6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
از خیر قَدَر، قضا گذشته
کار دلم از دعا گذشته
شبهای بلند بی عبادت
در حسرت ربنا گذشته
سلطان شده روز بعد، هرکس
از کوی تو چون گدا گذشته
گیرم که گذشت آه از حال
حالا چه کنیم با گذشته
طوری ز خطای ما گذر کرد
ماندیم ندیده یا گذشته
تصمیم به توبه تا گرفتم
فرمود: گذشته ها گذشته
هرجا که رسید گریه کردیم
آب از سر چشم ما گذشته
در راه نجات امت خویش
از خون خودش خدا گذشته
میخی که رسیده از مدینه
از سینه ی کربلا گذشته
یک تیر به حلق اصغرت خورد
از حنجر او سه تا گذشته
وا شد دهن کمان و حرفش
از گوش، هجا هجا گذشته
از روی تن تو یک نفر نه
یک لشکر بیحیا گذشته
عباس کجاست تا ببیند؟
بر خواهر او چهها گذشته
﴿ابوالفضل عصمت پرست﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
ويراننشين شدم كه تماشا كني مرا
مثل قديم در بغلت جا كني مرا
گفتم ميآيي و به سرم دست ميكشي
اصلاً بنا نبود ز سر وا كني مرا
آن شب كه گم شدم وسط نيزهدارها
ميخواستم فقط كه تو پيدا كني مرا
از آن لبي كه دور و برش خيزراني است
يك بوسهام بده كه سر و پا كني مرا
با حال و روز صورت تغيير كردهات
هيچ انتظار نيست مداوا كني مرا
معجر نمانده است ببندم سر تو را
پيراهنت كجاست كه بينا كني مرا؟
وقتي كه ناز دختركت را نميخري
بهتر اسير زخم زبانها كني مرا
حالا كه آمدي تو؛ به ياد قديمها
بايد زبان بگيري و لالا كني مرا
عمّه ببخش دردسر كاروان شدم
امشب كمك بده كه مهيا كني مرا
﴿احسان محسنيفر﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
غبار كوي تو هرجا كه در هوا برخاست
نشست بر دل و آه از نهادها برخاست
كجا زيارت ناحيه خواندهاي كه چنين
ز جمكران تو هم عطر كربلا برخاست
گذشت ياد تو بر هر كوير باران زد
هزار تير اجابت به يك دعا برخاست
به احترام تو بودهست اي رسول قيام
اگر امام پس از نام تو ز جا برخاست
فداي آنكه ز نام تو سرسري نگذشت
گذاشت بر "سر" خود "دست" و روي "پا" برخاست
خوشا كسي كه پس از مرگ، شاهراً سيفي
به عهد بستهي خود چون كند وفا برخاست
﴿عاطفه جعفري﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
كمال حسن كجا، ديده پر آب كجا؟
شكوه بحر كجا، خيمه حباب كجا؟
مرا كه جلوه هر ذره است رطل گران
كجاست حوصلهٔ جام، آفتاب كجا؟
نمانده است ز دل جز غبار افسوسي
به اين خرابه فتد نور ماهتاب كجا؟
گذشته است ترا ز آفتاب پايه حسن
هلال عيد شود با تو همركاب كجا؟
به جستجوي تو گرد از جهان برآوردم
دگر كجا روم اي خانمان خراب، كجا؟
مرا كه نعره مستانه بيقرار نكرد
رسد به داد دلم نغمه رباب كجا؟
گرفتم اين كه رسد نوبت سؤال به من
دماغ حرف كجا، قدرت جواب كجا؟
ز بس كه گرم تماشاي گلرخان گشتم
نيافتم كه كجا شد دل من آب كجا
ز برگ، نكهت گل بيش ميشود رسوا
ترا نهفته كند پرده حجاب كجا؟
ميان سوخته و خام فرق بسيارست
سرشك تاك كجا، گريه كباب كجا؟
گرفته است جهان را غبار بيدردي
كجا رويم ازين عالم خراب، كجا؟
چنين كه آب برآورده است خانه چشم
بساط خود فكند پردههاي خواب كجا؟
فروغ حسن جهانگير او كجاست كه نيست؟
ز خويش ميروي اي دل به اين شتاب كجا؟
نظر به چشمه حيوان نميكنم صائب
مرا ز راه برد جلوه سراب كجا؟
﴿صائب تبریزی﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
از سوز و ساز و حسرت و از داغ دل، پرم
محزونتر از كمانچهي كيهان كلهرم
داغم چنان كه شعلهٔ "فرياد" و دود "داد"
پنهان نميشود به قباي تظاهرم
آبم، ولي به آتش خود نيستم جواب
نانم، ولي به سفرهٔ خود سخت آجرم
شعرم كه جز به روز سرودن نميرسم
بغضم كه جز به درد شكستن نميخورم
نفرين به من كه خلق، مرا رشتههاي مهر
يكيك بريدهاند ولي من نميبرم
من مثل اشك منتظر پلك همزدن
مثل حباب منتظر يك تلنگرم!
﴿مرتضي لطفي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
با كسي جز "من"، "تو" هرگز "ما" نبايد ميشدي
مال غير از من، شدي اما نبايد ميشدي
تا ابد بايد فقط رؤياي من ميماندي و -
در خيال ديگران رؤيا نبايد ميشدي
تو اصولاً با تعلق داشتن بيگانهاي
لاي دفترخانهها، امضا نبايد ميشدي
جز نگاه عاشق من از نگاه هيچكس -
بهترين معشوقۀ "دنيا" نبايد ميشدي
حاصل آميزش ماه و پري بودي اگر...
باز هم اينقدرها زيبا نبايد ميشدي
رود در آغوش دريا ميشود آرام و رام
راهي جايي جز اين دريا نبايد ميشدي
هيچ قلبي در جهان اندازۀ عشق تو نيست
در دل مردي به جز من، جا نبايد ميشدي
هر زني با دوستت دارم دلش ميلرزد و
تو در اين موضوع استثنا نبايد ميشدي
چاي دم كردم دمي پيشم بماني بيشتر
ناگهان چايي نخورده پا نبايد ميشدي
با وجود آن همه آدم كه اطراف تو بود
آخر اين داستان، تنها نبايد ميشدي
﴿اصغر عظيمي مهر﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
عمرم اگرچه طي شده و سالخوردهام
تنها به شوق ديدن رويت نمردهام
از تارتار موي سپيدم ببين چطور
من لحظه لحظه ثانيهها را شمردهام
تا اينكه باز هم بتوانم ببينمت
حتي به خوابهاي خودم دست بردهام
پس عاقلانه نيست تو را آه ميكشم
من سالهاست وارث بغضي فشردهام
اينروزها ببين چقدر تير ميكشد
آوار زخمهاي تو بر روي گردهام
باور نكردني ست كه در عصر انتخاب
تنها تو را به دست دعاها سپردهام!
"امن يجيب مضطر اذا دعا "، اثر
كي ميكند به كودك تقدير مردهام؟
بيهوده است مرهم دردم نميشود
من پاره پارههاي تني زخم خوردهام
﴿غلامرضا خدارحمي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
كوتاه كن كلام... بماند بقيهاش
مرده است احترام... بماند بقيهاش
از تيرهاي حرمله يك تير مانده بود
آن هم نشد حرام... بماند بقيهاش
هر كس كه زخمي از علي و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام... بماند بقيهاش
شمشيرها تمام شد و نيزهها تمام
شد سنگها تمام... بماند بقيهاش
گويا هنوز باور زينب نميشود
بر سينهي امام...؟ بماند بقيهاش
پيراهني كه فاطمه با گريه دوخته
در بين ازدحام... بماند بقيهاش
راحت شد از حسين همين كه خيالشان
شد نوبت خيام....بماند بقيهاش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، كاش
از پيكر امام.... بماند بقيهاش
بر خاك خفتهاي و مرا ميبرد عدو
من ميروم به شام... بماند بقيهاش
دلواپسم براي سرت روي نيزهها
از سنگ پشت بام... بماند بقيهاش
دلواپسي براي من و بهر دخترت
در مجلس حرام... بماند بقيهاش
حالا قرار هست كجاها رود سرش؟
از كوفه تا به شام... بماند بقيه اش
قصه به "سر" رسيد و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام... بماند بقيه اش
﴿محمد رسولي﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
شوخي مكن اي يار! كه صاحب نظرانند
بيگانه و خويش از پس و پيشت نگرانند
كس نيست كه پنهان نظري با تو ندارد
من نيز بر آنم كه همه خلق، بر آنند
اهل نظرانند كه چشمي به ارادت
با روي تو دارند و دگر، بيبصرانند
هركس غم دين دارد و هر كس غم دنيا
بعد از غم رويت غم بيهوده خورانند
ساقي بده آن كوزهٔ خمخانه به درويش
كانها كه بمردند، گل كوزه گرانند
چشمي كه جمال تو نديدهست چه ديدهست؟
افسوس بر اينان كه به غفلت گذرانند
تا راي كجا داري و پرواي كه داري؟
كز هر طرفت طايفهاي منتظرانند
اينان كه به ديدار تو در رقص ميآيند
چون ميروي، اندر طلبت جامه درانند
سعدي! به جفا ترك محبت نتوان گفت
بر در بنشينم، اگر از خانه برانند!
﴿سعدی﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
سكوت وقت صدا و صدا زمان سكوت
چه ماجراي عجيبيست داستان سكوت
چه بغضها كه اسيرند در گلوي صدا
چه حرفها كه نگفتهست در دهان سكوت
چه خوب! راز مرا هيچكس نميداند
به اين دليل دعا ميكنم به جان سكوت
كسي سراغ نگيرد ز من كه ميخواهم
شراب گريه بنوشم در استكان سكوت
مرا تحمل اين راز در دل آسان نيست
كه درد عشق نيرزد بهامتحان سكوت
چه بود پرسشت اي سنگدل كه وقت جواب
شكست قلب من و بغض ناگهان سكوت
شديم پاك چو آيينه خيره در تو ولي
سخن چگونه بگوييم با زبان سكوت؟
﴿احسان انصاري﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
#نجواهاي_شبانه
🍀🍂🌹🌸🌹🍂🍀
"رفته... هنوز هم نفسم جا نيامده ست
عشق كنار وصل، به ماها نيامده ست
معشوق، آنچنان كه تويي ديده روزگار
عاشق چو من هنوز به دنيا نيامده ست
صد بار وعده كرد كه فردا ببينمش
صد سال پير گشتم و فردا نيامده ست
يك عمر زخم بر جگرم بود و سوختم
يكبار هم براي تماشا نيامده ست
اي مرگ جام زهر بياور كه خستهايم
امشب طبيب ما به مداوا نيامده ست
دلخوش به آنم از سر خاكم گذر كند
گيرم براي فاتحهي ما نيامده ست
﴿حامد عسكري﴾
☄️
🌙
✨☄️
❣️💫☄️
❤️❣️✨🌙☄️ 🇮🇷 @mehre_mihan
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نجواهاي_شبانه
دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
یعنی
من مردهام!
اما اگرقرارباشد زیادغمگین شوی
بلندمیشوم
باهم صبحانه میخوریم
گپ میزنیم
بعدهم میروم
سری به خاک دوستانم بزنم برگردم
اگر هم حوصلهام نشد
شاید همان دور وُ برها خودم را چال کنم
چراکه دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
یعنی
اگرگلولهای به سمتم شلیک شود
سرم را هم
خم نخواهم کرد
یعنی اگربرای بریدنِ این رگ
تیغ در خانه نباشد
تا مغازه هم نخواهم رفت
چرا که دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
اگر به خانهام بیایی
تمامِ خانه را گل خواهم کاشت
اگر نیایی هم
تمام خانه را گل خواهم کاشت
اگر بروی هم
اگر بمیری هم!
چرا که دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
یعنی زمان را از دستم باز کردهام
چاقو را از جیب درآوردهام
و رابطهی علت و معلول را
بریدهام
چرا که میخواهم
بیدلیل تنها باشم
درست چون نوازندهای
که در میان اجرا
سازش را زمین میگذارد
تا موسیقیاش تمام نشود
درست چون خدایی
که انساناش را زمین گذاشته
تا بر آسمان بنویسد:
دیگر
نه اصراری به زندگی دارم
نه اصراری به مرگ!
﴿گروس عبدالملکیان﴾
🇮🇷 @mehre_mihan