دکتر علی سعیدی
#آدام_اسمیت انتشار کتاب #ثروت_ملل را که در سال ۱۷۷۳ نگارش آن تمام شده بود، به تأخیر انداخت و نهایتا در سال ۱۷۷۶ مصادف با اعلام استقلال ایالات متحده آمریکا از استعمار بریتانیا، آن را منتشر کرد.
تأمل در این واقعه، میتواند از شبکۀ پیچیدۀ بنیانگذاران #اقتصاد_سیاسی و استعمارگران آنگلوساکسونی (انگلیسی-آمریکایی) پرده بردارد.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
این نمودار رو خوب دقت کنید
دو تا قله می بینید
این دوتا قله مربوطه به دو قیام مردمی و مستضعفین علیه حاکمیت آمریکا و نظام سرمایه داری
اولی انقلاب اسلامی
دومی جنبش والستریت
این نمودار یک پیام مشخصِ #اقتصاد_سیاسی دارد
#نفت
#political_economy
💠 @h_abasifar
اقتصاددانان لیبرال در حقیقت آپولوژیست هستند
یعنی ستایشگران و ابزار دست حاکمان و سرمایه دارانند
در چند قرن اخیر به خصوص در قرن 20 و 21 حاکمان نظام الیگارشیک آمریکا هر سیاست اقتصادی را خواستند پیاده کنند از اقتصادخوانان ریاضی دان برای توجیه آن سیاست کمک گرفته اند
سیاستهایی که گاهی 180 درجه خلاف یکدیگر بودند اما چون منافع آمریکا را تامین میکردند باید اجرا و توجیه میشدند
یک روز کینز به اهرم تقاضا استناد میکند و توصیه میکند باید قدرت خرید مصرف کننده را بالا ببریم تا از رکود عبور کنیم
یک روز فریدمن دکترین شوک را توصیه میکند و تورم را همیشه و همه جا یک پدیده پولی می داند
یک روز هم برنانکی میگوید باید پولپاشی کنیم و تریلیون دلاری بچاپیم (چاپ کنیم) و دنیا را بچاپیم!
اسم این تغییر و تحولات نظری را هم میگذارند رشد علم :)
میگویند ذات علم همین است
گیریم که ذات علم همینقدر بی در و پیکر باشد که دائم خلاف خودش را ثابت کند. چرا ما باید به حرف امروز این شبه علم گوش کنیم وقتی میدانیم چند روز دیگر همین حرف را نقض میکنید؟
وقتی از #افسانه_علم_اقتصاد میگوئیم به همین مسائل توجه میدهیم که خب متهم میشویم به ضد علم بودن!
در صورتی که حرف ما این است که #اقتصاد_سیاسی مقدم است بر این لاطائلات این شبه علم!
⭕️ جنگ شناختیاقتصادی: 🇮🇷
💠 https://eitaa.com/joinchat/2550136832C0e295d7db7
✍️ تأملاتی تاریخی و فلسفی در ضلالت تفکر مدرن با نظر به مواضع غنینژاد در مناظره با علیزاده (۱)
#فلسفه_اقتصاد #روششناسی #معرفتشناسی
مناظرهٔ بین غنینژاد و علیزاده که از حیث موضوع و سطح و طرفین بیسابقه بود بحمدالله برگزار شد. خوشحالم که در سطح خودِ بحث، که #اقتصاد_سیاسی بود، علیزاده مجدداً خوش درخشید، تا نقایص جدی مناظرهٔ قبلی آقای درخشان با غنینژاد جبران شود. نقطهٔ قوت علیزاده غیر از تسلط به مباحث اقتصاد سیاسی و آمارهای مربوطه، دانش خوب او از تاریخ #فلسفه_غرب بود و شاید همین دانش فلسفی نیز در علاقهٔ سالهای اخیر او به جایگاه ایران و جمهوری اسلامی بیتأثیر نبوده است چون قویاً معتقدم یک انسان آشنا به تاریخ اندیشه به شرط صداقت نمیتواند نسبت به امتیازات اندیشه و فرهنگ اسلامی-انقلابی ما تجاهل ورزد.
اما در این نوشتار به چند نکتهٔ محتوایی و روشی اشاره میکنم که البته نکات روشی برای خودم اهمیت بیشتری دارد.
اول نکات محتوایی:
غنینژاد اولاً به سابقهٔ سیاه #لیبرالیسم_کلاسیک که ایدئولوژی استعمار فرانسه و انگلیس و امریکا و در دهههای اخیر، دولتهای بیرحم و جنایتکاری چون ریگان و بوش بود التفات نداشت یا تجاهل میکرد. ثانیاً فهم تاریخی او از تطورات #لیبرالیسم گرفتار نوعی عقبماندگی بود: گویی خبر نداشت که لیبرالیسم کلاسیک که در بازخوانی قرن بیستمی آن به دست امثال هایک تحت عنوان نئوکلاسیک نیز شناخته میشود، امروز حتی در نگاه لیبرالهای جدید (که غیر از نیولیبرالها هستند. توضیحش بماند.) یک ایدئولوژی ضدانسانی، ظالمانه و ارتجاعی تلقی میشود. ذهنیت لیبرال ایرانیِ معاصر ظاهراً صرفاً به جنبهٔ ضدسلطنتی و ضداستبدادی لیبرالیسم کلاسیک معطوف است، گرچه حتی چنان که علیزاده هم مختصری اشاره کرد، این جنبه نیز خالی از مناقشه نیست چرا که جان لاک پدر لیبرالیسم کلاسیک نه مخالف مطلق #سلطنت بلکه مخالف سلطنت مطلقه و خصوصاً شاه چارلز اول بود. جان لاک برغم این که افسوس میخورد که تئوریسینهای حکومت مطلقه، ملتِ انگلستان را در حد بردگان شاه میدانند، خود با بردهگیری از ملل «کافر» غیراروپایی و غیرمسیحی مشکلی نداشت و صاحب سهام یک شرکت تجارت برده بود! به علاوه، تقریر صحیحتر منازعهٔ انقلابیون انگلیسی با سلطنت چارلز عبارت از منازعهای طبقاتی بین صاحبان #سرمایهٔ جدید و قدیم است تا منازعهٔ بین روشنفکران مصلح و حکام مستبد! اینها حقایقی است که امروز برای اهالی تاریخ اندیشه روشن است فلذا این میزان شیفتگی غنینژاد به لیبرالیسم کلاسیک و تصور رومانتیک و تخیلی او از لیبرالیسم به عنوان یک نوع آزادیخواهی سعادتمندانه و حتی الهی!! بسیار مایهٔ شگفتی و تأسف است!
اما نکتهٔ روشی: میخواهم سراغ نقدی بسیار اساسیتر از روش فکری غنینژاد بروم که امروز دامنگیر بسیاری از علمای انسانی و حتی اساتید دانشگاهی این رشتهها است. ترجیعبند سخنان غنینژاد در هر دو مناظرهٔ او این بود که اقتصاد دولتی و دستوری یک شر مطلق است، گزارهای که با لجاجتی شبهکودکانه بر آن تأکید میورزید. این لجاجت را البته بنده هم به حساب نقیصهٔ بنیادین در روش منطقی او و هم جهلش به ادبیات انتقادی ضدلیبرال میگذارم. به نقیصهٔ دوم اشاره کردم و به این افزودهٔ مختصر اکتفاء میکنم که ظاهراً چارچوب کلی اندیشهٔ اقتصادی غنینژاد از دوران جوانی با ترجمه و مطالعهٔ آثار لاک و اسمیث و هایک بسته شده و او ظاهراً فرصتی برای مطالعهٔ درخور نوشتهجات منتقد لیبرالیسم کلاسیک و نیوکلاسیک پیدا نکرده است و اگر امروز علیزاده اقتصادنخوانده میتواند او را به راحتی رسوا کند به دلیل آشنایی او با گفتمانهای منتقد لیبرال سرمایهداری است.
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
🔴 دو جریان اقتصادی حاکم بر کشور بعد از انقلاب اسلامی 57
#اقتصاد_سیاسی
🔹از اول انقلاب اسلامی، تقریباً دو جریان فکری بر اقتصاد کشور حاکم شده اند و در سطح کلان، غالباً ایده های اجرایی به یکی از این دو جریان منتسب می شود. هر کدام نقاط قوت و نقاط ضعفی داشته اند اما بطورکلی میتوان نتیجه گرفت که کدامیک بیشتر و بهتر در رفع مشکلات کشور و ثبات اقتصادی موفق تر عمل کرده است. اگرچه جریانات خُرد دیگری نیز وجود داشته و یا حتی جریانات کلانی که فرصت حضور در عرصه اجرا نداشته اند.
🔸صاحب نظران جریان اول را می توان کسانی همچون حسین نمازی(وزیر اقتصاد کابینه دولت شهید رجایی، کابینه شهید باهنر، دوره اول میرحسین موسوی و دوره اول سیدمحمد خاتمی)، محمدناصر شرافت(قائم مقام حسین نمازی در دولت میرحسین موسوی، مشاور وزارت اقتصاد در سالهای 74 تا 76 و قائم مقام وزارت اقتصاد دولت اول خاتمی)، پرویز داوودی(معاون اول دولت اول محمود احمدی نژاد)، مرحوم مرتضی قره باغیان و غیره دانست که دال مشترک این جریان گرایش به اقتصاد اسلامی است.
🔹در مقابل، چهره های متعلق به جریانی که به صراحت خود را لیبرال و نئولیبرال دانسته و بدنبال اجرای آن هستند، عبارتند از: برادران فرهاد و مسعود نیلی، محمد طبیبیان، موسوی غنی نژاد، محمدمهدی بهکیش، حسن درگاهی و غیره. حلقه نیاورانیها دستکم 3 دهه است بر نهادهای مهم اقتصادی چون سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی و… سلطه دارند.
🔸ثبات اقتصادی در دوره جنگ تحمیلی(سالهای 59 تا 64)، ثبات نسبی بعد از بحران اقتصاد در دولت هاشمی(74 تا 76)، ثبات اقتصادی در دولت اول خاتمی(سالهای 74 تا 80)، ثبات اقتصادی دولت اول احمدی نژاد (سالهای 84 تا 88) را می توان ثمره حضور نفرات منتسب به جریان اول در مناصب اقتصادی و گلوگاه های مؤثر دولت دانست. اگرچه عوامل مختلفی در این مقاطع تعیین کننده بوده، اما سیاست های اقتصادی این نفرات را می توان محور دلایل دوره های ثبات اقتصادی در کشور دانست.
🔹جریان دوم به صراحت از لیبرالیسم اقتصادی و اقتصاد بازار آزاد و آزادسازی قیمت ها و تئوری «دست نامرئی» آدام اسمیت دفاع می کند، توسعه اقتصادی را مقدم بر عدالت می داند و منتقدین خود را به طرفداری از اقتصاد دولتی و سوسیالیسم متهم می کند. این جریان در عرصه نظر و عمل بر این سیاست ها تأکید دارد: حذف دولت از اقتصاد، کوچک سازی دولت، هدفمندسازی یارانه ها، دلاری سازی اقتصاد، آزادسازی قیمت ها، خصوصی سازی، اجرای دستورات صندوق بین المللی پول و بانک جهانی.
🔸صاحب نظران دیگر اقتصادی کشورمان را شاید بتوان در عرصه نظر و تئوری در یکی از این دو گروه جا داد اما بعضاً حضور سیاسی و مسئولیت اقتصادی نداشته اند.
❇️ این تقسیم بندی کلی است و نگاه کلی از بالا به نظریات اقتصادی و تیم های اقتصادی دولت ها به ما در شرایط جدید حتماً کمک می کند.
❇️ ادامه دارد...
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 آیا بحران اقتصادی فعلی، راهحلی ندارد؟
🔻پیش از پاسخ به این سوال، نخست مطلب "شناخت دو جریان اقتصادی حاکم بر کشور بعد از انقلاب اسلامی" را از اینجا مطالعه فرمائید:
https://eitaa.com/modaresian/6420
🔹یکی از مقاطع بحرانی اقتصاد کشور در سالهای دولت اول و دوم مرحوم هاشمی رفسنجانی رخ داده است. سالهای بعد از جنگ تحمیلی و اقدام دولت برای سازندگی پس از جنگ، حضور برخی مؤثرین اقتصادی در دولت و اندیشه های لیبرالی شخص آقای هاشمی، کشور را به ورطه لیبرالیسم کشاند. اندیشه سرمایه داری، بازگشت سرمایه داران سابق به کشور، مانور تجمل مسئولین و رقابت برای اندوختن ثروت در بین آنان، پیوستن ایران به اقتصاد جهانی و هژمونی سرمایه داری، دلاریزه شدن اقتصاد ایران و افزایش بی سابقه نرخ ارز دلار، ورود سرمایه گذاران خارجی برای راه اندازی تولید و اشتغال و همچنین تنش زدایی در سیاست خارجه، مهم ترین مواردی بود که دولت سازندگی به دنبال آنها بود.
🔸تورم ناشی از افزایشِ نرخ ارز به ۴۹ درصد رسید و نتایج حاصل از سیاستهای تعدیل اقتصادی، کشور را دچار شورشهای پراکنده کرد. دولت سازندگی با عمل به دستورات صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در ازای دریافت وام های مختلف، سیاست هایی را اتخاذ کرد که نتیجه آن، تورم افسارگسیخته و افزایش قیمت ها و همچنین افزایش شکاف طبقاتی بود و منجر به شورش هایی در اسلام شهر، قزوین، مشهد، خوزستان، تهران و سایر مناطق شد.
🔹وضعیت بحرانی اقتصاد و شکست سیاست های تعدیل اقتصادی، مسئولین کشور را مجبور به توقف این سیاستها کرد؛ اتخاذ طرح تثبیتِ نرخ ارز، مهم ترین راهبرد این مقطع بود. احمد توکلی در این باره میگوید که مرتضی محمدخان وزیر وقت اقتصاد از دکتر محمدناصر شرافت از اساتید اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی میخواهد معاونش شده و به او در کنترل تورم کمک کند.
🔸محمدناصر شرافت جهرمی که پیش از این بعلت اجرای سیاست های تعدیل اقتصادی، از دولت اول هاشمی کناره گیری کرده بود، با شرط اختیار تام به دولت بازگشت. رئیس جمهور وقت مرحوم هاشمی و سایر مسئولان دولتی، علیرغم اینکه با طرح شرافت جهرمی مخالف بود اما پذیرفتند که بسته اقتصادی وی اجرا شود تا بحران کنترل شود.
🔹محمدناصر شرافت، حسین نمازی و مرتضی قره باغیان راس کمیته استراتژیکی را تشکیل دادند که تا سال ۷۶ سیاست های اقتصادی را زیر نظر داشتند و مشاوره های لازم را به وزیر اقتصاد می دادند. #پرویز_داوودی در این دوره معاونت اقتصادی وزارت دارایی و امور اقتصادی را به عهده گرفت.
🔸توقف سیاستهای تعدیل اقتصادی، اجرای پیمانسپاری ارز 100%، واقعی کردن نرخ ارز و پائین آوردن نرخ دلار از ۷۰۰ تومان به ۳۵۰ تومان، مهمترین اقدامات آنان بود و تورم را از ۴۹ درصد به ۲۳ درصد رساند!
🔹با شروع دولت سیدمحمد خاتمی در سال 76، محمدناصر شرافت بعنوان قائم مقام وزیر اقتصاد به کار خود ادامه داد و یکی از دلایل موفقیتهای دولت اول سیدمحمد خاتمی در ثبات اقتصادی (دولت هفتم) عمل به طرح های پیشنهادی وزارت اقتصاد بود اما در دولت دوم سیدمحمد خاتمی، بعلت اتخاذ سیاست های لیبرالی از دولت کناره گیری کرد.
🔸در دولت اول احمدینژاد(دولت نهم) که جزو سالهای خوب اقتصاد کشور بود، مجدداً مدیریت اقتصادی بدست این طیف، به ریاست پرویز داوودی افتاده بود که وی در جایگاه معاون اولِ دولت نهم ایفای نقش میکرد و مجدداً در دولت دهم(دور دوم احمدینژاد) از مدیریت اقتصاد کنار گذاشته شدند و مرحوم جمشید پژویان نفوذ بیشتری در دولت دوم احمدی نژاد پیدا کرد و در این دوره مجدداً سیاستهای تعدیل اقتصادی و گرانسازی انرژی و رهاسازی قیمتها بازگشتند و نتایج آنرا در دولت دوم احمدینژاد دیدیم.
🔹سیاستهای نئولیبرالی در دولت حسن روحانی با تئوری پردازی #حلقه_نیاوران و #بچه_های_شیکاگو ادامه پیدا کرد و افزایش نرخ ارز در سالهای ۹۶، ۹۷ اقتصاد ایران را مجدداً دچار تورم افسارگسیخته و رکود کرد.
🔸انتظار این بود که دستفرمان اقتصاد در دولت آقای رئیسی تغییر کند و شاهد تغییر آدمها و تغییر سیاستهای کلان اقتصادی باشیم، اما انتخاب محمد مخبر گزینه تحمیلی علی اصغر حجازی، بدون اینکه وی تحصیلات و تخصص مرتبط یا تجربه درخشانی داشته باشد، همه را از اصلاح ناامید کرد.
🔹این تجربه امروز پیشِ پای ماست. رهبر انقلاب در اوایل 1402 در جلساتی تأکید کرده که مسئولان از تجارب گذشته در کنترل و تثبیت ارز استفاده کنند. این مطالبه امروز از دولتی که تنها دوسال از عمرش باقی است وجود دارد که با تغییر تیم اقتصادی و تغییر سیاست های اقتصادی، بیش از این فرصت را از دست ندهد.
#اقتصاد_سیاسی
✅ #داود_مدرسی_یان:
http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3