eitaa logo
مهر فرشته ها👼
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
903 ویدیو
48 فایل
گاهی خدای مهربان می‌خواهد با دست تو، دست دیگر بندگانش را بگیرد؛ وقتی دستی را به یاری می‌گیری، بدان که دست دیگرت در دست خداست. *مهر فرشته‌ها* دستان شما را به خدا میرساند https://zil.ink/mehre_fereshteha شماره کارت`۵۸۹۲۱۰۷۰۴۴۲۱۹۴۱۱` گروه جهادی مهرفرشته ها
مشاهده در ایتا
دانلود
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ما قدیمی‌ترها خیلی قدیمی‌ترها در تضعیف مقصّریم! حرف فاطمیه، حرف آتش و میخ و دیوار، که سالهاست بر آن، می‌نالیم، نبوده و نیست! حرف فاطمیه ؛ تاریخ را عوض خواهد کرد؛ اگر بفهمیم ! 💥 @ostad_shojae
بین روضه ها روضه فشار در و دیوار😭 هجوم دشمن و کشته شدن یه جنین👼 اما این روزها میبینم هجوم فقر و تنگدستی باعث کشته شدن جنین‌های زیادی میشه متأسفانه😔 بیاید با هم با حضرت زهرا سلام الله علیها عهد ببندیم🤝 درسته اون موقع نبودیم😭 اما امروز که هستیم نمیذاریم باز این داستان تکرار بشه. ما میخوایم جلوی دشمنی بایستیم که نسل شیعه رو هدف گرفته. با مدد حضرت مادر انشاالله شماره کارت جهت اهدای کمک‌های نقدی به مجموعه👇👇 6104337849469521 به نام فاطمه محمدپور @mehre_fereshteha
بین روضه ها روضه فشار در و دیوار😭 هجوم دشمن و کشته شدن یه جنین👼 اما این روزها میبینم هجوم فقر و تنگدستی باعث کشته شدن جنین‌های زیادی میشه متأسفانه😔 بیاید با هم با حضرت زهرا سلام الله علیها عهد ببندیم🤝 درسته اون موقع نبودیم😭 اما امروز که هستیم نمیذاریم باز این داستان تکرار بشه. ما میخوایم جلوی دشمنی بایستیم که نسل شیعه رو هدف گرفته. با مدد حضرت مادر انشاالله @mehre_fereshteha
8.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله مصباح یزدی : چادر حضرت زهرا از همه ی کهکشان های عالم ارزش اش بیشتره التماس دعا🖤
35.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنهام فاطمه... دنیام فاطمه...
... به سراغ جعبه‌ی امداد با آن علامتِ «+» قرمز و بزرگش می‌روم... اما پاسخ تمنّایم منفی ست! 😔 از این بدتر نمی‌شود! مسکّن تمام کرده ایم! 🤬 حالا وقتش بود؟ 🤨 مانده‌ام حالا که همسرم نیست؛ این ساعت از شب، با این حجم از درد، چطور پشت فرمان بنشینم و به داروخانه بروم؟!😓 از شدت درد و عصبانیت، دندان‌هایم را به هم می‌فشارم و راهی داروخانه‌ می‌شوم! 🙄😤 آخ که چقدر جای خالی همسرم را بیشتر حس می‌کنم...😭 بی حوصله پشت پیشخوان داروخانه می‌روم: «دو بسته استامینوفن ۵۰۰ میخواستم!» تشکری نه چندان نمایان می‌کنم و سوار ماشین می‌شوم! حالا یک لیوان پر از آب و یک قرص سفید رنگ بی‌روح، راهی جان خسته‌ام می‌شوند!🤒 همان‌جا، یک گوشه‌ می‌نشینم و دورتا دور آشپزخانه را از زیر نگاهم می‌گذرانم؛ 😕 هیچ چیز سر جایش نیست! نه تنها آشپزخانه، که کل خانه در همان نصف روز زیر و رو شده! 🤕 به دخترکانم می‌نگرم که غمگین و بی‌حوصله روبروی تلویزیون، به صف، دراز کشیده‌اند و برنامه‌ی نه چندان دلنشینی را از قاب نهال می‌بینند! 😞 حتی دختر کوچکم که از دیدن لبخند گرم و در آغوش کشیدن مادرانه‌ام مایوس شده، به تقلید از خواهرانش دراز کشیده و به تصاویر نامفهوم تلویزیون خیره شده! 😢 «اصلا وقتی مادرها مریض باشند، هیچ چیز سرجایش نیست!» انگار بیماریشان مویرگی به جای جای خانه و قلب اهالیش رسوخ می‌کند و آن‌ها را به بند غم میکشاند! 😭 حالا کمی از سردردم کم شده... آهی از نهاد می‌کشم و ناگاه... ❗️ «مــــادری» را می‌بینم، دردمند در بستر آرَمیده! 🥀 سینه‌اش گلگون، پهلویش زخمی، صورتش نیلی و جای فرزند نرسیده‌اش، خالی... 😭😭😭 پسر بزرگش اشک می ریزد، اشک غیرت؛ گیسوی دخترکانش پریشان و حسینش... حسین هنوز خیلی کوچک است و جانش به جان مادر وابسته... 💞 و همسرش؛ همسرش؛ همسرش... 😭😭😭😭 همین کافی‌ست که همسرش علیِ خیبر شکن باشد و درب خانه‌اش سوخته... ❤️‍🔥 امام جامعه باشد و تنها در گوشه‌ی خانه به بند صبر کشیده! ذوالفقارش در غلاف باشد و غلاف شمشیر بر بازوی فاطمه... 😭 همین کافی‌ست که «علی» باشد و فاطمه این‌چنین باشد! علی به چشمان فاطمه چشم دوخته و التماس از نگاهش می‌بارد: «ببین می‌توانی بمانی، بمان؛ عزیزم تو خیلی جوانی،بمان...» 😭😭😭 فاطمه؛ چشمان خسته‌اش را می‌گشاید... خانه و اهلش را از نگاه می‌گذارند... نگاهش به نگاه ملتمس علی گره می‌خورد 😔 همین نگاه کافی‌ست؛ همین که فاطمه باشد و خانه این‌چنین باشد... همین که فاطمه باشد و علی غمین باشد... 😭 یک دست به دیوار، یک دست به پهلو، رنگ پریده و گونه‌اش نیلی، صورتش را می پوشاند از علی... 😭 آهسته برمی‌خیزد؛ اصرارهای فضه برای در بستر ماندن «مـــادر» بی ‌فایده‌است... 😔 دورتادور خانه را با آخرین سوسوی چراغ زندگیش گرم می‌کند! ❤️ حسن را دلداری می‌دهد، حسین را آهسته به سینه‌ی شکسته اش می‌چسباند و زیر گلویش را می‌بوسد؛ 😭 زینب را صدا می زند و موهایش را شانه می‌زد و رازی مادرانه در گوش دخترش به امانت می‌ سپارد... ‼️ این راز هر چه هست مربوط به آن بقچه ست! ❗️ آن بقچه و پیراهن کهنه‌ی درونش... 😔 آن پیراهن و حسین و... 😭 کور‌سوی چراغ مادر هم، حالا خاموش شده و در خانه‌ی غمزده‌‌یشان، به برکت آخرین حضور و حرکت مادر، همه چیز سرجایش است؛🥀 اما... مادر دیگر سرجایش نیست... 😭 اشک روضه‌ی نخوانده ام را از گونه برمی‌گیرم و به مدد نامش برای گرما بخشیدن به خانه برمیخزم... 😢 حالا به مدد ذکر «مــــــادر» همه چیز سرجایش است ❤️ و دیگر خبری از «سر‌درد» نیست... 🖤 فدای نام شفابخشت، «حضرت عشق، حضرت مــــــادر» ༺༻السلام علیک یا فاطمه الزهرا༺༻ ✍آينــــــــــﮫ لینک کانال ما در ایتا: https://eitaa.com/Ayenehmadari لینک کانال ما در بله: https://ble.ir/ayenehmadari
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زهرا در آتش بود ، حیدر داشت می‌سوخت ❤️‍🔥🥀 https://zil.ink/mehre_fereshteha