینکه به حاج مومن فرمود:
بدان که شما قبل از آن سید خواهید مرد و آن سید متکفل غسل و کفن و دفن شما می شود
و آن سید را #شهید می کنند
حاج مومن سالها ملازم #آیت_الله_دستغیب بود و #شهید_دستغیب در کتاب، #داستانهای_شگفت ماجرای وی را مفصل نقل می کند
مرحوم #علامه_طهرانی ره در کتاب #معاد_شناسی می نویسد:
دوستی داشتم از اهل شیراز به نام حاج مومن که به رحمت ایزدی پیوسته است؛
بسیار مرد صاف ضمیر و روشن دل و با ایمان و تقوایی بود
می گفت:
خدمت حضرت #حجه_ابن_الحسن(عج) مکرر رسیده ام و بسیاری از مطالب را نقل می کردند و از بعضی هم اِبا مینمود
آرامگاه این مرد خدا در شیراز، #قبرستان_دارالسلام قرار دارد
#امام_خمینی(ره):
ایشان [ شهید آیت الله دستغیب ] یک مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبت هایش هست معنویات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است
معذالک اینها [ منافقین ] بنایشان بر این است که آنهائی که بیشتر دعوت به اسلام می کنند آنها را بیشتر هدف قرار بدهند
#صحیفه_نور، جلد ۱۵، صفحه ۲۵۵
#شهید_محراب،
حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب
به نام خدا
جسد #کلینی_رحمة الله علیه
در کتاب #روضات_الجنات نقل شده است که:
یکی از حکام بغداد، وقتی توجه شدید مردم را به زیارت قبرحضرت #موسی_بن_جعفر علیه السلام دید، تصمیم گرفت این قبر شریف را خراب نماید
او میگفت:
شیعیان میگویند جسد معصومین همیشه سالم است و از بین نمی رود، بنابر این قبر را نبش میکنم، اگر جسد تازه باشد اجازه زیارت میدهم و گرنه جلوی این کار را میگیرم
یکی از وزیران او که شیعه بود وتقیه میکرد، گفت:
شیعیان، نسبت به علمای خود نیز همین اعتقاد را دارند ودر نزدیکی پل، جسد یکی از علمای بزرگ ایشان به نام؛
#محمدبن_یعقوب_کلینی قرار دارد، برای اینکه صدق عقیده #شیعه معلوم گردد، خوب است #قبر او را نبش نمائیم
و به دستور حاکم، قبر کلینی را نبش کردند و جسد او را تازه یافتند، حتی درکنارش جسد طفلی بود که گویا فرزندش بوده، آن جسد نیز تازه و سالم بود
حاکم بغداد دستور داد، قبر آن بزرگوار را تعمیر نمایند وروی آن بارگاه عظیمی بنا نمودند، بدین ترتیب، این قبر زیارت گاه گردیده و مشهور شد
#قیامت_و_قرآن - صفحه ۲۱۵
کانال #شهید_محراب_دستغیب
https://eitaa.com/mehrab713
به نام خدا
حیدر آقا تهرانی گفت:
در چند سال قبل، روزی در رواق مطهر حضرت رضا علیه السلام مشرف بودم
پیرمردی را که از پیری خمیده و موی سر و صورتش سفید و ابروهایش بر چشمانش ریخته بود دیدم؛
حضور قلب و خشوعش مرا متوجه او ساخت
وقتی که خواست حرکت کند دیدم از حرکت کردن عاجز است؛
او را در بلند شدن یاری کردم؛
آدرس منزلش را پرسیدم تا او را به منزلش رسانم؛
گفت:
حجره ام در مدرسه خیرات خان است
او را تا منزل همراهی کردم و سخت مورد علاقه ام شد؛
به طوری که همه روزه می رفتم و او را در کارهایش یاری می کردم نام و محل و حالاتش را پرسیدم
گفت:
نامم ابراهیم و از اهل عراقم و زبان فارسی را هم خوب می دانم؛
ضمن بیان حالاتش گفت:
من از سن جوانی تا حال هر سال برای زیارت قبر حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوم و مدتی توقف کرده، باز به عراق بر می گردم؛
در سن جوانی که هنوز اتومبیل نبود دو مرتبه، پیاده مشرف شده ام؛
در مرتبه اول سه نفر جوان، که با من هم سن و رفاقت ایمانی بین ما بود و سخت به یکدیگر علاقه داشتیم، مرا تا یک فرسخی مشایعت کردند و از مفارقت من و این که نمی توانستند با من مشرف شوند، سخت افسرده و نگران بودند؛
هنگام وداع با من می گریستند و گفتند:
تو جوانی و سفر اول پیاده و به زحمت می روی؛ البته مورد نظر واقع می شوی؛
حاجت ما از تو این است که از طرف ما سه نفر هم سلامی تقدیم امام علیه السلام نموده، در آن محل شریف، یادی هم از ما بنما
پس آنها را وداع نموده، به سمت مشهد حرکت کردم
پس از ورود به مشهد مقدس با همان حالت خستگی و ناراحتی به حرم مطهر مشرف شدم
پس از زیارت، در گوشه ای از حرم، و حالت بیخودی و بی خبری به من عارض شد؛
در آن حالت دیدم حضرت رضا علیه السلام به دست مبارکش رقعه های بیشماری بود که به تمام زوار، از مرد و زن، حتی به بچه ها هم رقعه ای می داد؛
چون به من رسیدند، چهار رقعه به من مرحمت فرمود:
پرسیدم چه شده است که به من چهار رقعه دادید؟
فرمود:
یکی از برای خودت و سه تای دیگر برای سه رفیقت؛
عرض کردم این کار، مناسب حضرتت نیست خوب است به دیگری امر فرمائید تا این رقعه ها را تقسیم کند
حضرت فرمود:
این جمعیت همه به امید من آمده اند و خودم باید به آنها برسم
پس از آن یکی از رقعه ها را گشودم دیدم چهار جمله در آن نوشته شده بود
برائة من النار و امان من الحساب و دخول فی الجنة و انا بن رسول الله صلی الله علیه و آله
- خلاصی از آتش جهنم و ایمنی از حساب و داخل شدن در بهشت -
منم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله
#داستانهای_شگفت - ص ۱۶۵
#شهیدمحرابدستغیب
به نام خدا
#صفیّه پس از آن که پدرش #حی_بن_اخطب از بزرگان یهود، در قلعه #خیبر کشته شد، مسلمان گردید
و خود داوطلب ازدواج بارسول خدا صلی الله علیه وآله شد
و این افتخار هم نصیب او گردید
ازهنگامی که صفیه به خانه #پیامبراکرم صلی الله علیه وآله پا گذاشت، #عایشه و #حفصه همسران دیگر پیامبر صلی الله علیه وآله، اورا یهودی خطاب میکردند
صفیه که از تمسخر و استهزاء آندو بسیار ناراحت بود، خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله شکایت نمود
پیامبر صلی الله علیه وآله با شنیدن این مسئله، بسیار ناراحت شد و او را دلداری دادو فرمود:
چرا به آنان نگفتی که پدرت هارون و عمویت موسی است وهمسر محمد مصطفی صلی الله علیه وآله هستی؟
پیامبر با این خبر افتخارآفرین او را شادمان کرد و تمسخر آندو را
بیاثر نمود
#آدابی_از_قرآن - صفحه۱۷۴
#شهید_محراب_دستغیب
به نام الله پروردگار خوب و مهربان
زمانی که #آیتاللهالعظمی_بهجت و #آیتالله_شهید_دستغیب در درس آیتاللهالعظمی شیخ #محمدکاظم_شیرازی شرکت میجستند، یک بار آقای بهجت در حالی که آقای دستغیب حضور داشتند، برای استاد، خوابی را نقل میکنند
به استاد میگوید:
در خواب دیدم که نامههای فراوان از شیراز برای ایشان (شهید دستغیب) آمد و از ایشان درخواست شده به شیراز مراجعت نماید؛ ایشان نپذیرفت
بعد عدّهای با طومار آمدند، باز نپذیرفت
سپس عدّهای دوباره با طومار آمدند و ایشان پذیرفت
وقتی به شیراز وارد شد، استقبال گرمی از ایشان به عمل آمد و مردم برای استقبال از ایشان از نقاط مختلف گرد آمده و ایشان را با علم و بیرق به مسجد بزرگ شهر بردند، و ایشان نماز جماعت اقامه نمودند و تمام علمای شهر بهاتفاق به ایشان اقتدا کردند و نماز جماعت بسیار با شکوهی برگزار شد
آقای دستغیب از این خواب بسیار تعجّب میکند و میگوید:
اینها تاکنون اتّفاق افتاده
استاد میگوید:
پس به شیراز سفر کن، چرا که خواب آقای بهجت، رؤیای صادق است
آقای دستغیب اصرار میکند که من نمیتوانم بروم؛ میخواهم درس بخوانم
به هر حال سرانجام میپذیرد و راهی شیراز میشود و در آنجا تمام جزئیات را که آقای بهجت فرموده بود، میبیند
📚 #فریادگر_توحید - ص ۲۰۱ . ۲۰۲
#شهیدمحرابدستغیب
به نام خدا
در بصره شخصی بود که مرد معطر لقب یافته بود
این جوان که بسیار زیبا روی بود، همیشه بدون اینکه عطر به خود بزند، معطر و خوشبو بود، و هر جا که میرفت بوی عطر او فضا را پر میکرد، بطوری که باعث شهرت او در شهر شده بود
علت خوشبو شدن وی را چنین نقل کرده اند که این جوان روزی، از پدرش سرمایه ای درخواست کرد که با آن به کسب و کار بپردازد
پدرش هم مقداری طلا و جواهر و کالاهای دیگر در اختیار وی گذارد، و او در بازار مشغول به کار شد
یک روز پیر زنی به حجره اش رفت و اجناس زیادی را خرید و سپس به او گفت:
ای جوان، تو نیرومند و قوی هستی و من پیرزنی ناتوان و فرسوده، اگر به من کمک کنی و این اجناس را به منزل من برسانی بسیار به من لطف کردی
مغازه دار قبول کرد و با پیرزن به راه افتاد
چون به منزل پیرزن رسید، داخل شد و پیر زن هم بدون اینکه جوان متوجه شود، در را از پشت قفل کرد و به او گفت:
لطفا این اجناس را به طبقه بالا ببر
جوان بالا رفت و داخل یک اطاق شد در آنجا زنی را دید و زن از او تقاضای زنا کرد
و به او گفت:
غرض ازآوردن تو به اینجا همین است
جوان با دیدن این وضع برای فراز از گناه از زن خواست که اجازه دهد به مستراح رفته و باز گردد
وقتی به آنجا رفت، سر تا پای خود را آغشته به کثافات کرد و بازگشت
وقتی وارد اطاق شد زن که از دیدن او بسیار متنفر شده بود، او را از خود دور کرد و به خدمتکارش دستور داد جوان را از خانه اش بیرون کند
جوان به خانه اش رفت و خود را شستشو داد
شب چون خوابید، در عالم رؤیا فرشته ای به دیدار او رفت وگفت:
خداوند از کار امروز تو راضی و خشنود گشت
بعد با دست تمام بدنش را مسح کرد و آن را معطر گردانید
در برابر یک ساعت که خود را متعفن کرد خداوند به او عزتی داد که همیشه معطر شد
#معارفی_از_قرآن - صفحه ۹۱
#شهیدمحرابدستغیب
به نام خدا
چیزی که بنده نسبت به این شخص بزرگ (آقای خامنه ای) فهمیدهام این است که:
فردی است خدایی، هوی پرست نیست، مقام نمیخواهد، قدرت نمیخواهد به دست بگیرد،
امتحان خودش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است
در هر پُستی که بوده امتحان خودش را داده است
آقای خامنهای مقام نمیخواهد، مقام بر روی او اثر نمیگذارد
#شهید_محراب_دستغیب
#کتاب #داستانهای_شگفت شامل بیش از 140 داستان اخلاقی و اعتقادی از #شهیدمحرابدستغیب میباشد
شهید دستغیب در این کتاب داستانهایی از عنایات معصومین علیهالسلام و کرامات ایشان به افراد نیازمند از شفا دادن و دستگیری در بیابان و داستانهای عبرت آموز دیگری آورده است
ایشان در مقدمه میفرمایند:
چون هر یک از این داستانها موجب تقویت ایمان به غیب و رغبت قلوب به عالم اعلی و توجه به حضرت آفریدگار است آنها را ثبت کردم تا فرزندانم و سایر خوانندگان بهره مند شوند
و خصوصا در شداید و مشکلات دچار یاس نشوند
دل به پروردگار قوی دارند
و بدانند که #دعا و #توسل را آثاری است حتمی چنانچه سعی در تحصیل مراتب #تقوا و #یقین را مقامات و درجاتی است که از حد ادراک بشری افزون است
#شهیدمحرابدستغیب
هدایت شده از 🌏 اَزَل 🌏
#دعا
#توسل
#امام_زمان(عج)
يَا وَصِىَّ الْحَسَنِ،
وَالْخَلَفَ الْحُجَّةُ،
أَيُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ،
يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا،
يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ .
ای جانشین حسن، ای یادگار شایسته، ای پایدار مورد امید، ای مهدی، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و بهسوی خدا به تو متوسل شدیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن
#دعای_توسل
✨
⚘🌼⚘🌼⚘⚘🌼⚘🌼⚘
به نام الله
#خدایا با #ظهور آیهی نور
بده شادی به دلهای پر از شور
دلم میمیرد از داغ جدایی
بیا #یابنالحسن آقا کجایی
#میلاد با سعادت #منجیعالمبشریت بر پا کننده قسط و #عدل #منتقم خون #امامحسین(ع) حضرت #ولیعصر، آقا #امام_زمان، #مهدیموعود(عج) بر #منتظران مبارک باد
⚘🌼⚘🌼⚘🌼🌼⚘🌼⚘
هدایت شده از 📃دیوار احادیث📃
#امام_زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف
سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ الْزَمِ السُّنَنِ وَ اوْجَبِها
#سجده شکر پس از هر #نماز از بهترین و ضروری ترین #سنّت ها است
#وسائل الشّیعه
ج ۶ ص ۴۹۰ ح ۳
🍃⚪️🍃