شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتی است که از روزگار هجران گفت
نشان یار سفرکرده از که پرسم باز
که هر چه بَرید صبا گفت پریشان گفت
من و مقام رضا بعد از این و شُکر رقیب
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
مزن زچون و چرا دم که بندهی مقبل
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
#حافظ
#امام_خمینی
ز چشمش جان نشاید بُرد کز هر سو که میبینم
کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد
#حافظ
🌱
زلفِ آشفتهی تو موجبِ جمعیتِ ماست
چون چنین است پس آشفتهترش باید کرد!
#حافظ
#وعده_صادق
نامم ز کارخانه عُشّاق محو باد
گر جز محبَّت تو بُوَد شغل دیگرم
#حافظ
#انتقام_ملی
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
#حافظ
منال ای دل که در زنجیر زلفش
همه جمعیت است آشفته حالی
کجا یابم وصال چون تو شاهی
منِ بدنامِ رندِ لااُبالی؟
فَحُبُّك راحَتي في کُلِّ حینٍ
و ذِکرُك مونِسي في کُلِّ حالٍ
#حافظ
به وفایِ تو که بر تربتِ حافظ بگذر
کز جهان میشد و در آرزویِ رویِ تو بود
#حافظ