eitaa logo
مهروماه
1.8هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ زمانی که بچه بودم یه دوستی داشتم به نام منیژه، به معنای واقعی کلمه زشت بود جوری که خودش هم قبول داشت و پدر و مادرش همیشه غصه میخوردن، منیژه در عوض زشت بودنش خیلی دختر خوش صحبت و خوش برخوردی بود جوری که اگر آدم ساعت ها پای حرف زدنش مینشست باز هم سیر نمیشد یکی از اقوامشون اومد خواستگاری ش همزمان با هم ازدواج کردیم من از لحاظ زیبایی خیلی بهتر بودم ولی دوستیم با خدیجه رو ادامه میدادم چند ماه بعد از عروسی خدیجه بهم گفت که شوهرش گذاشته و رفته ازش پرسیدم یعنی چی رفته گفت هیچی یه روز زنگ زد به من گفت من تورو دوست دارم ولی هرکاری می کنم با قیافت نمیتونم کنار بیام و دیگه نیومد، رفت و آمد کمی با منیژه داشتم بعد از این که شوهرش رفت منیژه باردار بود به کسی نگفت تا بالاخره بچه اش هم بعد از ۹ ماه سختی به دنیا اومد تو این مدت منیژه با پولی که پس انداز شوهرش بود و مقداری پول که تو خونشون بود و طلاهایی که داشت زندگی کرد ❌کپی حرام
۲ اما همزمان کلاس خیاطی میرفت، وقتی مینشستم پیشش هیچ وقت ناشکری نمی کرد و خیلی امیدوار بود حتی زمانی که میدونستم چیزی توی خونش نداره و به بهانه اینکه اومدم بهت سر بزنم با خودم کمی براش خوراکی میبردم ی بار بهش گفتم زمانی که میذاری برای خیاطی رو اگه میذاشتی برای ی کار دیگه بهتر نبود،بهم خندید و گفت حالا میبینی،به خاطر فقر مالی مجبور شد خونه ش رو تو محله پایین تر ببره باز هم ناامید نشد و خدا را شکر می کرد بهش گفتم چند ساله باهم دوستیم باهم بزرگ شدیم خدا رو مقصر نمیدونی؟ اگر چهره ت زیبا تر بود شوهرت رهات نمی کرد اما تو همیشه خدا رو شکر می کنی؟ بهم خندید و گفت ببین ادما دنبال لیاقتشون میرن و خدا هر چیزی که ما لایقشیم رو سر راه ما قرار می‌ده ی شانس به شوهر من داد که با من باشه ولی اون نخواست رفت دنبال کسی که لیاقتشه یه زنی که ۳۰سال از خودش بزرگتره درسته پول داره اما دورادور خبر دارم که حتی یک ریال به شوهرم نمیده ❌کپی حرام ❌
۳ باهاش رفت و آمد می کردم همه بهم میگفتن شوهر تو از دستت در میاره اما چون دیدگاه منیژه رو به زندگی میدونستم مطمئن بودم هیچ وقت این کارو نمیکنه یه روز که رفتم خونه ش دیدم خیلی خوشحاله گفتم چی شده؟ که گفت یکی از مشتری های بالا شهریم که براش لباس دوختم، زیپ لباسش دقیقا روز مراسم خراب میشه و میده پسرش بیاره براشون تعمیر کنم برخورد من خیلی عادی بود اما اون نگاهش فرق داشت چند روزی گذشت که دیدم اومد دم در خونمون گفت که از شما خوشم میاد برام مهم نیست که یه بار جدا شدی و تنها زندگی می کنی پسره دکتره وضع مالیشم خیلی خوبه، خانواده اش با ازدواجمون مخالفت کردند اما گفت که منو دوست داره و بهشون اهمیت نمیده الانم نامزدیم و قراره چند وقت دیگه برام عروسی بگیره باورم نمیشد که منیژه تو یه محله پایین شهری داغون با وجود یک بچه و مهر طلاق در شناسنامه بتونه یه همچین آینده ای داشته باشه بهش گفتم مهره مار داری خندید ❌کپی‌ حرام
۴ گفت شاید اما مهره مار من خداست همیشه بهش توکل کردم خودش زندگیمو درست میکنه. در نهایت ناباوری من آقای دکتر خدیجه رو با وجود نارضایتی‌های مادرش گرفت و خدیجه خونش رفت تو یکی از خانه های بالا شهر چند سال گذشت که ی روز ی شماره غریبه افتاد روی گوشیم به شماره نگاه کردم برام آشنا نبود و مشخص بود از خارج از کشوره، جوابشو دادم و گفتم بله؟ دیدم صدای خنده به گوشم خورد گفت که یادته بهت میگفتم آدم به خدا توکل کنه خدا لیاقتشو بهش میده؟ گفتم منیژه! آره تو کجایی؟ گفت با آقای دکتر ازدواج کردم بهم گفت که بریم خارج از کشور زندگی کنید الان شش ماه ایرانیم شش ماه خارج از کشور باورم نمیشد که خدیجه به اینجا رسیده دوباره گفت شماره رو ببین فقط زنگ زدم بهت بگم توکل کن به خدا ❌کپی حرام ❌
۵ خدا برای ما بهترین هارو کنار میزاره کی باور میکرد من با این قیافه زشت به همچین جایی برسم البته الان آقای دکتر خرج کرده و دوباره صورتم رو عمل کردم خیلی بهتر شده ولی تو رو خدا تا میتونی توکل کن خدا هیچ وقت پشت بنده هاشو خالی نمیکنه وقتی قطع کرد یاد جمله معروف خدا کس بی کسونه افتادم منیژه با پدر مادری که فوت کرده بودند بی پشتواته به اینجا رسید واقعاً خدا کس بی کسونه حالا شاید خیلی ها بگن که خدا اگر خیر مارو میخواد چرا ما رو باید بفرسته بلاد کفر، خدا خیر مارو میخواد و کمک میکنه موفق بشیم اما هر کسی دنبال چیزی میره که فکر میکنه اون معنی موفقیت رو براش داره یکی با امریکا رفتن موفق تره یکی با دکتر شدن یا حتی ی خیاط خوب شدن خدا بر اساس سقف ارزوهای ما بهمون همه چیز میده . ❌کپی حرام