#عطار
دردا که درین بادیه بسیار دویدیم
در خود بِرَسیدیم و بجایی نرسیدیم
#ماه_شعبان
بار خداوندا!
ما دیوان خویش به گناه سیاه کردیم و تو موی ما را به روزگار سپید کردی.
ای خالق سیاه و سپید فضل کن و سیاه کرده ما را در کار سپید کرده خویش كن.
#عطار
📚 #تذکره_الاولیاء
دید مجنون را عزیزی دردناک
کو میان رَهگذر میبیخت خاک
گفت ای مجنون چه میجویی چنین؟!
گفت لیلی را همیجویم یقین
گفت لیلی را کجا یابی ز خاک
کی بُوَد در خاکِ شارع دُرِّ پاک؟!
گفت من میجویَمش هر جا که هست
بو که جایی یک دَمَش آرَم به دَست
#عطار
پرسیدند: راه کُدام است؟
گفت: صِدق و مُدارا
صدق با حَق و مدارا با خَلق.
#عطار
📚 #تذکرة_الاولیاء
و فراغت او از خلق تا حدّی بود که به قصابی بگذشت که گوشت فربه داشت.
قصاب گفت: از این گوشت بِستان.
گفت: سیم ندارم.
گفت: تو را زمان دهم.
گفت: من خویشتن را زمان دهم نکوتر از آن که تو مرا زمان دهی.
#عطار
#تذکرة_الاولیاء
و گفت: راضی باش در همه اوقات به کارسازی که کارسازیِ تو میکند تا بِرَهی.
📚 تذکرة الاولیاء
#عطار
و گفت: الهی! اگر خلق را بیازارم همینکه مرا بینند، راه بگردانند و چندانکه تو را بیازُردیم تو با مایی.
📚 #تذکره_الاولیاء
#عطار
عالِم بامداد برخیزد و طلب زیادتیِ علم کند
و زاهد طلب زیادتی زهد کند
و بوالحسن در بند آن بُوَد که سُروری به دل برادری رسانَد.
📚 تذکرة الأولیاء
#عطار
در احوالِ شیخ ابوالحسن خرقانی