بسم الله
#زمام_داري؛ انديشه¬ي علوي يا پندار عثماني!
#انديشه_ی_علوي
من اگر می خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ برگزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت: «اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكم هايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند». آيا به همين رضايت دهم كه مرا امير المؤمنين خوانند و در تلخى هاى روزگار با مردم شريك نباشم؟ و در سختی هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟
آفريده نشده ام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف، و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده، و از آينده خود بى خبر است. (نهج البلاغه/بخشي از نامه 45)
#پندار_عثماني
وقتي عثمان بن عفان منزل مجلّل خود را در مدينه ساخت مسلمانان به وي اعتراض كردند از اين رو او در يك سخنراني در مسجد گفت: فرض كنيد كه اين منزل را من از بيت المال ساخته باشم من كه حقوق شما را به طور كامل مي دهم در اين صورت چرا حق نداشته باشم از زيادي آن براي خود خانه اي بسازم؟ اگر چنين حقي نداشته باشم پس امام بودن من چه معنا دارد؟ (شرح ابن ابي الحديد/ج9/ص6)
.
.
.
راستي مسئولان ما با انديشه ي علوي زندگي مي كنند يا با پندار عثماني!؟
#زمام_داری
#اندیشه_علوی
#پندار_عثمانی
#زندگی_مسئولان