هدایت شده از از کربلا تا کرمان
…﷽️…
#مبارزه_تا_اخر|#چریک_پیر
🫓قسمتـــــــــ2⃣ــدوم
❏🌿دختر حاج زهرا اسدی(چریک_پیر):یک روز که خانم های خانوک برای کمک به مادرم نتوانستند بیایند او خودش دست تنها ادامه داد و خمیرهارو داخل تنور میگذاشت، در حین پخت نان دستش در تنور به شدت سوخت و همه افرادی که آنجا حضور داشتند، گفتند کربلایی زهرا برو برای تاول دستت مرحمی بگذار، اما مادرم قبول نکرد و گفت باید تمام این نانها پخته شوند، الان نمی توانم بروم زیرا وظیفه دارم که پخت این نانها را تمام کنم، رزمنده ها منتظرند.
❏🌷همان روز در حین پخت نان خبر آوردند که برادرم محمدجواد به شهادت رسیده و به مادرم گفتند اکنون که خبر شهادت فرزندت را آوردهاند از کنار تنور بیا کنار و استراحت کن فردا مراسم تشییع فرزندت هست.
❏🌿مادرم در حالی که با گوشه روسری اش اشک هایش را پاک میکرد درجواب گفت «پسر من وظیفهاش را انجام داده انشاءالله درب بهشت به رویش باز است و من هم باید وظیفه خود را انجام دهم و تا این نانها پخته نشود جایی نمیروم»
تا ساعت ۱۲ شب نانها را پخت و جایی نرفت.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
◽بسیج دانشجویی پردیس شهید باهنر
هدایت شده از از کربلا تا کرمان
…﷽️…
#مبارزه_تا_اخر|#چریک_پیر
🫓قسمتــــ3⃣ـــسوم
❏🌿از زبان دختر حاج زهرا اسدی (چریک پیر): مادرم ساعت ۱۲ شب که پخت نانهای بربری تمام شد به خانه آمد و پدرم را که در حال دوخت لحاف بود دید و گفت:« استراحت کنید، فردا تشییع جنازه پسرمان است»، پدرم با چشمانی اشک آلودجواب داد« خوشحالم پسرم انتخاب درستی داشته و در راه اسلام به شهادت رسیده» از خوشحالی خوابم نمیبرد باید امشب این لحاف را تمام کنم به صاحبش تحویل دهم تا بدقول نشوم.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
◽بسیج دانشجویی پردیس شهید باهنر
هدایت شده از از کربلا تا کرمان
…﷽️…
#مبارزه_تا_اخر|#چریک_پیر
🫓قسمتــــ4⃣ــــچهارم
❏🌿از زبان دختر حاج زهرا اسدی (چریک پیر): در کنار ارسال نانها به جبهه یک کامیون تنقلات آماده و به جبهه فرستاده میشد، مادرم و سه بانوی دیگر خانوکی به همراه کامیون نانها و تنقلات به جبههها اعزام و آنها را تقسیم میکردند و به رزمندگان روحیه میدادند و میگفتند شما در جبهه و ما در پشت جبهه کار میکنیم.
❏🌷بعد از شهادت برادرم، مادرم باز همه کارهای سابق خود را بدون تعطیلی ادامه داد، یک رخشتشوی خانه کنار قنات خانوک بود پتوها و لباسهای رزمندگان را که از جبهه میآوردند در این محل مادرم با کمک خانمهای خانوکی میشستند.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
◽بسیج دانشجویی پردیس شهید باهنر
هدایت شده از از کربلا تا کرمان
…﷽️…
#مبارزه_تا_اخر|#چریک_پیر
🫓قسمتــــ5⃣ــپنجم
❏🌿از زبان دختر حاج زهرا اسدی(چریک پیر): بعد از گردان نانواها یک کارگاه خیاطی برای دوخت لباس رزمندگان توسط مادرم راهاندازی شد.
❏🌷 مادرم از مردم خواست افرادی که چرخ خیاطی دارند و خیاطی بلد هستند برای دوختن لباس در تکیه حاضر شوند. در همین راستا حدود 40 دستگاه چرخ خیاطی را اهالی در تکایا جمعآوری کرده بودند و آنهایی که دستی بر خیاطی داشتند به صورت سه شیفت مشغول دوخت لباس برای رزمندگان بودند.
❏🌿 تا آخرین لحظهای که امام راحل قطعنامه را امضاء کردند، دست از کار و فعالیت برای کمک به رزمندگان بر نداشت، مادر خیلی دوست داشت گردان نانواها را به کربلا ببرد اما متاسفانه اجل مهلتش نداد و به رحمت خدا رفت.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
◽بسیج دانشجویی پردیس شهید باهنر
هدایت شده از از کربلا تا کرمان
…﷽️…
#مبارزه_تا_اخر|#چریک_پیر
🫓قسمتــــ6⃣ـــششم
❏🌿از زبان دختر حاج زهرا اسدی (چریک پیر): مادرم در سال ۱۳۷۶ به رحمت خدا رفت و زمانی که حاج قاسم خبر فوت مادرم را شنید بلافاصله برای عرض تسلیت به منزل برادرم حاج علی آمد و برادرم که خیلی بیتاب مادرم بود را دلداری میداد.
❏🌷 حاج قاسم به حاج علی گفت من یک ماموریت دارم میروم انجام میدهم تا شما برسید خانوک من خودم را برای مراسم تشییع میرسانم و به اتفاق خانواده محترمشان در مراسم تشییع پیکر مادرم شرکت کردند.
❏🌿حاج قاسم به حاج علی گفته بود زمانی که خواستی سنگ قبر را سفارش بدهی، بر روی سنگ قبر بنویسید «چریک پیر» و طبق گفته شهید حاج قاسم بر روی قبر مادرم «حاج زهرا چریک» حک شد.
❏🌿قرار است منزل مادریمان به ثبت ملی برسد و همچنین خانوک هم به عنوان پایلوت گردشگری انقلابی منطقه انتخاب شده است.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
◽بسیج دانشجویی پردیس شهید باهنر